در امتحاناتشون پاس نمیشن و یکسره مورد آزمون خدا قرار میگیرن. یکیش هم خودم. هر روز این تلویزیون ما خشونت منتسب به آمریکا و نژادپرستان آمریکایی رو نشون میدن. گاهی میگم اینا بدآموزی دارن. البته، میبینم که خود ما هم در یک وضعیت مشابهی هستیم و خیلی هم نیاز به بدآموزی نداریم. هرچند خب الگو رو هی تکرار کنن ملکه ذهنمون میشه دیگه. مثلا پریروز یک زن سیاهی رو نشون داد تو این شرایط کرونایی ماسک نزده داره به دو نفر مامور فرودگاه اعتراض میکنه که چرا هواپیماش نیومده. شاید اون راه دیگه ای نداشته. ما در ایران همین کار رو با همون زن میکردیم. مخصوصا در خانه. تا زنه حرف زد، اونم بدون رعایت فاصله گذاری اجتماعی، با بوکس و مشت و امثال اون به استقبالش میرفتیم. فرض کنید در کشور غربی آمریکا، همه خودشونو خواهر برادر فرض کرده ان. اینطوری دیگه وای و ووی نداشته که این تلویزیون ما میذاره. تو خونه همینه دیگه. شباهتا زیاده. یا مثلا اونکه موقع شب، طرف با ماشین آخرین مدلش پاشو گذاشته بود روی گاز تا حتما چند نفر رو در حد کشت زیر بگیره. و گرفت. کار انجام شد. اینم تو ایران طبیعیه. قربانی این حرکت اون شب، ساعت 4 صبح خودم بودم که در حالی که تجمع هم نکرده بودم و قضیه ای هم حساس نشده بود سال 97، فقط داشتم از خیابون رد میشدم که ماشین با سرعت، و به قصد کشت اومد طرفم. و البته، من باید میدویدم، چون احتمالا قانونی رو از نظر راننده ماشین برای رفتن در خیابان ساعت 4 صبح نقض کرده بودم.1 دیدم این فخیم زاده، کارگردان معروف، که هم میگفت سال 97 تصادف شدیدی کرد، همینو میگفت. گفت تصادف به اون معنا با ماشین نکرده بود. یکی با موتور (؟) از خونه اش سرعت میگیره و میاد تا فقط اون رو زیر بگیره. این کار هم با موفقیت انجام میشه و فخیم زاده با دانگ 6 کاراته، 8 روز در کما تو بیمارستان بیهوش میفته. یک دکتر خوبی هم داشته، و شایدم شهرتش به کمکش اومده که لخته خونی رو در عرض حدود 10 روز بعد از بهوش آمدنش موفقیت آمیز از سرش در میارن تا همین چند روز پیش ماجرا رو برای ما تعریف کنه.
کرونا محک خوبی برای فاصله طبقاتی کشورهاست، و فکر میکنم هرقدر هم زمان بگذره، بهتر خودش رو نشون میده. ما به این جدول نگاه میکنیم و میگم اولین کشور که فاصله طبقاتی داره آمریکاست، بعد برزیل، سومی روسیه (!) است، نهمیش ایتالیا و دهمی ایرانه. ایران، از نظر فاصله طبقاتی در رده دهم بین 190 کشور در دنیا قرار میگیره. لااقل دهمی هست، بین کشورهایی که ادعای حقوق بشر میکنن. آمریکا فاصله طبقاتیش معروفه و تاریخ 400 ساله داره. برزیل، سالهاست که در تاریخ ثبت شده. کلی ماجرا و داستان داره فاصله طبقاتیش. ایران، در تاریخ جدیدش، شاید خیلی به چشم نمیومده، ولی همین کرونا داره اینو اثبات میکنه که ایران شکاف طبقاتی خیلی بالایی داره.
حسی که نسبت به مسئولین و کسایی که داشتن و ندادن، نسبت به خودم همیشه داشته ام، این بوده که انگار با رفتارشون میگن: در ... بمونید، که نتایج اعمالتونه. ضمنا ما هم قصد دادن هیچ حقی بهت نداریم.
این حسه. به آدم منتقل میشه. وقتی بیان میشه، شاید در حد نوشتن خیلی زشت به نظر نباشه. حالا فرض کنید من در جمع خانواده اینو بیان کنم. در صورتیکه پدر نباشه، شاید قابل قبول باشه. ولی حالا اگر پدر خانواده رو هم بهش اضافه کنیم، چی میشه؟ شاید مخصوصا، "بازی" پدر مانور رفتن سر کلمه "..." باشه. به پدر من بگم "تو هیچ حقی نمی دی"، اون در حالی که داره دست میکنه تو چشمام و یا داره اداش رو درمیاره، بگه: "میدم، باشه میدم"!
حالا اینو بدین دست یک مشت اواخواهر که ازش خوب برا خودشون کار و وظیفه درست کنن. چیزیکه من یکسره باهاش تا حالا مواجه بوده ام. اشکالش چیه من کلمه ... رو استفاده کنم؟! مگر نه اینکه کلمه جهنم از گهنم و از ... گرفته شده؟! بودن من در جهنمی که شماها درستش کرده این تا زمانی که دیده نشه و بیان نشه، زشت نیست؛ منتقدی هم نداره. ولی وقتی بیان میشه، کلی خطاط و نقاش میاندو شروع میکنن به انتقاد! و البته اونا که تا حالا داشتن و نمیدادن، چه بسا یادشون بیاد که گوه و عن هایی هنوز مونده بود که نداده بودن.
به قول رهبری: "موانع ماها رو از سر راهمون بردارین"، البته من باید میگفتم " دست بردارین". اگر میشد با تیکه بیانی همون رهبر بیان بشه بهتر بود.
خب، اضافه کنم که چند روز پیش قاضی مملکت رو آورده بودن و میخواست بگه "نونشون رو از تو زباله ها برمیداشتن". قبلش گفت "ببخشید، عذر میخوام". یعنی باعث شرمندگی یک قاضیه که این رو بیان کنه! از محضر عموم مردم عذرخواهی کرده! به خاطر چی؟! به خاطر کاری که یک نفر ضایعاتی، صبح تا شب، شغلش اینه.
موفق باشین.
نه، کلمه من به اینجا ختم نمیشه. خدا ارحم الراحمینه، میبخشه و اجازه میده من ادامه بدم. حرف من اینه: اگر کسی کاری کرد، و در اون اشکال و اشتباه بود، مهم اینه که اون کار انجام شده. بله، من بعد از چند سال ویدئویی رو از خودم میبینم که شاید دوست نداشتم بعد از چند سال و رفع مشکل اونو ببینم. ولی، با خودم میگم من توانم برای انجام کار به اون نحو و تا اون حد بود. میگم مهم، کردنه.
حالا، دیروز در مورد این پناهیان، ویدئو گذاشتندو هی گفتن: ماها ادبیات داریمو بالا منبر نباید اون حرفای زشت و رکیک زده میشد. شماها لطفا سانسور کنید، تا زشت تر به نظر برسه.
اصلا گفتن مطلب نماینده مجلس رو انقدر به تاخیر بندازین که من به جای گذاشتن عنوان "مهم، کردنه" سر وبلاگم، یک وقت نذارم: "مهم، شفافیته". نماینده مجلس اومده گفته: "رای نباید شفاف باشه، چون من به زحمت میفتم."، بعد این پناهیان اومده گفته: "چرا آخه؟ من در ...م!" داد هم زده، که البته درست میگن، مزین مجلس عزاداری امام حسین نبوده. ولی بی راه هم نگفته.
ماکه رفتیم دادگاه، و اون دادگاهی که زمانی سالن ورزشی طرقبه بود، دیدیم یک نفر رئیسی که حقمو نداده بود، در عوض پول به وکیل داده بود تا برام جلسه دادگاه تشکیل داد، به خودش زحمتی نداده بود. وکیلی، احتمالا دائمی داشت که حقوق میگرفت. حالا، جدا بعد از اینکه این نماینده مجلس رای داد و معلوم شد رایش چی بوده، خودش به زحمت میفته، یا وکیلش؟!
ضمن اینکه بعضی چیزا واضحه. مثلا امروز واضحه که من رای به جمهوری اسلامی بدم. فردا تقی به توقی بخوره، و نظام عوض بشه. کما اینکه تو همین چند سال اخیر، برای انتخاب ریاست جمهوری این اتفاق افتاد. یهویی دوره افتاد دست اصلاح طلبا و معلوم بود رای خیلی ها چی بوده، حالا من بیامو رای به شفافیت ندم، چون پیش بینی میکنم پس فردا رئیس جمهور عوض میشه، و رای امروز به نفع من بشه رای فردای بی منفعت برای من. این عدم شفافیت در کار نمایندگان مجلس اشکال داره، و تمام نمایندگانی که رای به عدم شفافیت دادن فقط به منفعت خودشون رای داده ان. تعدادشون هم زیاده و کارش هم نمیشه کرد. کاریش نمیشه، حالا من فردا برم بگم آی در گوه و عنم. یک عده بگن: هیس، ما ادبیات داریم.
201 نماینده مجلس فریاد زدن که از برنامه عفافو حجاب هرکی هستی خوبی. 201 نماینده مجلس رای دادن که هرچی پروژه هست، فقط و فقط مال اساتید قلدر این مملکته و فقط اون حق دارن مهر هرچی پایان نامه هست رو روی هرچی دلشون خواست اسم بذارن. 201 نماینده مجلس به وزیر کشاورزی امروز رای اعتماد دادن و 201 نماینده مجلس گفتن هرچی روحانی انتخاب کرده همون خوبه.
اما آیا احدی از این 201 نماینده مجلس رو من تونستم انتخاب کنم؟ آیا موقع انتخاب اون ها راهی و روشی برای شناساییشون توسط من بود؟ اصلا بقدری رای من تو این انتخاباتا به درد بخور نبود که درست اون سالی که ناامید شدمو رای ندادم رهبر چوب درآورد که آی تویی که رای مجلس ندادیو هر روز پول سایت جذب هیئت علمی میدی، بهت بگم که از امروز کسی حتی مدارکتو هم نگاه نمیکنه چون ماها فهمیدیم!
منم گفتم: چشم. اصلا خودم داوطلبانه این پولا رو نمیدم، سوراخی بود که همیشه از همون نقطه میخوردم.
حالا امروز فقط موضوع نیست که هرکی هرچی کم آورد زودی میره پشت اینا قایم میشه و اینا رو مصداق نماینده های کاملا به حق مردم میگیره. موضوع همین کارای وزیر کشاورزی ماست که عجیب مسکوت میمونه. البته من نمیگم که مثلا این دانشجوها نصف شده ان تو این اتوبوس دانشگاه علوم-تحقیقات حقشون کمتر از اون بچه 4-5 ساله ای هست که الآن داره بیسکویت مقوی کننده چند غله ستاک میخوره. ولی خب، امروز شاید این موضوع برام پررنگ شده.
آقا موضوع از این قراره که بعد از اجازه وزیر کشاورزی به ورود حدود 21 مورد محصول تراریخته به کشور، امروز شاهد تبلیغات تلویزیونی و گسترده محصولاتی هستیم که بدون اعلام تراریخته بودن آن ها تاکید بر سلامتشون میکنن، با برند سلامتی خریدنی نیست. من جعبه این بیسکوییت رو دیده ام، پر از طلاست. از جمله سیاه دانه، کنجد و شهد توت و غیره. یکی نیست بهشون بگه خب تو که انقدر طلا ریختی تو این بیسکویت چرا تراریخته اش رو داری میفروشی؟! بعد هم بدون اینکه بگی! یک کوچولو نقطه چین زدی تراریخته کنار قیمت، فکر کردی زرنگی؟! کم کم هم از ذهن ها پاک بشه که تراریخته چیز بدی بود که اعلام میکردن فقط سودش برای تولید انبوهش و در جیب فروشنده اشه. چقد ماها بدبختیم. اون از اون بچگیمون که گفتن چون روغن اونطوری خوردیم گلوتن گیاها گوهیمون کرد و این هم از نسلهای آینده مون که قراره هی محصولات تراریخته بخورن نفهمن از کجا خورده ان. همه اش هی میگن خفه، 201 نفر نماینده مجلس به نفع ما رای داده ان!
خیلی رو عنوان فکر کردم، ولی چیز دیگه ای به ذهنم نرسید. موضوع همینه. یک تقویم هنری خراسان من خیلی سال پیش خریدم که بعد از اون هم دیگه لازم ندیدم تقویم داشته باشم. چند وقت پیش داشتم صفحه پیش شماره کد کشورها رو میخوندم که با موضوع جالبی مواجه شدم. صفحه پیش شماره کد کشورها ترجمه شده بود! بعد چون از یک کتابچه آمریکایی ترجمه شده بود کد اسرائیل هم توش بود که نویسنده تقویم حذفش کرده بود. ولی همین نویسنده نکرده بود اقلا کد کشور ایران رو هم اضافه کنه و یا مثلا با خودش فکر کنه که تگزاس و دالاس (نواحی صهیونیست نشین آمریکا که با لابی اینها هربار رئیس جمهورشون انتخاب میشه) کشورهایی جدا نیستن و اون ها رو حذف کنه!
الان حدود 30 ساله که ما کتابهای انگلیسی ها و آمریکایی ها رو به عنوان مرجع ترجمه میکنیم. اون ها هم تو این مدت تا تونسته ان اسم ایران و آسیا رو حتی از کتابهاشون حذف کرده ان! واقعا زشت نیست این کار؟! نه به نظر میاد همه چیز طبیعیه و آدم بیکاری مثل من فقط فکر میکنه این ها طبیعی نیستن.
حالا اینها به کنار. دیروز تبلیغ فیلم ایرانی تگزاس (!) رو میکردن. کارگردانش هم به اصطلاح سیدی بود. من با خودم فکر کردم این آمریکایی ها چقدر تو حذف نام ایران موفق بوده ان که حالا ما کلی فیلم هم میسازیمو اسم تگزاس رو میاریم!
با خودم فکر کردم سید الکی هم داریم. مثلا همین سید سنی ها. طرف میگه من سیدم و به خود پیامبر بر میگردم. بعضی از سنی ها هم میگن سید هستندو به عموی پیامبر برمیگردن. راجع به سید بودن کارگردانش کلی فکر کردم..
یک مبارزه ای داره انجام میشه؛ شیخا علیه زن ها. باز یهودیه هست این وسط. باز این شیخه یهودیه رو ندیده. خدا فقط یک موعظه به انسان کرده که در راه خدا جهاد کنه. بعد یک نفر بیاد ساختار تعریف کنه که این بوده ساختار اصلاح شده اش. ولی چقدر آدم باید بیان تا این اتفاق بیفته. اون یهودیه بهره اش رو میبره از این ساختار. کل هزینه دولت صرف بررسی جاسوس بودن من بشه، بعد اون یهودیه بیاد بهره ببره. این موضوع همیشه باید باز باشه. باز روحانی مثلا بگه که زن ها باید مثلا در دولت و برحسب شایستگیشون نقش ایفا کنن. یهودیا دوباره زن های لختشون رو میفرستن تو تا دوباره این موضوع باز بمونه.
بعدا اضافه شد: در مورد نقص عقل از هر 5 شیخ یک نفر میگه زن ها ناقصن. دلیل میارن که از کونشون خون میاد و یک مدتی نباید نماز بخونن. پس مردا کامل ترن. خب، آقای شیخ بعضی زن ها تا آخر عمرشون قرص میخورن که از کونشون خون نیاد. آیا اون عقلش کامل شد؟! حالا باید همه اش هی نماز بخونه. بعضیا تغییر جنسیت میدن و صداشون کلفت میشه و سینه هاشون در میاد آیا دیگه ناقص عقل نیستن؟!
مورد دیگه هیکل مرداست. اسلام دین جهانیه. الآن زن آمریکایی هیکلش دو برابر منه. آیا این زن از من کامل تر هست با اون تفاسیر شماها یا نیست؟!