شاید باورتون نشه. ولی من میلیون ها تومن خرج کرده م تا بتونم با دولتی ها رقابت کنم. اینکه میبینید براتون میگم دشمنی می کنن باهام، آخر عصبانیتشون گاهی در رقابته که به شکایتو دشمنی و دادگاه ختم شده تا حالا. من، آدم صبوری بوده م. شاید، مجبور بوده م که صبور باشم. احتمالا از بین کامپیوتری ها و برقی ها، صنایع دریایی ها و وزارت دفاعی ها، و شاید هم حتی ایرانی ها میرم. ولی نه، بعد از شکست. بعد از یک چند پیروزی، میرم. روزهای زیادی صبح تا شب کار کردیم. شرکت ثبت کردیم. سه سال هست که دانشجوی دکتری هستم. و، بله بالاخره سیستم های بسته شون رو رها میکنم و راه خودم رو البته همچنان با مبارزه دنبال میکنم.
زمانی بود میخواستم وارد سیستم هاشون بشم. ولی الآن نه. فکر میکنم راه ماها خیــــــــــــــــــــــــــــلی وقته که از هم جدا شده. دولتیها الآن دارن سعی میکنن مشتای آخرشون رو بزنن
بین خودمون باشه
آدمهای دجال هستند
من هنوز قویا فکر میکنم اینا همشون
چه عرض کنم. قدرت طلبی آدم رو به کجاها که نمی کشونه. یک وقت میبینی شایدم بعد کلی پول خرج کردن همین ها به گدا کمک کردندو از تو خیریه یک پولی چیزی بهت رسوندن نمیری