مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید / گرگی دگر در پی پوستین یوسفان می آید
گو شمع نیارید در این محفل/ که جمع گرگ صفتان در پی طعمه زوزه کشان می آید
چارقدو پوستینو پایتخت / نقشم سخره دیوار بازپرسان عرشو فرش
شعرو شعرو تختو بختو حرفو حرف / سخره، بازیچه و امر و نهی
روبه و کفتار و پلنگ / کرکس مفت خوار و حرفو حرف
صورت شیر و حدیث / دزد هفت رنگ سخیف
دوزخیانو غم خواران همراه تو / عاقبت سنگو شیرخواران والای تو
هی هی مادر بر سرت / عو عو و عر عر همرهت
تا جهان هست جهان خوار شوی / هیبت مردان از سر وانهی
تو نی ای فرزند رسول / گو فضل پدر کو کو
من گر ندارم ارث پدر / نیست باکم از هر چه نیکم هست کم
رو تو خود اصلاح کن / چاره آستین خود را وا کن