آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

شلوار دوم

واقعیت اینه که شماها سربازای مورچه هستین در برابر کسی که بهش حسودی میکنید. اسمشو نمیارم چون حسوداشین. امروز اومده میگه  شلوار من دو تا شده.

کد رو نگاه میکنمو حتی دوست ندارم چیزی ازش بفهمم چه برسه به غلطهاش. از اول هم همین طور بوده. زمان های زیادی من کد نوشته م، ولی مثل مقاله نوشتنم به انسجام بخشی که بهش میرسم ازش زده میشم. شاید یک زمان طولانی تر بعدش انگیزه و فکری پیدا کنم برای کار کردن رویش. ولی همینی که هست؛ من بهتر نمیشم. اینجاس که مثل هر سال یادش میفته که من اوتیسم دارمو الآنه که منت بذاره سرم که داره وقتشو با کمک کردنم تو کد نوشتن تلف میکنه. منم بهش میگم نمیخوام. اصلا کدی که اینطوری با حد بالای خرحمالی نیاز به این قدر جزئیات داشته باشه نمیخوام که به جای یک نفر لازم باشه چند نفر روش کار کنندو بعد هم فقط یکی باسم دکتر فلانی رضایت داده باشه که اسمش تو مقاله مستخرجش بیاد.

برای همینم هست شاید برای اینه که دوست ندارم کامپیوتر خیلی بمونم. دوس دارم کارای بیشتری که میتونم انجام بدم. پارسال ازینکه هی به من زنگ میزدینو اصرار داشتین برنامه نویس بودم بدم میومد. چون برنامه نویسی برای من مثل مرگ میمونه و بها دادن بهش در این شرایط مثل نوشدارو بعد از مرگ سهرابه. من ترم دوم دکتری خواستم انصراف بدم، و بارها بعدش. بهم میگه حالا دیگه ...یه که خودت خوردی. من بهت نگفتم که این پردیس میری معنیش اینه که فقط میخوای مدرک بگیری؟ بارها بهت نگفته ام که اونها در این حد در حقت لطف کرده اند که بهت مدرک بدن؟ میخواستی بورس خارج از کشور بگیری. اون بار رفتی فنی حرفه ای یک اشتباه کردیو تموم شد. ولی این مدرک گرفتنت از پردیس دانشگاه فقط معنیش اینه که خواستی مدرک بگیری و هیچ توقع دیگه ای حــــــــــق نداری داشته باشی.

ناراحت میشمو شده م "گاو پیشونی سفید"، شاید مثل مسعود سعد به خاطر حبسیه نوشتنام...

محسود شماها ، بقدری با من خوب بوده که جای مادرم رو هم گرفته. من دوست ندارم شلوارم دو تا بشه وقتی محسودی دارم که شماها انقدر پست، کوچیکو ضعیف باشین که بخواین بهش حسودی کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد