آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

رازیانه؛ گیاه زنان

یک و هشتاد قدشه. ماشین داره و اسپری فلفل داره. دختری هست از طایفه پزشکان. بچه که بودیم هی میگفتیم

زشت. زشت ترین طایفه ای که در ایران میبینید طایفه زنان هست. حالا هی این روزا سعی میکنن روسری بزرگ بپوشن، ولی بازم زشتن. جامعه که این ها رو ازشون نمیخواد. جامعه میخواد که زنها در زشت ترین حالت خودشون باشن. هی دنبال خوروندن یک چیزایی هستن به این زن ها که هی از کونشون خون بیاد؛ رازیانه بخورین که قاعده آوره. دختره اومده میگه من یک مدتی پریود نشده بودم رفتم دکتر تا از کونم خون بیاد! گیاه دارویی که اون دختر قدش بلند بشه. و یا مثلا مشکل سوهاضمه اش برطرف بشه بین عامه جامعه رواج نداره. اونی که این چیزا رو بلده رفته فرانسه خونده و تقریبا دیگه ایرانی نیست؛ یک طبقه خاصه مثل اون دخترای پزشک زاده و پزشک شده.

اینجوری با جامعه زن ها مشکل دارن. 50-60 درصد جامعه دانشگاهی رو جامعه زنها تشکیل میدادن. این ها که همه که پزشکی قبول نشده ان. همه بیکار. در عوض مردها حالا فوقش مثلا جای شغلشون بده.


اگر خیلی جمهوری بودن باید رفراندوم حجاب میذاشتن. در این صورت میدیدی که همه میگن هرچی زن ها خودشون انتخاب کردن. حالا اینطوری هست که قانونیه که فقط به خاطر قیافه ات بگیرندتو زندانت بندازن. میری درسدن آلمان، اون هم میگه مقنعه ات. مقنعه ات مشکل داره. میاد ایران میگی بهش کوسَن سرت کن. اون هم میگه تُف به سر تو با این مرزهای گندیدت. در عوض وقتی اومدی کشورم میگم کمتر از شورت پات نباشه راهت نمیدم. خیلی هم خوب.

کشورهای پیشرفته چین و کره رو هم که این روزا میبینی تکلیف زن هاش رو روشن کرده؛ از بچگی بهشون یاد میده باید پزشک بشن:


مثل ماها نیستن که بعد از آموزشهای مربوط به دوره قاعدگی ازمون بخوان هی مشق بنویسیمو آموزش عالی دوره های بردگی رو سپری کنیم تا نسل بینوایان ویکتورهوگو دوباره ظهور کنه!



پ.ن: برده داری، یعنی برده داری. این امثال زاهدی که اونطوری رو تخت پادشاهی دانشگاه نشسته اند هیچ چی نیستن. اون روز وسط تعطیلات نوروز این گرفت هی تبلیغ مسخره سویگل درست کردن. تا حدی مسخره که دانشجوش همون پیمان دهقان بدون تعریفو تمجید فقط گفت ویدئوی زبانت رو هم دیدم. این حرف در حد رعایت فاصله طبقاتی کلی فحشه. البته لازم نبود دانشجوی ارشدش اینو بگه. در عوض زاهدی اون کار سخیف رو کرد و به اسم اینکه این کار وظیفه ما بوده کلی امتیاز منفی برا دانشجوهای دکتریش همون موقع رد کرد. چند وقت بعد هم که سایت رو آورد پایین و باز چند امتیاز منفی دیگه همون جا در نظر گرفت.... دانشگاه فضای داورمحوری شده که هر معلولی میتونه دستور بده و بگه این کار رو بکن، اون کار رو بکن... یک صفحه کاغذ از 90 صفحه تایپت پیدا کنه دو تا غلط املایی داشته باشه بگه پر از ایرادهای املایی فراوان. حالا اگر روزی مجبور شد که رو کنه خودش چقدر پراشکال و ایراد بوده که آی باید دستش به هر زیردستی رسید کلی ازش انتقام بگیره و بعله پدرا مادرا بیاین بچه هاتونو از دست این ظالم ها تو دانشگاه ها نجات بدین، اگر اندکی انصاف دارین....


کفش هایش

کفش هایش رو اومده در آورده اینطوری:

فقط این تو خونه انقدر قلدر و پر رو هست. تو مسجد کفش زنی رو میدیدم تکلیفش رو روشن میکردم. ولی اینجا چون خونه مادرم هست و براش هم مهم نیست دست بهشون نمیزنم. حالا کی درباره حساسیت ما درباره کفش ها بهش گفته معلوم نیست. سخته که با کسی زندگی کنی که از عمد زندگیت رو در فلاکت گذاشته باشه. فقط خونه ماست که هر سه ماه باید کلش رو بریزیم بیرون. فقط خونه ما انقدر کثیفه که توش موش میفته ولی منشاش باعث میشه هرقدر سم موش بذاریم نمیره. چون کثیفی ای خونه از اساس داره که مال خودش هست. یک کمد دیواری خیلی کار رو میندازه. این سه سال پیش که میخواست خونه رو تعمیر کنه فقط به فکر دیوار کردنش بود. اصلا قرار نبود به ذهنش برسه که مثلا تو دیوار یک کمد دیواری هم دربیاره. آوردمون خونه ای که تو خیابونه. پشتش جگرکی هست و همه اش از عمده...

اواخواهر عوضی. کفشاش رو گذاشته اینطوری. یعنی برات مهم نیست که کفشام رو اینطوری وسط میذارم؟! بیا حالا سر این موضوع دعوا کنیم...


پ.ن: حمید حسن پور سرجلسه دفاعم گفت:« چرا جواب میدی؟! وگرنه همین الآن بهت میگم برو بیرون! بپذیــــــــــــــر». بقدری تعداد این آدما که براحتی اینطوری ظلم میکنن زیادندو بابام هم یکیشون هست که میگم شاید ایراد از منه! چرا به رخ میکشم؟! باید بپذیـــــــــــــــرم...

پ.ن 2: رفتار اینها که کفش هاشون رو اینطوری درمیارن مثل کسایی میمونه که رفته اند تو کوپه قطار نشسته اند و حالا کفش هاشون رو روی تخت قطار درآورده اند و جفت کرده اند گوشه اش. خیلی منطقی هم هست. چون پایین کوپه موکتش کثیفه. پاهاشون رو هم که میخوان کثیف نشه. پس کفش رو باید بالا تخت دربیارن...

پ.ن. 3: حالا موضع فامیل در قبال ما چطوره؟ دو دسته ان: 1- برا باباهه کار میکنن چون در قدرته. دسته دیگه از ما بدشون میاد مثل اینکه از معلول بدشون بیاد. حالا گاهی بنظرشون لطفی هم شاید به معلول میکردن

ماتم، و خشونت چهره اصلی اسلام ایرانی

یک مدتیه که هم خودم میگم و هم اینکه میبینم مثلا روزنامه ها مینویسن تعداد فیلمهای خشن و غم بار رادیو و تلویزیون زیاد شده، و این خوب نیست. در همین جا من اظهار میکنم که اتفاقا، مگر بده؟! خیلی هم خوبه. چهره اصلی خودتو تو تلویزیون، سینما و فیلم ها ببینی مگر بده؟!

مگر تو همون مرد و زن مسلمانی نیستی که چادر سیاه رو به نشانه غم، ماتم و اندوه انتخاب کرده ای؟! حالا چی شده که از عزا، غم و ماتم تلویزیونت که آینه توست میرنجی؟!

بیاییم کمی مستند تر حرف بزنیم. امروز کتاب آئی بهزیستی اسلام نوشته دکترا گرفته احمد صبور جلد سوم بخش خودآرائی رو از باب انتخاب پوشاک سیاه و مساله حجاب میخوندم که در صفحه 86 اینطور نوشته:

"ما زنان مسلمان علاوه بر هدف مقدس دینی خود، چادر سیاه را به نشانه سوگ دائمی و به علامت عزاداری رسمی در ماتم زنان اغفال یا ربوده شده و اسیران فاحشه خانه ها و مراکز فساد، انتخاب نموده و این سیاه پوشی و عزای ما تا بیداری کامل وجدان ها و اعاده کامل حیثیت «زن» در سراسر جهان ادامه خواهد داشت"


پس، صداتون درنیاد دیگه هی بگین برنامه شاد میخوایم ها. هی نگین چرا هی ترویج غم و خشونت میکنید ماها که این طور نیستیم. خودتون، دکترتون، اسلامتون و محققینتون میگن که میخواین. همینه که هست.

پ.ن: الآن تلویزیونت، رادیوت و حتی دیده ام روزنامه های پرمدعای مذهبیت (روزنامه قدس) ترویج غم میکنن. تو ادعات اینه که تو خونه میزنی میرقصی، لباس تنگ میپوشیو پستون گنده میکنی، تلویزیونت هم همین طوره، تو خونه خودشون که معمولا راهشون هم دور هست و در بهترین آبو هوای فلان کشوری خارجی زندگی میکنه میخنده و میرقصه و کون گشاد میکنه به تو هم که میرسه عزا و ماتم میگیره و در عزای مشترکت حسابی هم بلده گریه کنه و هم خوب بلده دست به زن داشته باشه.

پ.ن 2: اصلا همین جا پا رو فراتر میگذارم و میگم که اسلامی که ما داریم خشونت هم درش هست. الآن همین طالبان شیعه است. دیگه اون فرقه دیگه ای که نیستش که. یک شیعه که فقط کمی خشونتش از حد خانواده و نامحسوس فراتر رفته. طالبان چقدر ترویج خشونت کرد؟ الآن رسانه های ما چقدر ترویج خشونت میکنن؟ ترویج میکنن، پخش هم میشه و ماها اتفاقا دوست هم داریم. خوب که نگاه کنید این اسلام ماست که ترویج ماتم و خشونت درش نهادینه شده.

پ.ن 3: ملت های دیگه با حکومتشون میگن ما کشورهایی شاد، و خوشحال هستیم. بعد ما هی رسما و علنا میگیم کشوری غم زده، ماتم زده و ناراحت هستیم. البته این خوب نیست که اونها هم دیگه قضایا خودشونو به بهانه خوشحالیشون بپوشونن. ولی ما هم دیگه با این برنامه هامون رو نیستیم دیگه. ماها دو رو و کاملا اسلامی و شرعی دو رو هستیم

وقتی به اسم حضرت نوح نصایح حضرت ابلیس را گوش میکنیم

ما با این شیخ ها هی یکسره چشمو گوشمون که مشغوله شنیدن بکن نکن های بنگ بنگیشونه. برا همینه که هی یکسره حواسمون هست جارو رو خاک انداز نباشه و هزار باید نباید دیگه رو باید رعایت کنیم. آخرش هم چون انقد باید نباید هست که حفظشون کرده ایم در صحنه که قرار میگیریم میشه آنچه که نباید میشد.

یکی از این باید و نبایدها مربوط به کون زن هست. میگن وقتی که یک زن رو کونش رو از بقیه جاهاش جدا کردیم اکیدا تاکید میکنیم آن زن در یک فضای خلوت با یک مرد جلوس نکنه. این حرف من نیست. حرف شیخ مسجدمونه که از قول ابلیس نقل میکرد که به حضرت نوح میگفت.

این شیخ مسجد ما هم دفعه اولش نیست که از قول ابلیس برا ما نصیحت ذکر میکنه. میگه یک عصبانیت داریم بعد حسابی سعی میکنه توصیفش کنه. بعد یک فوق عصبانیت داریم که فک کنم میگفت غیظ هست. بعد اون رو هم مثل همیشه خوب توصیف میکنه. و بعد در نهایت میره سراغ کون اون زنه که باید جداش کنیم و تقدیم مردان کون پرستشون کنیم. میگه زن که رفت توی یک اتاق دربسته به شدت ازش پرهیز کنید چون دیگه زن نیست که؛ کونه و ابلیس وسوسه گر، همراه با یک عدد مرد دست و دل باز وسوسه شده کون پرست.

خلاصه ش کنم. فعلا تئوری، تئوری ابلیس حاکم هست بر منطقه و ما هم هی سعی میکنیم کون هامون رو در اختیار مردها قرار ندیم تا یک وقتی اتاق خلوت نشه خاک بر سر زنه بشه.

پ.ن: تا اونجا که این شیخا برای ما توصیفات ویژه مون را باز کرده اند، زن یک جور عنه. اصلا نگاه هم بکنید بر همین وزن بیان میشه. اصلا خوب که دقت کنید میگیم زناشویی. یعنی چی؟ یعنی عن شویی. خیلی هم به هم میان. از نظر اسلامی که این طوری شیخا مدنظرشون هست زن رو کونش رو بردارین، باقی دیگه شون رو زنده بگور کنید. اینه اسلام ایرانی.

ما زیبا هستیم

تو ایران کیف میده مرداش رو نگاه کنیم. نگاه به زن ها کیف نمیده. از بس که زشت لباس میپوشیم. الآن میری خارج میبینی طرف لباس خونه ش رو پوشیده برا بیرون. همه هم این کار رو کرده اندو مشکلی نیست.

منظور من از پوشش زیبا اینه که مثلا این زنهای تاجیک رو دیده این؟ آدم دوست داره نگاشون کنه. اونا به زیباییشون اهمیت میدن؛ یک ماکسی بلند میپوشن و برجستگی هاشون هم زشتشون نمیکنه. چون نپوشیده ن که خودشونو زشت کنند. یا مثلا اینها که اهل کشور مالزی هستند. دیده این این ها رو چقد رنگ ها براشون اهمیت داره؟

ولی ماها چی؟ یک پاکت زشت تنمون کرده ایم، یعنی این مانتوعه. بعد مثلا حالا طرح داده ان مانتو جلو باز؛ از اون بالاش تنگ میچسبه به تنمون بعد از روبروش بازه؛ یک چیز زشت.

اصلا کیف نمیده تو ایران به زن هاش نگاه کنیم. حالا من از زشت پوشیدن خارجی ها هم مثال دارم. ولی دنبال نمونه های نقض نمیگردم. من خودم بشخصه بنظرم لباس تو خونه م خیلی قشنگ تر از لباسیه که بیرون میپوشم. قصد هم ندارم هیچ جاییم رو نشون نمیدم. عادت کرده م تو خونه با حیا لباس بپوشم. ولی خب چون ایرانیم این رو دیگه بیرون نمیپوشم دیگه.