آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

اسمش که تو شناسنامت نیومده!

همه میگن خوبه که تو شوهر کردیو بچه دار نشدین تا به یک پیشرفتی برسی، حالا خالم که مسئول ضبط کردن صدام در سن سی و چند سالگیم شده میگه خوبه که اسمش تو شناسنامت نیومده!

در تمام این مدت من موجود ناشناخته! در حال مقایسه شدن بودم. برام مقایسه بچه های 4-5 ساله تا 13 ساله بود. اون ها خودشونو با من مقایسه میکردن! ولی دیگه بچه 15 ساله میدونست من باهاش قابل قیاس نیستم. البته اون یکی خالم از نسل قبل هم خودش رو با من مقایسه کرد. یک جا گفت اون پولی که بابات داره ما نداریم. بعد یک جای دیگه گفت هنوز نگران نباش من در حدود سن تو بودم شوهر کردمو الآن دو تا بچه دارم. یک جای دیگه هم گفت حالا که داری تو خونه بی بی کار میکنی ببین من چی میکشیدم! یک جای دیگه هم گفت من خیلی از زندگیم راضی نیستم.

البته من وقتی بعد از مدتی ترک جمعیت دوباره توی یک جمعیت خودم رو قرار میدم، میرم سراغ اون که از همه کج تر و قناص تره. هرچند که اون هم منو لایق خودش ندونه. ولی میدونم کنار اون که بشینم خیلی مقایسه نمیشم.

دیدم کمر بی بی رو دارم میمالمو کوزتم دارن میکنن بلافاصله صحنه رو ترک کردم. تازه من نوه شون میشدم. یکی از نگرانی هام این بود که اگر بی بی ...

فقر کفر میاره

یکی از دفعاتی که خالم داشت صدام رو ضبط میکرد، بهش گفتم تو چرا من رو با خودم مقایسه میکنی؟! بله، من نسبت به 12 سالگیم تغییر کرده ام؛ پیشرفــــــــــــــــــــــــــت کرده ام. ولی نسبت به دخترای همسنم تو فامیل هیچ چی ندارم!

یادم میاد همه اش، که دختر همکلاسیم تو دانشگاه وقتی به من میرسید از افتخاراتش میگفت معلم کلاس سومش بهش میگفته که تو چرا حسادت نمیکنی فلانی؟!

اهواز که رفته بودم، از دشمنان دلسوزم بهم میگفت تو هیچ چی نداری! پس بخاطرش بجنگ.

ماشالله انقدرم فامیلمون بزرگه که منو میبینن نمونه های دخترای جنگجوشونو مثال هم میزدن. میگفتن تو باید از ایران بری، ولی نه سفر زمینی. تو باید هوایی بری. خیلی هاشون معتقد بودن که استانبول برای یک سفر هوایی برای یکی مثل من کافی بوده.

خلاصه که فعلا در فقر تو فامیل گنده کرده مون مونده ایم. در عین حال، بخشی از فامیل دزدمون معتقده که هنوز به اندازه کافی به من حسادت نورزیده و هنوز جا داشته که اون ها جای من میبودن! بهم میگفتن که نسبت به من در این موقعیتم حسادت میکنن و دوست داشتن جای من میبودن!

این حسادته خیلی مهمه. همین رو هم معتقدا خودشون مستحق داشتنش هستن. چند وقت پیش فیلمی هندی میداد مال 100 سال پیش. نشون میداد طرف مسلمون بوده و حلال حروم میکرده. اونجا که باید پول پسر جیب بر رو میگرفته، استراتژی شکست رو انتخاب میکنه و بدبخت میشن (پول جیب بر رو نمیگیرن)، تا حدی که پولی که برای پس گرفتن زمینشون رو هم باید به دست میووردن رو هم از دست میدندو برای برداشتن مشتی خاک از زمینی که تا دیروز مال خودشون بوده صابخونه جدید دزدشون نگران میشه و همون یک مشت خاک رو هم برنمیدارن. پیرمرد پدربزرگ این خانواده آخر فیلم قبل از برداشتن این مشت خاک میخنده و میگه زمین فرشمه و آسمون سقفمه؛ من نیازی به این زمین نداشته ام. بعد از فیلم ما باخودمون میگیم اگر اون خونواده حالا پول اون جیب بر رو میگرفت، فوقش رد مظالم میداد بعد از این که پولدار شد.

البته در مورد من، خواهرم میگه تو چون همیشه مثل مورچه به فکر زمستونت بودی و جیک جیک مستونت نبوده حتما پولدار میشی! یعنی کلا فکر نکنم روزی لازم باشه محتاج پول دزدی جیب بر تو مملکت دزدها و پدرمادرای فولاد زره به اصطلاح مسلمون بشم. من هم میگم خدا کنه، کی دوست داره فقرش باعث کفر خودش و اطرافیانش بشه؟! کی دوست داره مردم هی به این شیخای بی مسئولیت و خودپرست و نه خدا پرست تو فامیل، به خاطر فقر ما فحش بده؟! هیچ کی

همه کافرن مگر خلاف آن ثابت شود

زمانی با کسی تو دسته اصلاح طلبا اون اوایل سال 92 همکاری میکردم که باباش میشد دوست بابای من و وکیل بود. میگفت از نظر باباش همه بدن مگر خلاف آن ثابت شود. اون زمان من نزدیک یک دهه از الآنم جوان تر بودم. نمیدونستم که چه نظری باید داشته باشم. ضمنا فامیل هم نداشتم که این موضوع رو خیلی درک کنم. ولی امروز بعد از گذشت سن، تجربه و اندکی مطالعه به این نتیجه رسیده ام که همه کافرن، حتی اگر آیت الله باشن. البته پارسال همین موقع ها هم درمورد ادیان دیگه نوشته بودم، ولی کافرها رو دسته بندی نکرده بودم. این قانون همه کافرن رو کاملا هادی و نشانه راه خودتون درنظر بگیرین تا کمتر آسیب ببینین. هرکی هم گفت چقدر شما بدبین هستین، و یا مثلا این عینک بدبینی رو از رو چشم بردار لطفا و چمیدونم از این حرفای هوشمندانه زد که به همه و حتی من اعتماد کن، به حرف اون یکی مخصوصا نکنید که چه بسا فریبی در کارش باشه.

نمیدونم قبلا گفته ام یا نه، ولی مخصوصا خانوم ها و مادرها که دل رحم ترن طبق این اصل، احساساتی به کسی پول قرض ندن. و اگر پول دادین انتظار برگشت از یک کافر رو نداشته باشین! آیه قرآن داریم که کثیر به لقا ربهم کافرون. آیه قرآن داریم که کافرها رو تکیه گاه و دوست و یاور خودتون قرار ندید، حتی اگر پدر، مادرتون، و شوهرتون باشه. کافر رو نمیشه از اینکه گفته اسلام آورده پس کافر نیست، تشخیص داد. آزمایش لازمه و بعد هم دانستن این نکته که آویزه گوشمون باشه که همه کافرن. کافر داریم، کافر در حد کفر دینی هست. کافر داریم به بازگشت به سوی خدا کافره. کافر داریم به اسم اینکه قرآن تحریف شده، قرآن رو قبول نداره. کافرها زیادن و البته دشمن.

بادهای گرم نیمه شب های مشهد

خیلـــــــــــــــی بیشتر از این ها باید ساخته بشیم. مقاومت کنید که ادامه داره. چی؟ بادهای گرم نیمه شبهای مشهد. یادتونه پارسال میگفتم چوب سوخته های نیمه شبهای مشهد کجان؟ خب، امسال این یک قلم هم اضافه کنید که بادهای گرم مشهد وسط زمستون دقیقا از نیمه شب شروع میشه. خیلی وقته که شهرهای مرزی سمت افغانستان میگن بادهای گرم از سمت کابل دارن. حالا من نمیدونم چی بگم که این بادهای گرم مشهد از کجا میان. یک چیزی مثل طوفان میشه. بعد عجیب، دمای داخل خونه با وجود بخاری سردتر از دمای بیرون از خونه میشه. مثل زلزله های این چند سال اخیر هم نصف شب این اتفاق ها میفته، و البته که طبیعین.

ما وایسادیم ببینیم این کارخونه های چی توزو دوستان کی پولدار میشن که برن کرج مالیات کمتر بدن. بعد وایسادیمو دیدیم شاتل هم پولدار شدو رفت. فکر نکنید که ما وایساده ایم گوههای مشهد بعد از اون همه سختی کشیدن مال خودمون باشه. برنامه مهاجرت هنوز ادامه داره....


پی نوشت: خیلی ها بی سرصدا از فامیل ما رفتن انگلیس، و حتی ما نفهمییدیم که کی رفتن (فکرشو بکنید شوهره چقدر پولدار بوده به محض شوهر کردن دختر تو چشم فامیل پروندتش انگلیس). خیلی ها بی سرصدا رفتن شهر دیگه. خواهرم میگه تو که از همه بیشتر سرصدا میکنی حتما میتونی کاری بکنی. حالا که فعلا پیر نشسته ایم سرگوه خودمون کی بهار میشه...


بعدا اضافه کرد: این یک قلم رو هم اضافه کنید که کارخونه معروف کوکاکولا بشدت داره کولاک میکنه. اخیرا به جز نوشابه های زیرو، رفته سمت نکتارهای آلبالو همینطور فقط کامیون حمل کوکاکولاست که میبینیم. فکرشو بکنید کاله که بستنی هاش معروف بودن هم رفته تو کار نوشابه گاز دار! از بس این یک قلم تو مشهد فروش داشته! اهوازی ها خسته شدن از پپسی کولا و کوکاکولا، طوریکه هی شعر میخونن برادرم زن میخواد پولشو از من میخواد، بعد من وایساده ام بچه فامیل بیاد دوباره بهش یاد بدم: کوکاکولا پپسی مچکرم مرسیو ....

اهواز میانمار دوم

آدم که یک مدت از دوستان جدا بشه باید خیلی صحبت کنه، چون حرف برای گفتن زیاد داره. ولی خب، من ناراحتم از صحبت کردن. مدتی که نبودم در سفر بودم تقریبا به کل ایران. مقصد نهاییم هم اهواز، زادگاه پدر و مادرم بود. به خاطر اتفاقی که دیروز تو شهر اهواز افتاد و من هم در این مدت قبل از این اتفاق لوله گاز اونجا بودم این مطلب رو مینویسم.

به نظر من آدم از صحبت نکردنه که آدم نیست. پس مینویسم. در مدتی که اهواز بودم صدام رو ضبط میکردن. از این کار خوشم نمیآمد. چون انتظار نداشتم دیگه فامیل درجه یک آدم اینطوری تو حرفای من دنبال مریم رجویو داعشو این جور چیزا باشه. خلاصه که داشتن بعد از کلی موسفیدی من برام هم رزومه آشپزی درست میکردندو هم رزومه کلامی. من هم اخیرا به خاطر شاید قطعی آب و دسترسی نداشتن به غذای سطح رژیمیم دچار مشکل شده بودمو از خدا خواسته بعد از مدتی تحمل شرایط سختی که دوست هم داشتن برام فراهم کنن تا زودتر مثل پدر و مادرم از آنجا فرار کنم، فرار کردمو برگشتم شهر خودم.

موضوع اینه که شما احتمالا نمیدونید که اهواز رو باید میانمار (برمه) دوم در نظر گرفت. اهواز شهریه که روی گاز و آب نشسته، ولی سالهاست که اینها مال خودش نیست. از شاید زمان شاه گازش که لوله کشی شده مثلا به تهرانو اخیرا هم نزدیک بیش از ده ساله مردمش هی پمپ میزنندو آب رو نمیدونم چطوری تو مخزن میکنن. اصلا این پمپ زدن تو اهواز یک فرهنگی شده برا خودش، طوریکه چند سال پیش همسایه شوشتریمون اومده بود جای ما خونه چند طبقه زده بود، ما هرچند وقت یک بار آب کم میآوردیمو خیلی دوست داشتیم که پمپ بزنیم رو دست اونها.

اما اهواز شاید آبش انقدر آلوده است که حتی با فیلتر تصفیه هم درست نشه. من مدت نسبتا خوبی شرایط اون رو تحمل کردم. مطمئن بودم که اگر خواهرم اونجا بود بعد از مدتی هی بالا میآورد. اواخر حضورم در اهواز فامیل میگفت آب به آب شده ام. جدا اهواز رسیدگی میخواد، ولی قبل از اون باید رو فرهنگش کار بشه. مردمش به تربیت بیشتری نیاز دارن. من مشهدی که رفته بودم اونجا با وجودی که از مشهدی ها کلی بد میگفتم وقتی رسیده بودم به اهوازی ها میگفتم صد رحمت به مشهدی ها! البته اینها که من میگم نظر شخصیمه، و من خیلی نتونستم تحمل کنمو اهوازی ها هم دوست نداشتن خیلی تحمل کنم که بیشتر بمونمو ارزیابی کنم.