آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

موضوع آلودگی هوا هم هست

بهش میگم صبر کن؛ وقتی بمیرن ماها به عنوان ورثه شون دیگه هرکار دوست داریم میتونیم بکنیمو کسی نمیتونه مانعمون بشه! بهم میگه این رو که میگی، یک کاری میکنی بگم همین حالا بیا بریم!

کسایی که تو این وبلاگ همراه بوده ان خبر دارن که تقریبا تابستون ها مخصوصا حسابی هوایی میشم برم. نمیدونم چه حکمتی داره این تابستون! شاید یک دلیلش اینه که از نظری انتهای دو فصل کاریه. بعد هی میگردمو شروع میکنم به یاد گرفتن زبان کشورهایی که میخوام اونجاها مهاجرت کنم. دیگه الآن شد 7 زبان! خیلی هم جدی هستم ها. حتی باوجودی که داراییم از همون مثلا پارسال پیارسال بیشتر نشده. ولی خب با خودم میگم شاید بیرزه. یک دلیل مهمش هم اینه که هم اینجا که اجاره ای هستیم هواش به شدت آلوده است (به جز آلودگی بنزین مستقیم وسط خیابون، جگرکی روبرو هم هست) و هم اونجا که قراره ما به عنوان وراث نقش ایفا کنیم (اونجا یک صنایع لاستیک تو شهرک صنعتی هست که عوض همه آلودگی ها، یک جا کارش رو میکنه)

گاهی در بررسی هام به چین میرسیم. اما زود منصرف میشیم. یک دلیلش اینه که این کشور خیلی مهاجرپذیر نیست. دلیل دیگه اش هم اینه که در مورد رفتن بهش خواب بد دیده ایم. کاش برای موندن انگیزه کافی داشتیم و کاش برای رفتن دانش کافی. این روزا خیلی به تصادفی بودن نوع زندگیمون فکر میکنیم. اصلا هیچ احتمالی توش نمی بینیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد