آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

مقایسه عارف و ترامپ در سیاست

همه چیز آروم بود و اسرائیل موشکشو شلیک کرد و یه چند تا بندرها و مناطق اقتصادی ما رو زد. بعد عارف، معاون اول پزشکیان، اومد جلو تلویزیون و گفت:  ت...تجاوز رو پاسخ میدیم. اصلاً هم نمی‌ترسیم.

این عارف همون عارفی نبود که موقع انتخابات چند سال پیش اومد جلو تلویزیون گفت که نوه‌ام داره منو پشت تلویزیون می‌بینه به خاطر اون دارم میام رئیس جمهور بشم؟

حالا مقایسش کنید با ترامپ. ترامپ خودش بچه داره، نوه داره. اصلاً بازیگره.

میاد جلوی تلویزیون یه نفر میاد ترورش کنه، همونجا داد می‌زنه جنگ، جنگ، فقط آمریکا.

بعد حالا خوبه رسانه‌های آمریکایی الآن ترامپ رو نشونش بدن: فوتبال، فقط فوتبال! من چون نوه‌ام طرفدار فوتباله، من فوتبال خیلی دوست دارم. تازه شم الان که هنوز رئیس جمهور نشدم. حق دارم بگم نوه ام، فقط نوه ام!

تلویزیون آمریکا هم بیاد نشون بده ترامپ چشم و ابرو برگشته، نوه اش هم مثل خودش چشم و ابرو برگشته؛ پسر و پدربزرگ. بقیه که پیچ تلویزیون رو باز میکنم چی میگن؟ همه میگن ما درسته ترامپ یه کارایی کرده، ولی امید داریم که نوه اش آدم خوبی از آب در بیاد.

دیگه کسی میاد بگه ترامپ اون همه آدم کشت تو یمن، اون همه آدم کشت تو سطح دنیا؟ تو ایران؟ این جنایتکار؟! اصلاً قرار بود مجازات بشه، دادگاهی بشه، و تاوان فرار مالیاتیشو بده.

حالا ما. تا دیروز که رئیسی رئیس جمهورمون بود و هلی کوپترش ناگهان سقوط نکرده بود و زنده بود، لااقل امید داشتیم این استادیوم کنار خونمون رونق بگیره و  از طریق ورزش و پولی که با خودش میاره، نوه‌هامون و بچه‌هامون رو با فرهنگ بار بیاریم. حالا چی؟!

مردم باید برن تلویزیونو روشن کنن و ببینن ترامپ امروز چی داره بازی می‌کنه. هر وقت لازم شد دخترشو میاره، هر وقت لازم شد پسرشو میاره، و هر وقت لازم شد نوه‌اش رو میاره. کشور فرامنطقه ای آمریکا، که یکی چند تا از موشک‌های اسرائیلیش وقتی به بندر ماهشهر ما زده می‌شه از طریق ارتش آمریکا که در عراق است، از اون فضا کمک گرفته می‌شه. جدا کردن؛ اسرائیل رو از خودشون جدا کردن. الان میری تلویزیون آمریکا رو روشن می‌کنی، میگی شاید فرهنگ آمریکایی‌ها اینه. بیخود که مردم فریبشو نمی‌خورن. اقتصاد آمریکا مهمه. بچه‌ام فوتبال دوست داره.

حالا اسرائیل بندر زده؛ موشک به منطقه اقتصادی ایران زده. هم که بیایم جلو تلویزیون ت‌... تجاوز را پاسخ میدیم کافیه؟!  یعنی وقتی اسم اسرائیل میاد، باید کنارش اسم ایران بیاد؟ فرهنگ ما چیه درست؟ اقتصاد ما چیه درست؟ خوب ما هم یه چیزی جدا کنیم و سر حرفمون بمونیم. نه اینکه نگاه کنیم رئیس جمهور عوض شد همه چی باهاش رفت و عوض شد. انگار نوه ای چیزی تو ایران نداریم؛ انگار همه دکتر ظریف هستن و رفتن سانفرانسیسکو تا ترامپ براشون تبلیغ فوتبال آمریکایی کنه.

Fly Emirate

اصلا تعجب نکنید. من هیچ اسپانسری (حامی مالی) در این زمینه ندارم. رفته ام کتابای درسی رشته های فنی و حرفه ای رو دانلود کرده و میخونم. خیلی برام جالبه که اولا اعلام کنم نه تنها قرار نیست برای جمع کردن بیت کوین آمریکایی کاری بشه بلکه قراره استاندارد بیت کوین هم ارائه بشه تا درس نخونده پول هاتون رو تو جیب آمریکایی ها نریزین. گذشت دوران دلار فقیر بدون دانش آمریکایی. بعد از معاوضه 25تومنی ها با تجارت بین الملل و کنفرانس های آنچنانی، حالا نوبت رسیده به عوض کردن اسکناس های هزار تومانی با بیت کوین. ناگفته نماند که همون طور که پیش شماره کشورها با سیستم آمریکایی از یک شروع میشه تا به کشور ما که 98 هست برسه، به همون صورت هم ارزش گذاری ارز ایرانی صورت گرفته و اول آمریکاست و آخر ایرانه.

حالا چرا عنوان رو اینطوری گذاشتم؟ برای اینکه تحصیل کرده این مملکت هستم و کتابهای درسی جمهوری اسلامی رو خونده ام. نگاه میکنم طرف تو کار نساجی و آموزش پوشاکه، اون وقت چپ و راست کراوات نشون میده. یک بار نشون دادی، دو بار نشون دادی، سه بار، چند بار؟ خب بگو پارچه، اگر برای این کارت پول نگرفتی. یارانه چاپ کتاب با پول مردم این مملکت میگیری، بعد اون وقت یک پولی هم از Fly Emirate و از آمریکا و اینا میگیری که اینا رو چاپ کنی؟!

کجاست اون نظارت بر کتب درسی؟! 

محک سیاهان

در امتحاناتشون پاس نمیشن و یکسره مورد آزمون خدا قرار میگیرن. یکیش هم خودم. هر روز این تلویزیون ما خشونت منتسب به آمریکا و نژادپرستان آمریکایی رو نشون میدن. گاهی میگم اینا بدآموزی دارن. البته، میبینم که خود ما هم در یک وضعیت مشابهی هستیم و خیلی هم نیاز به بدآموزی نداریم. هرچند خب الگو رو هی تکرار کنن ملکه ذهنمون میشه دیگه. مثلا پریروز یک زن سیاهی رو نشون داد تو این شرایط کرونایی ماسک نزده داره به دو نفر مامور فرودگاه اعتراض میکنه که چرا هواپیماش نیومده. شاید اون راه دیگه ای نداشته. ما در ایران همین کار رو با همون زن میکردیم. مخصوصا در خانه. تا زنه حرف زد، اونم بدون رعایت فاصله گذاری اجتماعی، با بوکس و مشت و امثال اون به استقبالش میرفتیم. فرض کنید در کشور غربی آمریکا، همه خودشونو خواهر برادر فرض کرده ان. اینطوری دیگه وای و ووی نداشته که این تلویزیون ما میذاره. تو خونه همینه دیگه. شباهتا زیاده. یا مثلا اونکه موقع شب، طرف با ماشین آخرین مدلش پاشو گذاشته بود روی گاز تا حتما چند نفر رو در حد کشت زیر بگیره. و گرفت. کار انجام شد. اینم تو ایران طبیعیه. قربانی این حرکت اون شب، ساعت 4 صبح خودم بودم که در حالی که تجمع هم نکرده بودم و قضیه ای هم حساس نشده بود سال 97، فقط داشتم از خیابون رد میشدم که ماشین با سرعت، و به قصد کشت اومد طرفم. و البته، من باید میدویدم، چون احتمالا قانونی رو از نظر راننده ماشین برای رفتن در خیابان ساعت 4 صبح نقض کرده بودم.1 دیدم این فخیم زاده، کارگردان معروف، که هم میگفت سال 97 تصادف شدیدی کرد، همینو میگفت. گفت تصادف به اون معنا با ماشین نکرده بود. یکی با موتور (؟) از خونه اش سرعت میگیره و میاد تا فقط اون رو زیر بگیره. این کار هم با موفقیت انجام میشه و فخیم زاده با دانگ 6 کاراته، 8 روز در کما تو بیمارستان بیهوش میفته. یک دکتر خوبی هم داشته، و شایدم شهرتش به کمکش اومده که لخته خونی رو در عرض حدود 10 روز بعد از بهوش آمدنش موفقیت آمیز از سرش در میارن تا همین چند روز پیش ماجرا رو برای ما تعریف کنه.

کرونا محک خوبی برای فاصله طبقاتی کشورهاست، و فکر میکنم هرقدر هم زمان بگذره، بهتر خودش رو نشون میده. ما به این جدول نگاه میکنیم و میگم اولین کشور که فاصله طبقاتی داره آمریکاست، بعد برزیل، سومی روسیه (!) است، نهمیش ایتالیا و دهمی ایرانه. ایران، از نظر فاصله طبقاتی در رده دهم بین 190 کشور در دنیا قرار میگیره. لااقل دهمی هست، بین کشورهایی که ادعای حقوق بشر میکنن. آمریکا فاصله طبقاتیش معروفه و تاریخ 400 ساله داره. برزیل، سالهاست که در تاریخ ثبت شده. کلی ماجرا و داستان داره فاصله طبقاتیش. ایران، در تاریخ جدیدش، شاید خیلی به چشم نمیومده، ولی همین کرونا داره اینو اثبات میکنه که ایران شکاف طبقاتی خیلی بالایی داره.




1- قطارم ساعت 4 رسیده بود مشهد. اون موقع دانشجو بودم.


این جا آمریکاست صدای ما را از ایران میشنوید

فقط کافی بود که من برم آمریکا و معلوم نشه که ایرانی هستم. اون وقت احساس میکردم که چقدر فرهنگ آمریکایی شبیه ایرانیه. البته تفاوت هایی هم داره و یکیش اینه که خب معمولا ما بهشون میگیم کافرو به جای روسری یک کلاهی نهایتش بذارن سرشون. اینو از این جهت گفتم که وقتی رفتار زشت کارمندای بانکشون رو طنز میکنن و یا روابط اجتماعی بقیه کارمنداشون رو تو فیلم ها نشون میدن من هم میخندم و میگم ایران هم همینه.

دیروز یک خانوم مسنی اومده بودکتابخونه تا از وضعش بگه و یک 10هزارتومنی کسریش برای شیمی درمانی پسرش رو بگیره و بره. حالا پسرش بیمارستان امام رضاست، این اومده با اون پوکی استخوانی که داشت 4 تا 4راه اون طرف تر. قبلش این خانوم های کتابخونه به اسم اینکه نشست دارندو نمایشگاه کتابه هی ماها رو معطل کرده بودندو من تو این معطلی چشمم خورده بود به صندوق جمع آوری خیریه برای دیابتی ها که اون پشت گذاشته بود. با خودم فکر کرده بودم که این اداره جات دولتی اصلا واقعا کار خیر هم بلدن؟! من که دیگه حتی صندوق اداره دولتی کمیته امداد هم پول نمیندازم، چه برسه به اینکه تو این صندوق اینها پولی بندازم. خلاصه این خانومه مسن اومده بود بشه جواب من.

دیدم این مسئول کتابخونه بعد از معطل کردن همه راه افتاده و داره میگه خانوم برو آموزش و پرورش این جا کسی بهت پولی نمیده. اسم آموزش و پرورش رو که آورد با خودم گفتم برم دست این پیرزن رو بگیرم، الآن اینجا التماس کرده و اون جا هم میخواد بره همین ها رو تحت فشار بگه میشه چند تا اتفاق بد در یک روزو روزش خراب میشه. زودی پریدم به گفتن اینکه کمیته امداد (!) بیشتر کمکت میکنه و دستشو گرفتم و بردمش از کتابخونه بیرون. پیرزن معلوم بود که کلا از نرمی استخون نا نداره حتی در رو باز کنه. یک دو قدم که راه رفتیم هی مینشست. هرچند وقت هم میخواست بدونه دقیقا اینجا که داریم میریم کجاست. معلوم شد که خونه اش خواجه ربیعه. بعد هم که بهش گفتم اینجا دقیقا کجاستو ساعت چنده، گفت من دیگه باید برم خونه؛ بقیه کارهام رو فردا باید پیگیری کنم.

جدا همه اش همینطوریه. گاهی کسی از تو مثلا پول میخواد شاید تو باید بهش آدرس بدی. شاید فقط کمی همراهی باعث بشه ذهن طرف روشن بشه.

فرهنگ ژاپنی؟!!

مگر ملت ها رو نمیشه از روی تیم های فوتبالشون شناخت؟! چطور این ژاپنی ها یک چند بار دیدن که ما به زن ها اجازه دیدن فوتبال از استادیوم رو نمیدیمو هی شروع کردن به فیلم درست کردن که برعکس زنهاشون هی میان استادیومو فوتبال میبینندو تازه با پسرهاشون فوتبال هم بازی میکنن! در عوض مدتی هست که ما داریم میبینیم تیم فوتبال اینها میان با اون اخلاق گوهیشون مثل سگ بازی میکنن! یک بازی زشت تحویل میدندو نود دقیقه نثار تماشاچی و بازیکن تیم حریف دغلیو ناجوانمردانه بازی کردن نشون میدن. جدا قباحت داره! ما ملتها رو باید مثل خودشون از روی تیم فوتبالشون بشناسیم. در حال حاضر تیم های فوتبالمون الگو هستن و اون چیزی که ژاپنی ها دارن نشون میدن اینه که اون ها نهایتش فرهنگشون در حد فرهنگ ایرانی هست. قابل قبول نیست که وقتی کشور ایران از نظر ملت های دیگه و دولتهاشون چون تحریم هست پس فرهنگ ژاپنی از اون برتره! هرجا فیلم ها و نشریه ها خواستن الگویی برای خودشون درست کنن ملت ایران رو تحریم میکنن و در عوض ژاپنی ها رو تحسین میکنن! این درست نیست. دیگه خودمون با چشم خودمون داریم میبینیم که ژاپنی ها خیلی هم شبیه آمریکایی ها هستن. درسی که ما باید از شرقی ها بگیریم نحوه پیشرفت اقتصادی اونهاس، همون طور که رهبر گفته. ما اون تیکه از زندگی شرقی ها رو باید ببینیم که دست فروشی کردن، ماهی فروش بودن (سامسونگ) و حالا بزرگترین تولید کننده لوازم خانگی در دنیا هستن. برای فرهنگ هم فکر نمیکنم ژاپنی ها الگوی خوبی باشن. در عوض شاید بلژیکی ها و هلندی ها بهتر از اونها باشن.