آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ماتم، و خشونت چهره اصلی اسلام ایرانی

یک مدتیه که هم خودم میگم و هم اینکه میبینم مثلا روزنامه ها مینویسن تعداد فیلمهای خشن و غم بار رادیو و تلویزیون زیاد شده، و این خوب نیست. در همین جا من اظهار میکنم که اتفاقا، مگر بده؟! خیلی هم خوبه. چهره اصلی خودتو تو تلویزیون، سینما و فیلم ها ببینی مگر بده؟!

مگر تو همون مرد و زن مسلمانی نیستی که چادر سیاه رو به نشانه غم، ماتم و اندوه انتخاب کرده ای؟! حالا چی شده که از عزا، غم و ماتم تلویزیونت که آینه توست میرنجی؟!

بیاییم کمی مستند تر حرف بزنیم. امروز کتاب آئی بهزیستی اسلام نوشته دکترا گرفته احمد صبور جلد سوم بخش خودآرائی رو از باب انتخاب پوشاک سیاه و مساله حجاب میخوندم که در صفحه 86 اینطور نوشته:

"ما زنان مسلمان علاوه بر هدف مقدس دینی خود، چادر سیاه را به نشانه سوگ دائمی و به علامت عزاداری رسمی در ماتم زنان اغفال یا ربوده شده و اسیران فاحشه خانه ها و مراکز فساد، انتخاب نموده و این سیاه پوشی و عزای ما تا بیداری کامل وجدان ها و اعاده کامل حیثیت «زن» در سراسر جهان ادامه خواهد داشت"


پس، صداتون درنیاد دیگه هی بگین برنامه شاد میخوایم ها. هی نگین چرا هی ترویج غم و خشونت میکنید ماها که این طور نیستیم. خودتون، دکترتون، اسلامتون و محققینتون میگن که میخواین. همینه که هست.

پ.ن: الآن تلویزیونت، رادیوت و حتی دیده ام روزنامه های پرمدعای مذهبیت (روزنامه قدس) ترویج غم میکنن. تو ادعات اینه که تو خونه میزنی میرقصی، لباس تنگ میپوشیو پستون گنده میکنی، تلویزیونت هم همین طوره، تو خونه خودشون که معمولا راهشون هم دور هست و در بهترین آبو هوای فلان کشوری خارجی زندگی میکنه میخنده و میرقصه و کون گشاد میکنه به تو هم که میرسه عزا و ماتم میگیره و در عزای مشترکت حسابی هم بلده گریه کنه و هم خوب بلده دست به زن داشته باشه.

پ.ن 2: اصلا همین جا پا رو فراتر میگذارم و میگم که اسلامی که ما داریم خشونت هم درش هست. الآن همین طالبان شیعه است. دیگه اون فرقه دیگه ای که نیستش که. یک شیعه که فقط کمی خشونتش از حد خانواده و نامحسوس فراتر رفته. طالبان چقدر ترویج خشونت کرد؟ الآن رسانه های ما چقدر ترویج خشونت میکنن؟ ترویج میکنن، پخش هم میشه و ماها اتفاقا دوست هم داریم. خوب که نگاه کنید این اسلام ماست که ترویج ماتم و خشونت درش نهادینه شده.

پ.ن 3: ملت های دیگه با حکومتشون میگن ما کشورهایی شاد، و خوشحال هستیم. بعد ما هی رسما و علنا میگیم کشوری غم زده، ماتم زده و ناراحت هستیم. البته این خوب نیست که اونها هم دیگه قضایا خودشونو به بهانه خوشحالیشون بپوشونن. ولی ما هم دیگه با این برنامه هامون رو نیستیم دیگه. ماها دو رو و کاملا اسلامی و شرعی دو رو هستیم

وقتی به اسم حضرت نوح نصایح حضرت ابلیس را گوش میکنیم

ما با این شیخ ها هی یکسره چشمو گوشمون که مشغوله شنیدن بکن نکن های بنگ بنگیشونه. برا همینه که هی یکسره حواسمون هست جارو رو خاک انداز نباشه و هزار باید نباید دیگه رو باید رعایت کنیم. آخرش هم چون انقد باید نباید هست که حفظشون کرده ایم در صحنه که قرار میگیریم میشه آنچه که نباید میشد.

یکی از این باید و نبایدها مربوط به کون زن هست. میگن وقتی که یک زن رو کونش رو از بقیه جاهاش جدا کردیم اکیدا تاکید میکنیم آن زن در یک فضای خلوت با یک مرد جلوس نکنه. این حرف من نیست. حرف شیخ مسجدمونه که از قول ابلیس نقل میکرد که به حضرت نوح میگفت.

این شیخ مسجد ما هم دفعه اولش نیست که از قول ابلیس برا ما نصیحت ذکر میکنه. میگه یک عصبانیت داریم بعد حسابی سعی میکنه توصیفش کنه. بعد یک فوق عصبانیت داریم که فک کنم میگفت غیظ هست. بعد اون رو هم مثل همیشه خوب توصیف میکنه. و بعد در نهایت میره سراغ کون اون زنه که باید جداش کنیم و تقدیم مردان کون پرستشون کنیم. میگه زن که رفت توی یک اتاق دربسته به شدت ازش پرهیز کنید چون دیگه زن نیست که؛ کونه و ابلیس وسوسه گر، همراه با یک عدد مرد دست و دل باز وسوسه شده کون پرست.

خلاصه ش کنم. فعلا تئوری، تئوری ابلیس حاکم هست بر منطقه و ما هم هی سعی میکنیم کون هامون رو در اختیار مردها قرار ندیم تا یک وقتی اتاق خلوت نشه خاک بر سر زنه بشه.

پ.ن: تا اونجا که این شیخا برای ما توصیفات ویژه مون را باز کرده اند، زن یک جور عنه. اصلا نگاه هم بکنید بر همین وزن بیان میشه. اصلا خوب که دقت کنید میگیم زناشویی. یعنی چی؟ یعنی عن شویی. خیلی هم به هم میان. از نظر اسلامی که این طوری شیخا مدنظرشون هست زن رو کونش رو بردارین، باقی دیگه شون رو زنده بگور کنید. اینه اسلام ایرانی.

من و همسرم (2)

سخت ترین کارها برا یک زنی که سال ها غرق در زندگی مجرد خود با اطرافیان بوده اینه که شوهر کنه. مخصوصا که شوهرش هم همیشه کنارش نباشه، و همیشه در حال انجام وظیفه باشه.

من فکر میکردم اگر فکر کنم و فکرهایم رو برای همسرم بگم مفید فایده ست و همسرم اونطوری میشه که من میخوام. ولی امروز که داشتم به کارهای صمیم1 فکر میکردم، احساس کردم که خیلی از زندگی عقبم. من در تمام طول این مدت و این سالها که فقط حرف هم نمیزدم. نمودار درست کرده بودم. کتابچه درست کرده بودمو هزار طرح و برنامه ریخته بودم و هنوز که هنوزه در حال طرح ریختن و برنامه ریزی جمعی هستم.

ولی وقتی به کسی مثل شوهر و همسر فکر میکنم در هم میرم، شدیدا... چون بعد از سال ها هنوز که هنوزه فقط باید مرور کنم که چه چیزهایی میخواستم و باید بهشون برسمو هنوز که هنوزه اندر خم یک کوچه م...

زندگی مشترک من هنوز شروع نشده خیلی کاتو قیچی داد دستم. من هم چاره ای نداشتم و باید میبریدم. ولی کاش ... نمیدونم آرزو کنم که زندگی مشترک شروع نشه، خوبه یا نه. چون، من الآن بعد از سی وچند سال تازه دارم با این زندگی قبلیم خو میگیرم، و نمیتونم مثل خیلی زنهای دیگه که پذیرای شوهر با آغوش باز هستن به راحتی کس دیگه ای رو تو زندگیم قبول کنم. اون هم کسی که بارها براش دوخته م و خودش و سایرین بارها پاره کرده اند...





1- صمیم وبلاگ نویس قهار قبل از ما (نویسنده وبلاگ من  و همسرم عاشقانه هم را دوست داریم)


چقد من بدم میاد از این لباس بیشعوری

"لباس بارداری | لباس حاملگی | لباس راحتی زنانه | لباس زیر زنانه | لباس مجلسی"

اینها تبلیغاتیه که بارها و بارها به یک دختر به سن بلوغ رسیده به بالا تبلیغ میکنند. از آنجا که من یک ترنسم، وقتی زنی رو ببینم که لباس اینطوری پوشیده ازش بدم میاد. مخصوصا که اون زن خواهر نفهم مجرد من باشه، دیگه بیشتر ازش بدم میاد.

خواهرم، بارها و بارها خواست از این لباس ها بپوشه و پاره شد. تا اینکه دیگه ما فکر کردیم کی میتونیم راحتش بذاریم با این پوشش.

من از زنی بدم میاد که لباس تنگ میپوشه که بگه سینه هام بزرگ شده و دیگه من چاق شده م طوری که مناسب بارداری هستم؛ چاق شده م پستون بندمو ببینید. این نشان از زیبایی و تناسب من داره ... حالا شما فک کنید از زن برادرهام هر قدر متظاهر به لباس عفت پوشیدن هستن تا اون خواهرم متمایل به پوشیدن چنین لباس هایی هستند تا خودنماییو گاهی هم نشون دادن اینکه خودبخود این طور هستندو کسی نباید نگاهشون کنه و ازین نمایشها که یک سریشون مجبور بودن خودشون سانسور کنندو یک سریشون هم میدونم بالاخره روزی میاد که به حریمم احترام بذارند چون من نذاشتمشون از جلو چشمام رد بشن...

ما زیبا هستیم

تو ایران کیف میده مرداش رو نگاه کنیم. نگاه به زن ها کیف نمیده. از بس که زشت لباس میپوشیم. الآن میری خارج میبینی طرف لباس خونه ش رو پوشیده برا بیرون. همه هم این کار رو کرده اندو مشکلی نیست.

منظور من از پوشش زیبا اینه که مثلا این زنهای تاجیک رو دیده این؟ آدم دوست داره نگاشون کنه. اونا به زیباییشون اهمیت میدن؛ یک ماکسی بلند میپوشن و برجستگی هاشون هم زشتشون نمیکنه. چون نپوشیده ن که خودشونو زشت کنند. یا مثلا اینها که اهل کشور مالزی هستند. دیده این این ها رو چقد رنگ ها براشون اهمیت داره؟

ولی ماها چی؟ یک پاکت زشت تنمون کرده ایم، یعنی این مانتوعه. بعد مثلا حالا طرح داده ان مانتو جلو باز؛ از اون بالاش تنگ میچسبه به تنمون بعد از روبروش بازه؛ یک چیز زشت.

اصلا کیف نمیده تو ایران به زن هاش نگاه کنیم. حالا من از زشت پوشیدن خارجی ها هم مثال دارم. ولی دنبال نمونه های نقض نمیگردم. من خودم بشخصه بنظرم لباس تو خونه م خیلی قشنگ تر از لباسیه که بیرون میپوشم. قصد هم ندارم هیچ جاییم رو نشون نمیدم. عادت کرده م تو خونه با حیا لباس بپوشم. ولی خب چون ایرانیم این رو دیگه بیرون نمیپوشم دیگه.