آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ما اینیم

یادتونه چند وقت پیش گفتم این عبدالهی با تماس چشمی ازم میخواست که سیم کارتم رو دربیارم؟ خب، اطرافیان فکر کرده اند که الکیه و حتما مقصر من بوده ام که این رسانه قرارداد بسته باهام هر روز آبروم رو ببره! یادمه که چند وقت پیش از طرح کلاه عروسکی یک بچه تو اتوبوس خوشم اومد و تا اومدم که عکس دوم رو بگیرم، مادر سر بچه رو برد سمت پنجره و کز کرد گوشه اتوبوس که یعنی از بچه اش محافظت کنه؛ یعنی عکس العمل مادرانه معمولا در قبال بچه اش اینطوریه. حالا شما فکرش رو بکنید که یک عمر بچه مادری باشین که دقیقا نمیدونه همیشه چطوری سوژه یک مشت آدم بیشعور بوده! کدوم حس مادرانه ای از این وضعیت راضی میشه و خوشش میاد اصلا؟!

هیچ کس. ولی کی بهشون مجوز داده؟ ما بچه های یک خونه؟! اهل و عیال بودن کسی مثل بابای من باعث میشه دوربین هی یکسره تو گوشی، خونه و سوابق ما بگرده؟! اونم تا ابد؟! نه، من نمیتونم درست بیان کنم. اصلا، شاید هم رسانه های ما بی شعورن! که اینطوری سرشون تو کون مردمه! چمیدونم! شاید هم تجسس تو بعضی زندگی ها تو کل دنیا رسمه! من بازم نمیدونم. ولی برای من جالبه که وقتی رو میکنی به دوربین و میگی دیدمت درمیاد و برمیگرده تا نصیحتت کنه! گاهی هم تشویقت کنه. گاهی برات دام پهن میکنه. گاهی به اطرافیان میرسونه که دور شین این تو کادره! و از این رفتارای زشت کارگردانهای بیشعور (!) که همین خود من در واقعیت دوست نداشتم هیچ وقت طرفشون باشم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد