10 ماه پیش رفتم بیت کوین خریدمو آقای مجید مظفری فاروجی نامی که پولای مردم رو الآن خیلی خوب یادگرفته بالا بکشه، و یک دزد معمولی هست. هربار به یک اسمی چاهی معرفی کرد که برم توش بیفتمو من فکر میکردم این ها جزو آموزششه. چون، هم گفته بود که این تریدی که با بیت کوین میکنه رو هم حتی یک خانوم خونه دار و یک آدم در حد آشنای اینترنت بلده، خودم رو در حد اون ها جا زدم که کار رو یاد بگیرم. یک بار بعد از تریدی که در سایتی که خودش معرفی کرده بود، رفته بودم توی دامپینگ رفتم پیشش و بهم گفت که تو چون تریدت رو در طول روز کامل انجام نمیدی این طور ضرر کرده ای1. حالا اشکالی نداره، تو بیا بیت کوینات رو به من بده تا من هم برا خودم زمان میذارم، هم برای بقیه. بیا سرمایه گذاری عالی بکن تا سود کنی و ضرر نشه.
کلیک کرده بودم بیشتر سود کرده بودم. هر بار سه ماه سه ماه قرارداد رفتم گفت شما تو ضررین. انقدر در تمام این چند ماه نزدیک به یک سال من از نظر تومنی تو سود بودم ها ولی از نظر بیت کوینی تو ضرر بودم که اگر فقط کلیک کرده بودم کلی عوضش سود کرده بودم؛ از من دزدی کرد.
نزدیک یک ماه پیش رفتم بپرسم چی کار کرده، گفت شما هیچ سودی نکرده این، چون سایت بسته شده (!). بعد حالا میپرسه یعنی تو خودت تو این مدت نرفتی چک کنی سایت بسته شده ؟!2 تو قرار داد گفته بود ضرر هم کنیم بین همه سرمایه گذارا تقسیم میشه، ولی تقسیم ضرری نبود. من فقط پولا رو داده بودم دست آقا گرگه که هربار بی حساب کتاب یک مقداری ازش برداره و بگه شما ضرر کرده این. حالا قراردادش هم دفتری نکرده بود بخوایم خیلی روش مانور بیاین. امروز بهش گفتم اصلا هرقدر میخوای از بیت کوینام پس بده. فقط تسویه حساب کن، تموم شه بره. دستت هم درد نکنه.
پ. ن: کلا سمت این کسی که معرفی کردم نرین، آدم بسیار بدیه
1- ضرر خیلی بغرنجی هم نبود. شاید اگر زمان همون جا زمان میگذاشتم ضررم هم تو همون سایت جبران میشد.
2- هربار یک چاهی معرفی میکرد؛ یعنی تو این چاهه نرفتی که بیفتی توش؟!
یادم افتاد به خیلی سال پیش که به دعوت یکی از همکارهام رفتیم جلسه گلد کوییست
هنوز کسی نمیشناختش
یک آپارتمان شیک و تعدادی آدم باکلاس و کراواتی
کلی برای ما توضیح داد و روزنامه قوه قضاییه رو نشون داد که تاییدشون کرده بود و تحت پلیس بین الملل هست و ...
قدرتشون در قانع کردن بینظیر بود (اینا مشاور تبلیغاتی بشن کاندیدشون رای میاره خفن )
خلاصه اون موقع بی پول بودم و مقروض بعد که پول دستم اومد گفتن غیر قانونی هست و سایتشون فیلتر شده و ...
همیشه برام سوال بود چرا اینقدر دیر معلوم میشه که اینطوریه
من شخصا رییس جمهور بودم بخشی از وزارت اطلاعات رو مکلف میکردم دنبال اینا باشن
مراسم اعدام این کلاهبردارها رو هم زنده از تلویزیون پخش کنند
اینکه ما دیدیم احتمال خارج از کشور رفتنش خیلی بالا بود. ضمن اینکه خودم نه، ولی خانواده نگران بودن هر بار میرم جاش دیگه زنده برنگردم.
البته لازمه تاکید کنم پول دیجیتال که معمولا با بیت کوین شناخته میشه، مثل گلدکوئیست نیست، و با آن قضیه ش فرق میکنه. ولی پوله دیگه. توش یک ذره دستت بلرزه، لرزیده و شاید اگر بخوای به خودت بیای دیگه خودت هم نه، دیگران ببینن که حسابی غرق شده ای
بحران جنسی و داده های اقتصادی
١- اگر «بحران جنسی» را به دادههای اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.
٢-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را نمیتوان تنها بر اساس گزارههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی توضیح داد. از همین رو لازم است آنجا که «جامعه شناسی» از توضیح یک پدیده در میماند، به سراغ «روانکاوی» رفت.
٣- جامعهای که از «بحران جنسی» رنج میبرد، قطعا از «بحران سیاسی-اقتصادی-اخلاقی» نیز رنج میبرد.
٤- انگیزه بسیاری از «فسادهای اقتصادی» ناشی از«بحران جنسی»ست. به عبارت دیگر، اگر میل جنسی به شکل سازمانیافته سرکوب نشده بود، شاید ما شاهد این حجم از «فساد اقتصادی» برای داشتن زندگی «لاکچری» نبودیم.
٥- ولع بیمارگونه به «لاکچری» بیش از هر چیز حکایت از«بحران جنسی» جامعه دارد. در هیچ کجای جهان برای داشتن «رابطه جنسی» نیازی به اینهمه طلا و ویلا و ماشین شاسی بلند و برند نیست.
٦- فردی که برای جذب جنس مخالف،لابی میکند تا«وام میلیاردی»بگیرد و با آن «مازراتی» بخرد را نمیتوان تنها با «اقتصاد سیاسی» توضیح داد.
٧- فردی که برای به چشم فلان هنرپیشه سینما آمدن،از منابع ملی و صندوق های عمومی اختلاس میکند تا «تهیه کننده سینما»شود را نمیتوان تنها با دادههای «اقتصادسیاسی» درک کرد. به عبارت دیگر،کسی که میلیاردها تومان از اموال عمومی را غارت میکند و به عرصه سینما میبرد که در نهایت چهارتا هنرپیشه سینما را با اسم کوچک صدا کند، تنها با رجوع به آراء «فروید» قابل تحلیل است.
٨-ستایش ضمنی بخشهایی از جامعه از مفسدان اقتصادی را باید در پرتو «بحران جنسی» تحلیل کرد.
٩-تغییر الگوهای نسل جوان نیز تابعی از «بحران جنسی»ست. ما با نسلی مواجهایم که هر روز صبح با رویای «دن بیلزریان» بودن از خواب بر میخیزد، نه «چه گوآرا»شدن.
١٠-تبدیل شدن «مازراتی» به «هدف زندگی»، تنها در جامعهای رخ میدهد که با «کمتر از مازراتی» نیازها و غرایز جنسی و عاطفی قابل برآورده شدن نیست.
١١-جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمان یافته میل، زنان رابه «ابژه جنسی»مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت «کالابودگی» را پذیرفتهاند. بخش وسیعی از آنها به میانجی این سرکوب سازمانیافته، تجربه جنسی را نه در مقام یک «نیاز بدیهی» بلکه به شکل نوعی «باخت» و «خسران» تصور میکنند که در ازای آن حتما باید چیزی بیش از آن تجربه را به دست آورند: پول، تصاحب عاطفی طرف رابطه، تضمین ازدواج و ...
در مقابل این احساس «باخت» و «خسران»، نوعى احساس «بُرد» و «زرنگى» نیز در مردان دیده مى شود. مضاف بر آنکه نگاه جامعه مردسالار، حقیقتا «باخت» و «خسران» را به میانجى سرکوب میل بر زنان به شکلى مضاعف تحمیل مى کند.
١٢- جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمان یافته میل، بخش وسیعی از مردان را به «ریاضتکشان و بیماران جنسی»ای تبدیل کرده که در آنِ واحد هم از زنان متنفرند و هم شیفته. «زن ستیزی»، «تعرضات کلامی و فیزیکی»، ولع عجیب برای «بیشتر داشتن» و بیشتر دیده شدن به هر قیمت و در عین حال تقدیس های اغراق شده و گل درشت و ... را باید در پرتوی این سرکوب و البته آن «امتناع» تفسیر کرد.
١٣- جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمانیافته میل، برای عرصههای به شدت محدود اجتماع عمومی(رخدادهای فرهنگی-هنری، فستیوال ها و جشنواره ها و آیین ها و ...) کارکردی ثانویه پدید آورده است.
١٤- دارا بودن بالاترین سرانه جستجوی محتوای پورنوگرافیک در ایران، همه چیز را درباره جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمانیافته میل توضیح میدهد.
١٥- در جامعهای که بخش زیادی از زنان خود را «کالا» میبینند و بخش وسیعی از مردان خود را «خریدار»، «تجربه جنسی» به یک «تجارت طبقاتی» تبدیل میشود. تجارتی که نیروی محرکه و موجده و مولده آن «جداسازی جنسیتی» و سرکوب سازمانیافته میل است.
١٦- ما در کنار «حاشیهنشینان اقتصادی» با پدیده «حاشیهنشینان جنسی» نیز در جامعه رو به رو هستیم.
١٧- حجم «دریده گویی» و«گفتار پورنوگرافیک» نشانه «ریاضت جنسی»ست؛ بدین معنا آنها که زیاد درباره «سکس» حرف میزنند، کمترین تجربه را در این زمینه دارند.
١٨-بحران جنسی همان نقطهایست که اصولگرا واصلاح طلب مشترکا بر سرش سکوت میکنند و اولی آن را به «بی بندوباری»و دومی به «آسیب اجتماعی»تقلیل میدهد.
١٩- فقط به میانجی فروید است که ما میدانیم آنها که به شکلی اغراق شده «منزه»و«مبادی آداب» جلوه میکنند،حادترین تخیلات جنسی را در سر میپرورانند.
٢٠-هر «تحلیلگر» یا «کنشگری» که درباره «بحران جنسی» سکوت میکند، باید درباره همه چیز سکوت کند.
نادر_فتوره_چی
مجله اجتماعی بومرنگ
خیلی جالب بود. تقریبا میشه گفت که قبولش دارم