آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

من تو رو میشناسم

تا حالا به شخصه جایی نشده که من به کسی بگم که میشناسمش ولی منظورم به بد بودن نباشه. وقتی کسی به من میگه من تو رو میشناسم، من همون موقع با خودم میگم که بدبخت شدم. وقتی میرم به خونه میگم فلانی بهم گفته من تو رو میشناسم، خونه بهم میگه «منظورش این بوده که میشناختدت و مثلا به خوبی. ذهنتو پاک کن از هرچی پارانویا که داری»

چرا پاک کنم؟ وقتی میدونم آشنایی کسی با من پایه ش خودم نیستم. من قبلا هیچ کس بوده م. دوستی و دشمنی آدما باهام منطقی داشت. ولی حالا یکی درمیاد میگه من تو رو میشناسم. شوهر هم کنم تو ایران فایده ای نداره. نمی تونم فامیلم رو عوض کنم. هرچند با فامیلم هم تبلیغات زیاد کرده م. ولی تبلیغاتی که من کرده م مال هیچ کس ها بوده. برای دیگران چه اهمیتی داره یک کامپیوتری چندتا مقاله هم داده باشه. خیلی بده آدم ندونه از کجا داره میخوره، یا شهرتش از کجا بوده. آخر خارج مگر بده. چه اشکالی داشت من تابعیت چین رو داشتم؟ من یک کسی دیگه در یک کشور دیگه، با یک فرهنگ دیگه. جرم که نکرده م که. چرا اصلا باید کسی من رو بشناسه. هزار تا از کشور ایران بهتر پیدا میشه که اقلا از نظر بین المللی هوای همدیگه رو دارن، چه اشکالی داشت من مال اون کشورها بوده م.

نظرات 1 + ارسال نظر
دیوانه یکشنبه 26 شهریور 1396 ساعت 09:38 http://www.delirium.blogsky.com/

یه جایی رفته بودم به خیال خودم ناشناس بودم
بعد یه خانومه اومد جلو گفت شما پسر فلانی هستید ؟!
به به خواهرت هم عروس فلان خانواده !!
چه خانواده خوبی
برادر شوهر خواهرتون هم فلان جا رفته سرمایه گذاری کرده
فکر خیلی خوبی کرده به شوهرم گفتم یاد بگیر

منگفتم ببخشید شما ؟!

گفت نمی شناسی مادرت منو میشناسه ! و رفت !!!

منم موندم هاج و واج (درست نوشتم ؟)

دقیقا همین طوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد