آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ما غم معلم داریم

نشستیم ببینیم چطوری لت و پارمون میکنن. کشاورز بدبخته. شهردار از سوراخ کردن زمین پول درمیاره. صنایع دستی که دیگه نیازی به تولید ماشینی نداره نصف شده، و کرونا هم که مزید برعلت شده. رئیس جمهور از رهبر خواسته سهام های عدالت رو به بورس واگذار کنه، تا نان را سهمیه بندی کرده و طبق سازوکار بورس مالکیت سهام 36 شرکت رو هرچند وقت که دلشون خواست و به هر نحو که دوست داشتن، در هر زمانی که خود ترجیح بدن، اگر زنده موندیم بهمون بدن. سهام پدیده هم که هنوز از قبل در صفه.

با این وجود، این روزا غم معلم دندونامون رو ریخته. کشاورز اومده، یک دونه دندون بیشتر نداره. میگه من فقط برای برداشت پیاز پول کارگر داده ام، 4500 تومن. بعد، حالا در حد چند تن کامیون کامیون پیاز رو زمین مونده و کسی به اسم دلال دلش سوخته میگه میخرم کیلو 400 تومن! حالا که سیل اومده ازبکستان و قزاقستان رو برده، و به جز نیاز داخلی افزون شده به پیاز، نیاز خارجی هم هست، تعرفه صادرات 10000 تومنه. یک خرج کلانی کردی که بکاری، و یک خرج کلان دیگه هم بکن که صادر کنی، تا نیازی رو رایگان (!) برطرف کنی. و البته، دولت امیید و تدبیر اصلا کافر نیست. شوخی هم نداره، چون وقتی من مطلب میذارم اینجا، یادش میاد شوخی شوخی نزدیک اتاق من ترقه بترکونه. آخی، کوچیکو آخولیه دیگه! و بعد از یک ساعت هم سقف اتاقم بریزه. دو نفر آدم از بالا پشت بام ما راه میرن، و اگر مادرم گفت چرا؟ یکی میگه: ساکت (!)، و اون یکی میگه میخوایم ماشینمونو که دقیقا چسبوندیم به پنجره اتاق شما و پارک شده رو ببینیم (!)

مادرم میگه حرف نزن! الآن پلیس میاد دنبالمون. تلویزیونو هم که روشن میکنم، مجری میگه مادرم معلمه، پدرم هم همین طور. سبزیا رو اون پاک میکنه و خشک میکنه، چون کرونا اومده، من به جاش میام حال شما رو خوب کنمو پول بگیرم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد