آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

بدترین اتفاق ها برای بهترین ها افتاد

بیش از دو دهه. دیروز تو این سرچ هام یک عکس غیر مرتبط اومد که نشون میداد فارغ التحصیلان دکتری غیر پزشکی تجمع کرده اند و کمپین  PhD تشکیل داده اند. یک کوزه ای هم گذاشته اند و یک مدرکی هم بالاش که یعنی گذاشته اندش در کوزه آبش رو بخورن. امروز بوی سوختن غذا میومد، سرصبحی. یاد دو تا هم کلاسی های حدود دو دهه پیشم افتادم که از قوچان به خاطر مدرسه کامپیوتری که تو شهرشون نداشتن اومده بودن مشهد و سختی های زیادی داشتن تحمل میکردن که بتونن مدرک متفاوت دیپلم کامپیوتر اون زمان رو بگیرن. از اون موقع چوب خوردن ماها شروع شده بود که بهترین دانش آموزای اون زمان بودیم. اونموقع و تا دهه بعدش بهترین دانش آموزا میرفتن رشته ریاضی و اونها که ذهنشون نمیکشید میرفتن تجربی. ولی، چه اتفاقی افتاد؟! بدترین اتفاق ها برای بهترین دانش آموزا افتاد. اون هم بیش از دو دهه! آیا این عمدی نیست؟! دکتری غیرپزشکی که الآن من دارم میگیرم رو اجازه دادم فیلترهای مختلف روش رد شن، ولی استاد تمام بی دردی که ماهی بیش از چهارده میلیون حقوقش هست به جز آسیبی که جامعه به من وارد کرد سر گرفتنش یک تُف هم اون انداخت روش تا بگیرمش.

وقتی من وارد جامعه میشم از اون دیپلمه ای که برای معلم خصوصیش کلی پول داد تا دیپلمش رو با تک ماده بتونه بگیره همه ازم طلبکارن تا اون لیسانسی که دیگه نتونست و حتی نخواست مثل من سختی راه دشوار فوق لیسانس رو تحمل کنه. حالا شماها فکرش رو بکنین که تو این جامعه که بارها همینطوری من یکی از در میخورم و یکی از دیوار، بگم آه من دکتری هم دارم. همون جاس که چوب های ملت درمیاد که پس بخور، از سال ها پیش منتظرت بودیم... کمپین تشکیل ندین. بی فایده است.


بعدا اضافه کرد: امروز سحر دو نفر از این اخلال گران ارز و به قول خودشون مفسدین فی الارض رو هم قیافه هاشون رو نشون دادن و هم اعدامشون کردن. دیدمشون. پیر بودن؛ یعنی کاراشون رو کرده بودن. اعتراضی هم به اعدامشون نداشتن! میان مثلا تو این شبکه هاشون جوون های مثل من که ممکنه بخوان بچه داشته باشندو اعلام کنن که مفسد فی الارض هستن؟! میان یک پیری که همه کارهاش رو کرده اعلام و اعدام میکنن. تازه، اینجا میفهمیم که این شهرام جزایری رو که هنوز اعدام نکرده بودن شاید هم خوب هم بوده! من حتی معتقدم که مثلا زنی که دیگه ازدواج کرده و شوهر داره و بچه داره هم دیگه کارهاش رو کرده. اون کسی باید اعدام میشد که نطفه کارش منجر به این فسادهای گسترده تو این کشور میشد، نه اونی که حالا برا دل خوش کنی من مال و جان باخته دارین اعدام میکنید!

مرگ صاحبان رویا (1)

این یعقوبی تو همه دسته آدمایی که دیدم از همه بدتر بود. باوجودی که از همون روز اول به این زاهدی گفتم شناختمش انقدر اونو نیار تو حوزه ام، باز هم فریبش رو خوردم. تا حالا انقدر آدم بد وخبیث ندیده بودم لامصب. راست میگفت زاهدی چهره ش معصوم، تازه اسمش هم مهدی. الآن دیگه اسم باورانم رسما داره عوض میشه. ضربه اصلی رو از اون خوردم با وجودی که هم خودم سعی میکردم ازش دوری کنم و هم به بقیه میگفتم، لامصب هی میومد میگفت این مقاله این جا چاپ نشد، اون مقاله اون جا چاپ نشد. انقد گفت و گفت که اصلا ما یادمون رفت این لامصب رزومه گنده ش نیازی به زمان چاپ مقاله براش نمیذاشته و داشته بازی میکرده. تو همه آدمایی که ازشون بد گفتم این یکی در بدی بی نظیر بود. این کار رو میکرد اعتماد به نفس و امیدی هم اگر داشتیم نابود میشد.

این رزومه عمومیشه. تو این رزومه خیلی چیزا که گفته ام تا حالا روشنه. دکتراش رو بورسش کرده بودن. داشت و نمیداد. بعد حالا خامنه ای گفته بیاین رشته ریاضی فیزیک و نرین رشته هایی که از همون اول مثل پزشکی بهتون پول میدن. کی به حرف میکنه. همه اونا که از رشته ریاضی-فیزیک فراری شدن به خاطر امثال یعقوبی بوده. پول میگرفتن و بازی خصوصی و عمومی راه مینداختن. همین یعقوبی از همون روز اول باوجودی که زاهدی منو در بست در اختیارش گذاشته بود میگفت من در حد ارشدم. میگفت برنامه نویس هم نیستم. اینها رو فقط نمیگفت. در تمام مدتی که من قرار بود براش کار کنم، اثبات هم میکرد. زاهدی هم بهش کم میدون نداد. رزومه خوصیصیش رو بگردین تو اینترنت پیدا میشه. ولی این رو برای اینکه جواب خیلی ها رو داده باشه و خیلی ها فریبش رو بخورندو بیفتن تو چاه منتشر کرده. نسل دهه پنجاهی یک سری گرگ تو این رشته. کی دیگه میخواد بیاد تو این رشته گرگها؟! گند کامپیوترش که در اومده. بدبخت اونایی که از طریق من هدایت شدن اومدن به این رشته گُهی.