عکس زیر را ببینید:
____________________________
See the photo below:
The tributaries of the Kashf River at the foot of the mountain
The Shahnameh of Ferdowsi is so much like a bowl of earth that it was placed in a river bowl, Kashf-e-Rudkhaneh. Some still pour potting soil into the earthen bowl of the dried-up lake for farming and work.
Today, after yesterday when they conquered our schools, we go and pass tall Americans with bowls in hand, our eyes fixed on the bowl.
What happened?
Has Tahrir followed in the footsteps of Morsi after Hosni Mubarak?
Syria was hit by Israeli warplanes and Israel is reducing the area to less than twenty kilometers from the capital.
In this mess, they say, let's get some statistics, who wants to impeach the Minister of Economy, Hemmati?
The statistics show that the Economic Commission is in a neutral state and the largest number of signatories is from the Culture and Agriculture Commission.
When you came, you first determined the position of the dollar and then changed the position of the rial to the English word "offshore". Two areas suffered the most from this economic move: one was the country's culture and the other was agriculture.
They were in a fragile state. Come determine the position of the dollar for them. Without taking the rial, our culture, which is from America, is also overseas, as the Kashfarud and Harirud rivers dried up due to encroachment and neglect.
Why don't these people who collect statistics go and collect statistics? When there is embezzlement in the country, does the intensity of rainfall decrease that year? Or when a government opposed to anarchy comes to power, do they easily resign and seek refuge in one of the dozens of newly established countries in America? Or why is social relations so important to them instead of work, that whoever works more becomes the most servant of all?!
He goes and takes people's bread and cake money from the National Development Fund. He says we have become poor, give people their livelihood.
Friends, everyone is a Ketchup, but we are the one hots who say that Hemmati should be impeached!
وقتی تو شرایط ظهور باشی رنج ناشی از امام و رهبر نداشتن امری عادیه. پس از ظهور امام زمان یک جوری معما چو حل شود آسان شود، میشه. بخشی از جریان زندگی عادی بشریت احساس رنجی است که از نداشتن امام و رهبر می برد. اونقدر این رنج عجین با زندگی انسان هست که پس از ظهور از کسانی تعجب میکنند که انتظاری برایش نداشتن و تکفیر میکردند.
شب پنجشنبه هوا آلوده بود. از نیمه شب جمعه در وضع هشدار بودیم و همینطور ادامه یافت تا من چرایی آن را بگردم پیدا کنم. نگاه کردم سایت waqi.info نشون میده آلودگی اوکراین و آلمان و صربیا پیش بینی برف رو با وجود کلی تعطیلات به بارش باران تبدیل کرده:
نگاه کردم این دختر معمولی که همیشه از زیبایی های آلمان مینویسه پست گذاشته که گیج و ویج شده و هموگلوبین خونش پایین اومده و به کوههای آلپ گریخته! پناه برده به کوهها این آلودگی های اوکراین بهش نرسه! چقدر هم فعالند. حالا نمیدونم دیشب کدوم کوه بوده. اوکراین تبدیل شده به جهنمی که همه را با خودش میبلعه.
صربیا چند سال پیش برای مانور مشترک نظامی با روسیه و بلاروس سرباز زد و حالا دود جنگ کهنه تو چشماشه.
دیشب به USA هم نگاه کردم. دیدم این کشور حتی عکس هایش رو هم برا نمایش نگذاشته و فقط پرچم میده.
دیگه اینکه باخبر باشند.
ما اگر بتوانیم ابزارهای بایگانی و واکاوی داده هایمان را با کیفیت تر و دقیقتر کنیم و ارزش رهبران نیک را هر چقدر بیشتر حفظ کنیم در شرایط قدرشناسی از رهبر فرزانه بیشتر پیش رفته ایم و موانع کمتری برای ادامه راه به سوی ظهور حس میکنیم.
وقتی در مورد آدمای جاودانه ای مثل ائمه و اهل بیت حرف میزنم کلی احساس جوانی میکنم. شاید بخاطر اینکه آنها زنده اند و با اتصال به آنها انگار بر عمر من هم افزوده میشود.
آنقدر من امید و انتظار از آدمهایی داشتم که شاید نباید که وقتی به اینها فکر میکنم از بابتشون مطمئنم که انتظارم ازشون بعید نبوده.
میگم یک راهنمای دیگه رهبره و اون وقتی تکرار بشه قشنگه.
قبلاً هم نشانه هایش رو گفتن و من رو آماده کردن:
آب زنید راه را اینکه نگار میرسد/ مژده دهید یار را بوی بهار میرسد
___________
The weather before the advent
When you are in the conditions of the advent, the suffering of not having an Imam and a leader is normal. After the advent of the Imam of the Time, it becomes a kind of puzzle that becomes easy to solve. Part of the normal course of human life is the feeling of suffering from not having an Imam and a leader. This suffering is so intertwined with human life that after the advent, people are surprised by those who did not expect it and declared takfir.
The air was polluted on Thursday night. We had been on alert since midnight on Friday and it continued like this until I found out why. I looked at the waqi.info website and it showed that the pollution in Ukraine, Germany and Serbia had turned the forecast of snow into rain despite all the holidays:
I looked at this ordinary girl who always writes about the beauties of Germany, posted that she was confused and worried and her hemoglobin level had dropped and she fled to the Alps! She took refuge in the mountains so that this pollution from Ukraine would not reach her! How active they are. Now I don’t know which mountain she was in last night. Ukraine has become a hell that swallows everyone up.
A few years ago, Serbia volunteered for a joint military exercise with Russia and Belarus, and now the smoke of an old war is in its eyes.
I also looked at the USA last night. I saw that this country did not even display its photos and only displayed its flag.
And they should be aware.
If we can improve our data archiving and analysis tools with better quality and accuracy, and preserve the value of good leaders as much as possible, we will have advanced further in terms of gratitude to the wise leader and we will feel fewer obstacles to continuing the path to emergence.
When I talk about immortal people like the Imams and the Ahl al-Bayt, I feel very young. Maybe because they are alive, and connecting with them seems to add to my life.
I had so many hopes and expectations from people that I probably shouldn't have, but when I think about them, I am sure that my expectations from them were not unreasonable.
I say another guide is a leader, and it is beautiful when it is repeated.
They told me the signs before and prepared me: Water the path, for the messenger is coming/Give the good news to the lover, for the scent of spring is coming.
از دیروز که آتش بس جنگ غزه با رژیم اشغالگر قدس اعلام شده، شاید بشه گفت لااقل خبرنگاران و گزارشگران جنگی یک نفس راحت کشیده باشند.
پریروز روز پدر بود و این روز پدر، میلاد امام علی علیهالسلام، بین مسلمانان مشترک بود. فکرش رو بکنید کلی فرمانده و رهبر حماس در این جنگ شهید شدند که ممکن بود هر کدام از آنها پدر فرزند منتظری باشند. هربار جسد به خون آغشته اینها رو جلو چشم رسانه ها و گزارشگران خبری می آوردند و گاهی هم فرزندشان باید حرفی میزد. از اسماعیل هنیه، رهبر حماس گرفته تا یحیی سنوار رهبر بعدی و محمد سوار فرمانده جایگزین، هر کدام میتوانستند فرزندی داشته باشند که در جنگی شهید شده بودند که تاریخ آتش بس آن مصادف با میلاد امام علی بود.
یک قتل کوچک که صورت میگیره کلی آدم متاثر از آن میشه؛ از پزشکی قانونی گرفته تا سایر پزشکان و همسایه ها و سایرین که به ختم مقتول بیایند. حالا در برنامه ای مثل جنگ یه تعداد آدم بیگناه بسیار که یکی نویسنده است، یکی پدر جان فشانه و هزار تا آدم دیگه همگی در یک جنایت جنگی شهید شده باشند. دل هر آدم سومی این وسط به درد می آمد.
به هر حال، خوشحالی شخص ثالث بابت آتش بس قابل تامله.
یک روز از همین روزا خانم همسایه با داد زدن گفت نکن. داد میزد و میگفت نکن. من که تو حیاط بودم صداشو شنیده بودم، موندم بریم دم در، نریم دم در، چی شده این صدا میکنه.
خلاصه که دم در نرفتیم و بعداً با خودمون گفتیم که این به طور معمولی با بچههاش اینطوری حرف میزنه.
اگر در خونه اش میرفتیم میگفت: چتونه من عادت دارم اینطوری داد بزنم، نمیرفتیم هم پشت سرمون حرف میزد.
کلاً در برخورد خانم همسایه باخته بودیم.
فرداش خونه رو گذاشتند برا فروش. همزمان کارگراشون رو هم انداختن به جون درختهای تو کوچه، پای خونه. دو تا درخت خشک شده داشتند که قطع کردند. کارگرهایش رو گذاشت جای پنجره خونه ما به سنگ تراشی و همین طور نخاله ریزی جای شمشادها. همینطور هی سنگ بریز، سیمان بریز، گچ بریز، اصلاً آقا این شمشادا رو از ریشه بکن.
یک چند ماهی هست که خونه شون فروش نرفته و اینها همین طور ادامه میدن! این بار دیگه دیدم رسما شمشاد از ریشه کنده اند و همینطور جای کنتور آب و هرجا دستشون رسیده بود یه کوخی ریخته بودند.
بعد، خودشون سه تا چهار تا اینور اونور بالا پایین دوربین گذاشتن. موقع بازسازی خونه نوسازشون به دیوار کناری که دیوار ما بود هم یه ترک بزرگ دادند از بس رویش فشار آوردند، که یعنی ما داریم خونمونو میسازیم که بفروشیم.
خلاصه که سرتونو درد نیارم، همسایه همسایه جاسوس
حالا چرا جاسوس؟
برای اینکه به دلایلی مشخص خونه رو از همسایه قبلی خریده. یه وقتایی میدیدیم مثلاً گلابی یا بادام پرت کردن تو خونمون. میگفتیم چشون شده. یک بار هم برای اینکه ادا در بیارند گفتن که بچهمون الان میره بالا درخت بادام شما یا الله باشید. کاملا منافق
حالا جدیداً که گاز خونههای ویلایی خالی رو قطع میکنند مخصوصاً روی ما خیلی خراب شدن. انگار ما دستور دادیم گاز اینا رو قطع کنن
یک جایی تو شبکه های اجتماعی یک بار دیگه از همین همسایه نوشته بودم که به خودش اجازه داده بالا سرمان تو روز بهاری حشره کش بزنه. این رو هم بگم که ما این همسایه رو موقع ساخت و ساز و رنگ پاشی و کلی آلودگی ها تحمل کردیم. حالا کنار همه اونها یک لج بازی و عمدبازی هم این آخریه اضافه کنید که یعنی نپسندیدیم و داریم میریم! دوباره که جریان رو به بحث گذاشتم اینطوری جوابم دادند:
- همسایتون سمی، خب همه جا ادم سمی هستن. دوری کنید. سگمحلی. سبک نوشتنت عجیبه
-Your neighbors are toxic. Well, there are toxic people everywhere. Stay away. Local dog. Your writing style is strange
- میخوام دوری کنم. بنظرم راه حلش مهاجرت به یه کشور دیگه س
- I want to stay away. I think the solution is to immigrate to another country.
- برو ی محله دیگه
- عزیزم. محله قبلی هم یه همسایه داشتیم با همین سبک رفتاری. با دوربین رفتم عکسش رو با فیلم شب عید غدیر بگیرم، همونجا رفت از همسایه ها شاهد جمع کرد.
بعد افتاد دنبالم درمونو کوبید و انقدر سر صدا شد که من پلیس خبر کردم تا اومد. پلیس هم که اومد یک ماه دو ماه بیشتر تو اون خونه نموندیم و رفتیم.
از ویژگی های مشترک اینها اینه که تنهایی به همچین غلاطایی نمیکنند. همین همسایه جدیدمون با اون یکی همسایه دیگه دست به یکی کرده بودن نصف شبی تا ساعت ۲ نصف شب آهنگ بالا سر ما گذاشته بودن. دقیقاً شبی که بهشون گفتن میخوان گازشونو قطع کنن.
- سگمحل کن ببین چجوری بهت احترام بزارن هرجا دوباره رفتید اصلا تحویل نگیر
- Be local dog. See how they respect you. Wherever you go, don't take any notice.
- ما قاطی نمیشیم، یک نفر داریم که اون قاطی میشه، رهبری میکنه، نذری میده، شیرینی میده، شیرینی پخش میکنه که علیه ما حرف بزنن
اون روز بالای دیوار رفتم و دیدم اون یکی همسایهمون که رهبرشونه کلی شیشههای مشروب تو خونشون داشت.
- That day I went up the wall and saw that our neighbor, who is their leader, had a lot of bottles of alcohol in his blood.
این پاپلی اومد تو کتابش، شازده حمام، هی از دخترهای عشایری نوشت که این رو دیدم خوشم نیومد و اون رو دیدم زنم نشد و بعد هم خیلی مقدس و علمی رفتم سوئد. سوئد خیلی سرد بود و کمپ داشتند. کلی از فضای علمی اونجا تعریف کرد و گفت من محقق بودم.
گذشت و حالا بعد از چند وقت از بزرگترین شهر زیرزمینی اتمی آمریکا زیر اون فضا تحت عنوان شهر اتمی یخی گرین لند رونمایی کردند. یک کلمه ناسا هم بهش چسبوندند که هزینه هاشون رو تبلیغ کرده باشند. قرار شده ترامپ اون رو بعد از نیکسون بخره!
گفتن که جنگ لبنان با اسرائیل تموم شد. من برای اعلام اون لازم نبود خیلی صبر کنم، چون به محض اینکه این جنگ تموم شد نیروهای مزدور ترکی صهیونیست شروع به تصرف سوریه کردند. آنها از گوشه ادلب شروع کردند. آن ها ظرف چند ساعت تا وسطهای حلب پیش رفتند. تسلیحاتشون به قدری خوب و حرفه ای هست که ارتش سوریه از پسش برنمی آید. در این ماجرا نقش روسیه در کم کاری هست. بالاخره باید سلاح های آمریکایی با توافق ترامپ به یک دردی بخورد. با این اوصاف میشه گفت که اسرائیل تغییر میدان داده، به اسم آتش بس با لبنان، اون هم از سمت نجیب میقاتی. آتش بس نجیب میقاتی یعنی اینکه توافق به نحوی صورت گرفته که اگر حزب الله دستی تکون بده نجیب میقاتی اون رو میزنه.
در سمت سوریه که به تازگی جنگ آغاز شده، ایرانی ها نقطه اصلی هدف آن ها در این جریان بودند و یک نفر شهید هم به اسم هاشم پورهاشمی داریم. پس ما که هدفمون مدافع حرم بودن هست، نقشمان در این نبرد مشخص است.
سوریه در این جریانات یک سال اخیر با جنگ غزه و لبنان نقش تدارکات را داشت. با تضعیف سوریه، کل محور مقاومت پایین می آید و احتمال درگیری در عراق بالا میرود. قبلا هم سال 2011 اینطوری شد. زمانیکه سوریه رو زدند، داعش فعالیت ویژه ای در عراق پیدا کرد و با سرعت چند استان را تصرف کرد.
البته در ایران هم در این سرمای شدید، زن زندگی آزادی خیلی مطرحه و دو طرف همه در باغ مشغول گشت و گذارند؛ یعنی هم زنان لخت کرده بیرون آمدند و هم زنان چادری.
________________
بعدا اضافه کرد: امروز یکشنبه 18 آذر 1403، بشار اسد سوریه را به مقصد نامعلوم ترک کرد. بنابراین، دولت بشار اسد سقوط کرده و تغییر حکومت به دست نخست وزیر و مخالفان حکومت افتاده. گروه تروریستی تحریر الشام کنترل بخش اعظم دمشق را به دست گرفته و حتی گفته میشه کنترل ساختمان رادیو و تلویزیون سوریه نیز به دست گروه های تکفیری افتاده است. این گروه زندانی بزرگ از سوریه را باز کرده و هر چه تروریست بوده است را آزاد کرده. از سمت مرز با رژیم صهیونیستی، تانک های رژیم صهیونیستی وارد خاک سوریه شده اند، و ما نگران حرم حضرت رقیه هستیم.
بعدا اضافه کرد ۲: هیچ دلیلی ندارد اون آمریکایی بخواهد به ترتیب وارد بشه؛ یعنی اول سوریه و لبنان و بعد ایران. از حالا میتونیم فرض کنیم با ریزپهپادهایش نقش ساواک دوره پهلوی روی میتونه برامون اجرا کنه