آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چقدر خوب شد که سیل اومد

این حرفای مجلس رو دیروز میشنیدی کلی خنده ات میگرفت. البته برای ما دهه شصتی ها هم تکراری و هم عادیه. ولی خب دهه هفتادی ها به بعد شاید بخندن. طرف نماینده مجلس اومده بود میگفت من عشایر و روستایی هستم. فقط چیزی که از شما میبینم اینه که یک شبه خواب میبینین بودجه میبندین. در همون یک شب همه رانتشون رو میخورن و بعد میگین که اشتباه کردین. این سوال رو ما میخواستیم از وزیر صنعت، معدن و تجارت بپرسیم. همون روز در جلسه غایب بود! گفتن رفته سیل شمال رو ببینه! پرسیدیم. گفتن از رئیس اجازه گرفته بوده. دقیقا در همان روز با اجازه از رئیسش یک کار غیرقانونی کرده بوده، درست. ولی چرا جلسه استیضاح وزیر رو فرداش نگرفتین؟!

یا دیگه تو این مجلس، لاریجانی رئیس غایب بود. موقع نماز طرف بچه کوچولوی عاخولی گفت که رای بگیریم حرفم رو نصفه بذارم یا تنفش بذاریم! بعد هرکسی یک حرف عاقلانه میزد که مثلا خودت تصمیم بگیر! سروصدا و از این حرفا. اون هم میگفت که نه! باید رای بگیریم. دو بار رای گرفت تا بالاخره با این تصمیمش که خیلی دوست داشت تنفس بذارن موافقت بشه.

کشورمون داره اینطوری با بچه بازی اداره میشه. وزیر میاریم میگه من در این شرایط نمیتونم کاری بکنم. با خودمون میگیم پس برای چی تو رو آوردیم؟! پشت سرش میگه مگر که شرایط عوض بشه! میگیم بله هنوز یک سری مردم رو دستشون رو از نظام قطع نکردی و نونشون رو نبریدی. در این شرایط اونها باید نونشون ببُره تا شما بالاخره بتونین دست به کار بشین!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد