آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آتش بس جنگ غزه با رژیم صهیونسیتی

از دیروز که آتش بس جنگ غزه با رژیم اشغالگر قدس اعلام شده، شاید بشه گفت لااقل خبرنگاران و گزارشگران جنگی یک نفس راحت کشیده باشند.

پریروز روز پدر بود و این روز پدر، میلاد امام علی علیه‌السلام، بین مسلمانان مشترک بود. فکرش رو بکنید کلی فرمانده و رهبر حماس در این جنگ شهید شدند که ممکن بود هر کدام از آنها پدر فرزند منتظری باشند. هربار جسد به خون آغشته اینها رو جلو چشم رسانه ها و گزارشگران خبری می آوردند و گاهی هم فرزندشان باید حرفی میزد. از اسماعیل هنیه، رهبر حماس گرفته تا یحیی سنوار رهبر بعدی و محمد سوار فرمانده جایگزین، هر کدام می‌توانستند فرزندی داشته باشند که در جنگی شهید شده بودند که تاریخ آتش بس آن مصادف با میلاد امام علی بود.

یک قتل کوچک که صورت میگیره کلی آدم متاثر از آن میشه؛ از پزشکی قانونی گرفته تا سایر پزشکان و همسایه ها و سایرین که به ختم مقتول بیایند. حالا در برنامه ای مثل جنگ یه تعداد آدم بیگناه بسیار که یکی نویسنده است، یکی پدر جان فشانه و هزار تا آدم دیگه همگی در یک جنایت جنگی شهید شده باشند. دل هر آدم سومی این وسط به درد می آمد. 

به هر حال، خوشحالی شخص ثالث بابت آتش بس قابل تامله.

به حاشیه راندن قوه قضائیه و شهادت اسماعیل هنیه

با اخباری که پس از شهادت اسماعیل هنیه درباره محل استقرار او پخش شد، معلوم میشود هتل در مکانی نزدیک کاخ سعد آباد زعفرانیه بوده است که با مقایسه روی نقشه معلوم می شود، این مکان به قوه قضاییه اختصاص داده شده بود.

از آنجا که اغلب رسانه ها و خبرگزاری ها پولشان را از دولت میگیرند، کسی به مکان دقیق شهادت اشاره نکرده، ولی با بررسی عکس های هوایی و مناطق شهری فقط یک نقطه باقی می ماند که شباهت با تصاویر داشته باشد. این نقطه که مکان وسیعی نیز هست، جایی نزدیک زندان ها و بیمارستان قوه قضائیه است.

مکانهایی که به قوه قضائیه اختصاص می یابد، به مرور امکان رشد یافتگی کمتری نسبت به سایر مناطق، ولو در سبزی و طبیعت باشد، پیدا میکند. مشابه این مکان در منطقه از شاهنامه و نزدیکی استادیوم معمولا نیمه تعطیل ثامن الائمه، جایی در شمال مشهد است.

الان اگر محله نیاوران تهران را که آنجا هم یک کاخی دارد مقایسه کنید با محله زعفرانیه (هر دو در شمال تجریش هستند)، دستتان می آید که مردم در محله نیاوران کولاک کرده و آنجا را رشد داده اند، ولی محلات  در اختیار قوه قضاییه با نامهای اوین و زندان و امثلهم مهر و موم شده و قدر محله ای مثل نیاوران رشد نکرده است. حتی یک بیمارستان قوه قضائیه که مکانی است مورد نیاز مردم، فقط یک نظر خورده، و لابد همان یک نظر را هم رئیس بیمارستان زده تا خالی از نظر نباشد!

احتمال دارد این اتفاق برای سایر کارمندان دولت در قوه قضاییه در سراسر کشور رخ داده باشد؛ مکانهای در اختیار کارکنان این قوه بقدری از توسعه یافتگی محروم می‌شوند که اگر یک اسماعیل هنیه، رهبر همیشه در خطر ترور اسرائیلی ها، آنجا برود شهید برمیگردد و معلوم نیست تا حالا محل زندگی کارکنان این قوه که اغلب در مکان‌های خلوت شهر بوده اند، منجر به روی دست ماندن چند اسماعیل هنیه برای ما شده است.
مثال من مربوط به مشهد محله شاهنامه هم میشود. در این مکان که چند کارخانه مستقر شده بودند، یکی قرار بود موزه نان مشهد و معرف محل باشد، ولی عجیب همین یکی هم در آدرس دهی به بزرگراه اشاره میکند و نامی از خیابان شاهنامه نمی‌برد
در نتیجه این منطقه روی نقشه چندان دیده نمیشود. از سویی دیگر سر نبش این خیابان مکانهای موقوفی متعلق به آستان قدس رضوی دیده می شود که همان هم چندان رویت نمی شود. چراکه وقفی است و اسما به نام آستان قدس می‌باشد. گو اینکه آستان قدس برای مدیریت آن حالا حالا ها قصد انجام کاری ندارد.
آیا از اول وقتی مکان‌های در اختیار دولت که در حال فروش بین کارمندان بود آن طور انتخاب میشد که بین سایر کارمندان فرق گذاشته شود؟
مثلا محله های اطراف کاخ گلستان قرار بودن منطقه تحت پوشش گنبد آهنین تهرانی ها باشد و آنجا که به قوه قضائیه اختصاص داشته جای نگهداری زندانیان و کارکنان آن به عنوان زندان بان بدون پوشش بوده؟
بیمارستان با نام قوه قضائیه در نزدیکی هتلی که اسماعیل هنیه در آن شهید شده مستقر هست که فقط یک رای و بازدید داشته!
مقایسه کنید این بیمارستان را با بیمارستان متعلق به ارتش که معمولا وسط شهر است.
چرا قوه قضائیه ایران باید از نظر مکانی در حاشیه شهر باشد؟
به دلیل محل استقرار زندانیان که آنها هم باید در حاشیه شهر باشند؟
درست در فاصله کمی با شاهنامه 14 مشهد، هم یک زندان هست و یک استادیوم ورزشی کنارش که عجیب تکان نمی‌خورد. یکی از دلایل این تکان نخوردن وجود زندان و اردوگاه اتباع افغان در آن محل قلمداد میشود.
زندانی و زندان بان هر دو در زندان؟ و بلکه زندان بان بیشتر، چون محل استقرار و سکونتش آنجا انتخاب شده است؛ یعنی قاضی در زندان، رئیس قوه قضائیه در زندان و الی آخر
هر وقت هم لازم شد محل سکونت آنها در اختیار موشک‌های دشمن باشد تا حاشیه و حاشیه نشینی تفسیر شود 

امروز در سراسر دنیا توریست تیره وجود دارد؛ 

شاخه و گروهی از علاقه‌مندان به جهانگردی که در دنیای واقعی سراغ داستان‌ها و اماکن ترسناک و جنایی می‌روند و از مناطق ترسناک یا فضاهایی که درگیر حوادث تاریخی تلخ یا تراژدی‌های انسانی بوده‌اند، بازدید می‌کنند. حتی در هلند یکی از گران‌ترین هتل‌ها قبلاً زندان بوده است! هر تغییری که رقم بخورد باید فکر شده باشد، تغییری که از همه مهم‌تر به نفع مردم منطقه و اهالی محل باشد.

بهرحال، اکنون نیمی از کارکنان قوه قضائیه آنجا را فروخته اند و کسان دیگری در آن مکان ساکن شده اند، و یا مستاجر شده اند.
 چیزی که امروز شاهدیم تنگ نظری و ارتبط و پیمان با خارجی و بیگانه فقط آن را تفسیر میکند. در این مکان یک کارخانه تولید کیک است که قرار بود با نام موزه نان منطقه را رشد دهد این موزه بدلیل ارتباطات معلوم الحال با آلمان، انگلیس و آمریکا قرار نبود نام محله شاهنامه را یدک بکشد.
یک کارخانه توس چینی مشهور به استفاده از سوخت مازوت، انبارهای پودر سنگ روباز غیرمجاز و وسایل نقلیه با سوخت غیرمجاز بود که مشخص بود قرار نبوده که نام محله شاهنامه را یدک بکشد.

به طور کلی، بسیاری از صنایع مستقر در منطقه از یدک کشیدن نام خیابان ولو که به نفع خود و منطقه باشد، سر باز میزنند که یکی از دلایل آن خود شهرداری مشهد هم است. ظاهرا بجای تعریف منطقه وسیع شاهنامه مشهد از آرامگاه فردوسی تا بیمارستان طالقانی، بعنوان سیزدهمین منطقه شهرداری آن را فقط بعنوان منفصل ۱۲ تعریف کرده اند که رهایش کنند و بگذارند هر چه آید خوش آید!


پینوشت: کاخ سعدآباد از نظر نوشتاری تاحدی شبیه محله سعادت آباد در زعفرانیه است. اتفاقاً هر دوی سعادت آباد و سعدآباد اغلب به یک محدوده مکانی اشاره میکنند. جالب اینکه همان محدوده در تهران بلواری به اسم بلوار شاهنامه دارد که با سعادت آباد اغلب جستجو میشود. حتی این نامگذاری ها را هم که همزمان در دو شهر مشهد و تهران و بلکه بیشتر رخ داده است، اتفاقی نمیتوان فرض گرفت. گو اینکه عده ای پایتخت نشین، در تلاش برای خارج کردن از انزوای قوه قضائیه و موارد منتسب به آن هستند و با ترور و شهادت و استقرار اسماعیل هنیه معلوم میشود گروهی برعکس قصد خوردن و شکار از دام خود پهن کرده دارند.

دلیل پایتخت نشین قلمداد کردن همان عده اندک را هم انتساب همزمان یک نام به سایر نقاط مشابه میتوان فرض کرد. چراکه مثلا اگر مشهد قرار بوده بلوار شاهنامه با نام آرامگاه فردوسی داشته باشد، همان یک بلوار باید او را از سایر شهرهای کشور متمایز میکرد، ولی چون احتمالا ایده نامگذاری آن از تهران آمده است، تهران حق خود را در نامگذاری مکان های متعلق به خود بعنوان پایتخت محفوظ می‌دانسته.

مهمانی ویدئویی پوتین و مهمانی شهادت هنیه در تهران

اخبار پخش زنده سخنرانی پزشکیان رو نشون داد. قطع شد، میدونید چرا؟

چون داشت میگفت ما رفتیم قازان روسیه برای اجلاس بریکس. اونوقت رئیس جمهور روسیه، پوتین، خودش نیومد. بجایش ما از ویدئو کنفرانس دیدیمش. همونجا اخبار قطع کرد. گفت پخش زنده است، برین از شبکه دیگه نگاهش کنید.

حالا هر کی ندونه فکر میکنه پزشکیان هر روز مهمانان خارجیش رو عزت و احترام میکنه، اونوقت انتظار نداشته خود پوتین تو اجلاس شرکت نکنه و بعد هم ببردشون شهر درجه دو و سه قازان تا اجلاسش رو تشکیل بده. همین چند وقت پیش بود که در مراسم تحلیف ریاست جمهوری پزشکیان، اسماعیل هنیه رو بردن یک جای پرت بدون آدم و عبور و مرور، همونجا هم شهیدش کردند.


خفت و خواری برای ایران

اسماعیل هنیه در قلب تهران شهید شد. پزشکیان نیومده اولین تبریکش رو دریافت کرد. قبل از اومدنش شهادت شهید جمهور رو باید تسلیت میگفتیم، با اومدنش شهادت اسماعیل هنیه. تو هیچ کدومشون هم این پزشکیان نقشی نداشته. چقدر پا قدمش برای اسرائیلی ها خوبه.

فلسطینی ها در سراسر زندگیشون با بالاترین جاسوس ها و خائنین طرف هستند، ولی همه اونها رو پشت سرگذاشتند و اتفاقی برایشان نیوفتاد. حالا تو تهران در روزی که اسما 36 اختیار به رئیس جمهورش داده میشه، یک فلسطینی می آید، اونهمه اروپایی و کشورهای دیگه می آید و هیچ کاریشون نمیشه، اونوقت یکی از معروفترین بالاترین مقام های فلسطینی می آید با موشک هدایت شونده ترور میشه. اونوقت الان احتمالا پزشکیان داره کیک و شیر میخوره!

بعد یک متنی هم آماده میکنه علیه اسرائیلی ها بیاد واسمون سخنرانی کنه، که مثلا من طرف فلسطینی ها هستم.

بعد میگن میریم انتقامش رو میگیریم. تهرانی ها یک چهار تا ترقه میفرستند و یک جوری موشک هایشون رو تنظیم میکنند و حتی درخت هم قطع نشه. نه ماهه منتظریم ببینیم این ایرانی ها یک کار بکنند، هیچ کاری نمیکنند.

زنده باد حکومت شیر و کیک



بعدا اضافه کرد: عکس العمل مردم جالبه. از صبح که آلودگی هوای شدید و بی سابقه داشتیم و حالا بوی بنزین همه جا رو گرفته. مردم انتظار گرونی بنزین رو دارند و دارند کاسه کاسه و بشقاب بشقاب بنزین جمع میکنند.