آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

نماد مقاومت پسران نخبه آمریکا کیه؟

آرن شوارتز. پسری از حوزه IT که آخرین سنی که داشت در این دنیا، 26 سال بود؛ مبدع RSS و تغییر دهنده یکی از قوانین آمریکا. چون پای مرگ و زندگیش هم در میان بود حسابی برای محکوم نشدنش خودش رو در آمریکا به شهرت رسوند. پسری بود که میگفت من نمی تونم چشم هایم رو روی مسائل ببندم.


بعد از او بارها و بارها فیلم مستند، علمی-تخیلی و انیمیشن تولید شد، و حتما یکی از شخصیت های خوب داستان کسی شد که شبیه آرن شوارتز و یادآور تیپ و قیافه او بود.

آرن شوارتز در سن 26 سالگی در حالی که هم چنان امید میرفت دیگه زندان انفرادی و محکومیت ها ممکنه پایان پیدا کنه، خبر خودکشیش همه دنیا رو پر کرد.

دولت دوازدهم، دولتی متشکل از بدبین ها

حق دارین نگران سرمایه گذاری در ایران باشین. من که خودم ایرانی هستم از این دولت دوازدهم فراری هستم. شماها که البته اگر قدرت هستین، دولت ما مثل موش ازتون میترسه و همین طور که هی از اتریش خواست استانداردهاش رو برای ما تعریف کنه از شماها هم بخواد.

به هر حال منکه ایرانی هستم و سال ها درس خونده م، تجربه خواندن زبان بدن اساتید فن من رو نگران آینده 4 سال پیش رویم میکنه. فکر میکنم به یک حیاط خلوتی حتی اگر شده خارج از ایران نیاز دارم

چرا تعداد داعشی ها انقدر زیاده؟

دلیلش ساده ست. یک شرط جالبی داره داعش و آن هم اینه که بری و سر کسی که بهت ظلم کرده رو بیاری. در واقع شرط ورود به داعش اینه که ظلم ستیزی خودت رو نشون بدی. فقط یک کم روشش خشنه. وگرنه شرط ورود جالبی گذاشته ن. برای همین هم کسایی که تو مناطق محروم بهشون ظلم شده و ظلم در آن مناطق بیداد می کنه به راحتی امکان عضویت در این گروه داعشی ها رو دارن. و تعداد کسانی هم که این طوری عضو داعش شده ن کم نیستند.

اصلا ما تو همون مشهد خودمون تعداد زیادی بلوچ داریم که چون اداره ثبت احوال ما میگه ازشون خواسته ایم سال 1375 ثبت نام کنن و اومده ن ثبت نام کرده ن، الآن بلوچ بی شناسنامه نداریم. یعنی الان تعداد زیادی بلوچ بی شناسنامه داریم که باید بپذیرن ایرانی نیستن و بلکه افغان هستن، لابد.


بعد این گروه داعش یکی از این ها رو مجاب کنه اقلا هویتی به اسم داعشی پیدا می کنه این بی شناسنامه و بی هویت.

مــــــــــــــــــــــــــــــــا بچه های دهه 80  و دهه 90 زیادی داریم که آرزوشون همین شناسنامه بی قیمتی است که ماها براحتی داشتیمش وقتی به دنیا اومده ایم.

میم

پسر صادق، برادرم این طوری به دنیا اومد که روزی که به نظر زنو شوهر اومد بچه می خواد به دنیا بیاد اومدن با هم به ماها گفتن ما رسممونه که تا بچه بخواد دنیا بیاید باید خونه مادرشوهر بمونیم. زن برادرم هنوز کامل خونه مادرشوهرش مستقر نشده بود که از شرایط حفظ و نگهداریش توسط مادرشوهرش ناراضی شدو تصمیم گرفت بچه ش رو هر طور شده در تاریخ 6/6/95، خیلی خوشگل به دنیا بیاره. برای همین رفت بیمارستانو اون جا به زور خودش رو بستری کرد. یک روز هم تو اتاق زایمان موند تا بچه به دنیا بیاید.


عین واقعیته؛ یعنی ما یک هم چین عروسی عروسمونه. خلاصه بچه به دنیا اومدو ما تازه فهمیدیم که اسمش چیه... بعد هم برادرم به مادرم اجازه داد که یک شب به عنوان همراه مریض، یعنی مریم خانوم سادات خانوم بمونه. به مادرم هم توضیح داد که نمیشه بعد به دنیا اومدن بچه خونه مادر زنش نرن بمونن. این رو که مادرم به من گفت کلی تو گوشش خوندم که نره اون طوری خودش رو ضایع کنه. بچه درسته که فامیل ما روشه ولی الآن اون طرفیه. خیل سخت بود که تحمل کردیم حتی تولد بچه نریم. بعد باباهه برای به دنیا اومدن بچه پولداربازی درآورد و یک فک کنم نیم سکه طلا خریدندو با شیرینی یک روزی که مادرم اینها رو دعوت کرده بودن، رفت استقبال نوه ش با مامانم.


باز هم ما تحمل کردیم که تولد بچه رو ندیده بودیم؛ یعنی مثلا من عمه شده بودم. ولی چه عمه ای. چقد الکی. چقد ناعادلانه. خیـــــــــــــــــلی ظلم کردن این خانواده که بچه شون رو این طوری بی چشم و رو به دنیا اوردن. بعد از حدود یک سال من بچه رو گرفتم بغلم. ولی وقتی دیدم این مادر بچه ست با خودم گفتم قبل از این که تحت تربیت این مادر بزرگ بشه باید قیچیشون کنم. قیچیشون کردمو الآن خیالم راحته که پسر برادرم وقتی یک سالش میشه، هیـــــــــــــــــچ دلیلی وجود نداره که بخوایم رفتار اون زن و اون مرد رو تحمل کنیم. و حالا به خیال خودمون سیاست داشته باشیم

بریم خارج شاید بیشتر زنده بمونیم این طوری به بشر خدمت می کنیم

بهش می گم «نه این طوری هم نیست. احتمالا میریم خارج برمی گردیم»

میگه «نه احتمالا میریم خارج جونمون رو حفظ می کنیم. برهم نمی گردیم؛ با حفظ جونمون به بشر خدمت می کنیم.»

بیشتر منظورش از آلودگی کشنده هوا بود که معلوم نیست این روزا تو بنزین ها چی ریخته ن بیشتر شده. ضمنا برای مدتی که دلم بخواد رمز موضوع اسامی رو برداشتم.