آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

رسانه: اسباب بازی مافیا یا اسباب ارتباطی مردم

الآن داشتم مطالبی رو در ارتباط با زنی مینابی میخوندم که مستندساز داستان اون، سه سال زندگی شخصی و کاریش رو دنبال کرده بود. تا حالا نشده ببینم زندگی کسی رو زبون ها نیفته و همینطوری الکی الکی کارش به دادگاهو خشونت کشیده نشده باشه.

این وسط یک سوژه ای هست مثلا به اسم زن مینابی که داره سر نگه داشتن یک بازار مبارزه میکنه و یک چند نفر به اسم کارگردانو فیلم سازو تهیه کننده که پشت سر اون سوژه به تبلیغ میپردازندو از این حرفا و رنگ کاری ها

معمولا سوژه تا حد دیپلماسی شُک پیش میره که کسایی چون "دیوانه، نظر گذار" در وبلاگ من کاملا موافقشن. کسایی هستند مثل سوسک و از جنس که اسم خودشونو گذاشته ن دیوانه، سر جای خودشون نشسته اندو منتظرن یک سوژه ای بشه مهره و سرآغاز تغییراتی که دوست دارن بببین زندگیشونو رونق میده.

ایران، این طوریه. نمیدونم سایر کشورها هم این طور هست یا نه. ولی چیزی که هست اینه که حسادت در همه عالم مشترکه. طوریکه خدا آیه قرآن آورده که انسان از شر حسودها به پروردگارش پناه ببره.

ولی، آیا حسادت مثلا چیزیه که حالا چون آیه قرآن در موردش اومده تا آخر دنیا همراه آدمه؟

چاره چیه؟ اینه که سوژه نشیم؟ یا مثلا همه ش هی سعی کنیم تعریف معکوس از خودمون بکنیم چشم نخوریمو از این حرفا؟

من که خود به شخصه دوست دارم حد وسطی باشه. یعنی، واقعا حریمی برای آدم وجود داشته باشه.

ولی، بازم نمیدونم. چیزی که من میبینم اینه که کسی که افتاد رو زبونا دادگاه داره و دادگاه کشی جور افتادنش رو زبون هاست. همونطور که اون دادگاهی شدن من نتیجه کوچک افتادنم رو زبون ها بود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد