آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

راننده تاکسی شناسی

من تو این وبلاگم از بهرامی ها خیلی نوشته م. واقعیت اینه که در دنیای درهم برهمی زندگی میکنیم که خیلی راحت بدها خوب میشن و خوب ها درست تشخیص داده نمیشن. برای همین این بار مخصوصا برای شما یکی از شخصیتهای اصلی داستان وبلاگم رو معرفی میکنم که بهرامی راننده تاکسیه.

داستان از اینجا شروع میشه که صاحبخونه مون که اون رو هم نمی شناختیم روز اول که بهرامی پیر بو برده بود ما اومده بودیم رفته بود به بهرامی ها فحش میداد. ما قضیه رو نفهمیدیم تا اینکه در طی 17 سال خانواده بهرامی های ساکن 47 ساله یکی از مناطق نزدیک استانداری را به طور کلی از نزدیک شناختیم.

بهرامی ها، خانواده ای پیچیده و تنیده ای دارن، در کل. آن ها ریشه دوانده اند و امید میرود «امیرحسین»شون اسمشون رو به عنوان یکی از نسلای بعدی زنده کنه.

این بار من قصد دارم درمورد یکی از اعضای این خانواده یعنی بهرامی راننده تاکسی صحبت کنم. بهرامی راننده تاکسی شخصی بزن و در رو در تمام جهات است. یک بار از زیر سوراخ بخاری شنیدیم که میگفت تا حالا چند نفر رو زیر گرفته و در رفته. این بار رو هم هیچ کس هیـــــــــــچ غلطی نمیتونه بکنه و در میره. این ویژگی بهرامی رو از این جهت گفتم که شخصیت بزن در روی بهرامی یک راننده تاکسی بهتر جا بیفته.

از یک راننده تاکسی بزن در رو چه استفاده هایی میشه کرد؟ استفاده های خوبی. اولیش اینه که جاسوس خوبیه. چون بدون اینکه کسی بو ببره براحتی در عرض مدت کوتاهی با مجوز در نقاط مختلفی از شهر اطلاعات خوب و جامعی بدست میاره. تا حالا جاسوسان و یا زیرآب زنهای مختلفی  در طول تاریخ ایران دستشون رو شده که راننده تاکسی بوده اند. به عنوان مثال، میشه راننده تاکسی ای را مثال زد که همایون صنعتی زاده رو بعدها از فرانکلینی که خودش تاسیس کرده بود انداخت بیرون و به جاش خودش نشست.

بهرامی راننده تاکسی بجز خلاف های مختلف راحت با تاکسیش روضه هم میذاشت. او خودش رو مسئول محله و مخصوصا کوچه خودشون هم میدونست. این مسئولیت تاحدی بود که دید خوبی در طول 15 سال به خانه ما داشت و برای کشتن پرنده های همسایه از تفنگ بادی استفاده میکرد که گاهگاهی مرده هاش تو حیاط خونه ما میفتاد.

اما تنها راننده تاکسی که بهرامی باشه رو فقط من نمیشناسم. راننده تاکسی های زیادی هستن که مسئول تولید خبرهای هولناک دیگری نه در سطح شهر و بلکه کل ایران هستند. نمونه ش رو خود شما هم میتونید بشناسید. مثلا امروز من خبر خوندم که فلان راننده تاکسی یک زن رو به جای فرودگاه برد بیابون. قضیه این ها هم مشکوکه. برای توضیح بیشتر باید بگم که همیشه بهرامی راننده تاکسی رو به خاطر داشته باشین، چون پس فردا یک معلم خری میاد سرکلاس طور دیگه ای صحنه رو بازسازی میکنه: مثلا میگه قضیه این بوده که اون زن همسرش بوده. اما از دید من که بهرامی شناسیم داشت قوی میشد ولی از خونه مون بیرونمون کردن، از این قراره که اون راننده اتفاقا برای اون زن چه بسا از سرویس های خارجی ماموریت داشته و توی معلم ایرانی ساده فکر کرده ای که به این سادگی ها قضیه رو حل کرده ای که فکر کرده ای یک راننده تاکسی با زنش این کار رو میکنه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد