آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

بازجویی

از من بازجویی می کردن می گفتن ما که داریم به تو گوش می دیم. فکر می کردم یکی از بازجوها دلش از سنگ نیست و معنی دوستی رو می فهمه، ولی اشتباه می کردم، دلش از سنگ سخت تر بود. گفتم من این وضع رو نمی خوام، گوشیم رو قفل کردند. این رو برای دشمنم که یک روزی فکر می کردم دوستمه گذاشتم (متن آهنگ علیرضا افتخاریه):

نی و نای چوپون
سحر خروس خون
ابرای بیابون
می گن تو/یه  قصه بودی
همه رودخونه ها
دشت گلپونه ها
حتی کوه و صحرا
همه می دونن /که تو بودی که غزل های شب جدایی رو سرودی
دیگه از شهرتو
سر شب یا سحر
تا خبردار بشی
رفته ام بی خبر
نمی خوام قصه مون دوباره آفتابی شه
آسمون نگات برای من آبی شه
نمی گم قصه مو
که دلت خون می شه
خوب/کوه اگه بشنوه
دیگه هامون می شه
یادته اون روزا
هر کجا
چون دو دلداده با هم بودیم
دلم اندازه یه بیابون که نیست
درد من ای خدا از تو پنهون که نیست
مثل پروانه ها
ما رها
غافل از رنج عالم بودیم
دل دیوونه چون شب زده ها سایه به سایه توی راه تو بود
یه معما شده که این جدایی کار من یا که گناه تو بود
حالا هر چی که بود
حالا هر چی که هست
از تو هر خاطره
تنها دل ما شکست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد