آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

حضور عبرت آمیز وزیر بهداشت در میان مردم

مگر قبل از اینکه وزیر شود کجا بوده؟ نکنه در میان خاندان سلطنتی بوده. این روزا این شبکه خبر هی راه انداخته وزیر رفته بین مردم. البته کسب مقام و قدرت این روزا سلطنتی شده. وگرنه برای چی دانشگاه ها، و مراکزی که پول زور میگیرن هی ساختو سازهاشون بهبود پیدا میکنه و در عوض فقر بین مردم و تحصیل کرده ها زیادتر میشه. اون دانشگاهی مثل واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد تهران و مثلا دانشگاه دولتی صنعتی شاهرود که من توش درس میخوندم تنها به زیباییشون هست که من هی میبینم با این پول ها که بهشون میدیم بیشتر اضافه میشه. هیچ بعید از سلطنتی بودنشون نیست. یکی مثل من میتونه هرطور بیکار بمونه با مدرک دکتری که دانشگاه بهش میده تا چشاش سفید بشه ببینه کی دیوار عریض و طویل میکنن. تا بعد ما مردم ببینیم اوه یک خاندان سلطنتی که حالا اسمش وزیر بهداشته رفته بین مردم و کلی عبرت آموخته!

دیروز این خاندان سلطنتی انگلیس رو تلویزیون نشون میداد که مثلا آی دستان پاک و جنایتهای پشت پرده. انگار مثلا خودشون چی هستن؟! همین خاندان رهبریو دانشگاهیو بهداشت که به ازای هر کدومشون یک پرنس باید اضافه کنیم. به ازای هرکدومشون وقتی میخوان کاری بکنن باید بگیم الآن باخودشون فکر میکنن که الآن مردم چی فکر میکنندو نتیجه این میشه که همینه که هست.


پ.ن.: زاهدی امروز بهم زنگ زدو گفت به همه داورها زنگ بزن! من هم این کار رو کردم. عجیب همه پشت گوشی هاشون بودن. به مسئول آموزش گفتم که شماها داور خارجی رو از شهر دیگه تعیین کرده این (دانشگاه گلستان، همون جایی که زاهدی هی منو میچسبونه به اون یعقوبی گور به گورشده توش) و براش بلیت همه گرفته این، چرا من باید بهش زنگ بزنم. مسئول آموزش هم گفت بدهکار هم شدیم... خیلی دلم میخواست بگم اگر قرار بود داور رو شما تعیین نکنید خودم تعیین میکردم که آخرش انقدر هم سر این یک قلم که بدرستی انجامش ندادین منت سرم نذارین. باز پس فردا داوره میاد میگه من برا تو این جا نشسته ام! عین یعقوبی. خدایی نکرده همکار و خاندان سیاسی نزدیک اند.

به چه دلیل؟! من خواسته ام؟! خدا این زاهدی و قبلش اون یعقوبیو اون شکیبا و خاندان کماریو گروه گرگ ها و زنها و دختران وابسته شونو از رو زمین برداره، آمین.

ژورنال های ایرانی

من یادم رفته بود که مقاله داده بودم به این ژورنال:

http://journals.msrt.ir/834

ژورنال رایانش نرم و فناوری اطلاعات.

فقط یک انگلیسی دیگه دست یک ژورنال ایرانی دارم. دیگه هیچ مقاله ای دست ژورنال ایرانی ندارم. پری روزا زنگ زدم به ژورنال مدل سازی سمنان که چی شد؟ در حالی که این مقالات فارسی زبانم برای فارغ التحصلیم کافی بودن از پارسال معطلم کرده بودن. گفتم دست نگه دارین و مقاله رو پس بدین. خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی کار خوبی کردم. چون امروز ژورنال دانشگاه بابل یک نامه برام فرستاده و بهم گفته که تکلیف ما رو روشن کن. این ها باهم در ارتباطن. اصلا هیچ بعید نیست مقاله ام رو دستشون نگه داشته بودن که یک سرصدایی هم اونجا بکنم. احتمال زیاد من رو این ها میشناسن. یکی از اساتید دانشگاه فردوسی میگفت کسی که دانشگاه ازش شکایت کنه باید بره دیگه آلو بفروشه.

من تو ژورنال های خارجی خیلی راحت دارم فارغ التحصیل میشم. در عوض خوشحالم که دیگه تکلیف این ایرانی ها رو دارم روشن میکنم


پ.ن: جالب نیست؟ یعقوبی که همه ش هی مقالاتشو ژورنالای خارجی چاپ نمیکردن، همه اش هی میگفت به دلایل احتمالا سیاسی! مقالاتشون رد میکنن. حالا من دارم برعکسشو میگم.