با خودشون چی تصور کرده ن این اطلاعاتی ها؟! اون از اون زنی که زن برادرم کرده ن، که بعدازظهر خودش می آید می گه من که باهات خوب بودم فلانی جان! اون از اون شوهرش که نصف شب می آید حامی زنش زیر مشتو لگدش قرارم می دن.
اون از اون اطلاعاتی ها که هی هیچ تقصیری ندارندو از وقتی نشسته ن تو سیستمم هی بدبختیه که از آسمونو زمین میریزه روی سرم. اون از اون پسر مجردشون که نشونش کرده ن سال هاست که یک روزی بالاخره قبل از گور من رو بهش برسونن
کسی شماره بابای این پسره رو داره به من بده؟
باباش رو می خوام بهش بگم پاشون رو از زندگیم بکشن بیرون. بهش بگم فلانی جان می دونم خیلی غیرت داری. هیچ به تو و بچه ت ربطی نداره وقتی از مشتو لگد یکی فرار می کنم چند ساعت با شلوار قرمز کش خراب نصف شب تو خیابونا راه می رم تا به اولین کلانتری برسم. به تو بچه ت هیچ ربطی نداره که بهم می گن برگردم که کلانتری این منطقه من رو تحت پوشش خودشون ندارن، و باید دوباره برگردم یک نفر پیدا کنم زنگ بزنه 110 و یک ماشینی بیاد تا من بیایم از خوداتون به خودتون شکایت کنم.
شماره بابای اون پسر رو می خوام
شماره ش رو بدین به من
ببینید ایران امن و ایمن رو: