با اخباری که پس از شهادت اسماعیل هنیه درباره محل استقرار او پخش شد، معلوم میشود هتل در مکانی نزدیک کاخ سعد آباد زعفرانیه بوده است که با مقایسه روی نقشه معلوم می شود، این مکان به قوه قضاییه اختصاص داده شده بود.
از آنجا که اغلب رسانه ها و خبرگزاری ها پولشان را از دولت میگیرند، کسی به مکان دقیق شهادت اشاره نکرده، ولی با بررسی عکس های هوایی و مناطق شهری فقط یک نقطه باقی می ماند که شباهت با تصاویر داشته باشد. این نقطه که مکان وسیعی نیز هست، جایی نزدیک زندان ها و بیمارستان قوه قضائیه است.
مکانهایی که به قوه قضائیه اختصاص می یابد، به مرور امکان رشد یافتگی کمتری نسبت به سایر مناطق، ولو در سبزی و طبیعت باشد، پیدا میکند. مشابه این مکان در منطقه از شاهنامه و نزدیکی استادیوم معمولا نیمه تعطیل ثامن الائمه، جایی در شمال مشهد است.
الان اگر محله نیاوران تهران را که آنجا هم یک کاخی دارد مقایسه کنید با محله زعفرانیه (هر دو در شمال تجریش هستند)، دستتان می آید که مردم در محله نیاوران کولاک کرده و آنجا را رشد داده اند، ولی محلات در اختیار قوه قضاییه با نامهای اوین و زندان و امثلهم مهر و موم شده و قدر محله ای مثل نیاوران رشد نکرده است. حتی یک بیمارستان قوه قضائیه که مکانی است مورد نیاز مردم، فقط یک نظر خورده، و لابد همان یک نظر را هم رئیس بیمارستان زده تا خالی از نظر نباشد!
احتمال
دارد این اتفاق برای سایر کارمندان دولت در قوه قضاییه در سراسر کشور رخ
داده باشد؛ مکانهای در اختیار کارکنان این قوه بقدری از توسعه یافتگی محروم
میشوند که اگر یک اسماعیل هنیه، رهبر همیشه در خطر ترور اسرائیلی ها،
آنجا برود شهید برمیگردد و معلوم نیست تا حالا محل زندگی کارکنان این قوه
که اغلب در مکانهای خلوت شهر بوده اند، منجر به روی دست ماندن چند اسماعیل
هنیه برای ما شده است.
مثال من مربوط به مشهد محله شاهنامه هم
میشود. در این مکان که چند کارخانه مستقر شده بودند، یکی قرار بود موزه
نان مشهد و معرف محل باشد، ولی عجیب همین یکی هم در آدرس دهی به بزرگراه
اشاره میکند و نامی از خیابان شاهنامه نمیبرد
در نتیجه این
منطقه روی نقشه چندان دیده نمیشود. از سویی دیگر سر نبش این خیابان مکانهای
موقوفی متعلق به آستان قدس رضوی دیده می شود که همان هم چندان رویت نمی
شود. چراکه وقفی است و اسما به نام آستان قدس میباشد. گو اینکه آستان قدس
برای مدیریت آن حالا حالا ها قصد انجام کاری ندارد.
آیا از اول وقتی مکانهای در اختیار دولت که در حال فروش بین کارمندان بود آن طور انتخاب میشد که بین سایر کارمندان فرق گذاشته شود؟
مثلا
محله های اطراف کاخ گلستان قرار بودن منطقه تحت پوشش گنبد آهنین تهرانی ها
باشد و آنجا که به قوه قضائیه اختصاص داشته جای نگهداری زندانیان و
کارکنان آن به عنوان زندان بان بدون پوشش بوده؟
بیمارستان با نام قوه قضائیه در نزدیکی هتلی که اسماعیل هنیه در آن شهید شده مستقر هست که فقط یک رای و بازدید داشته!
مقایسه کنید این بیمارستان را با بیمارستان متعلق به ارتش که معمولا وسط شهر است.
چرا قوه قضائیه ایران باید از نظر مکانی در حاشیه شهر باشد؟
به دلیل محل استقرار زندانیان که آنها هم باید در حاشیه شهر باشند؟
درست در فاصله کمی با شاهنامه 14 مشهد، هم یک زندان هست و یک استادیوم ورزشی کنارش که عجیب تکان نمیخورد. یکی از دلایل این تکان نخوردن وجود زندان و اردوگاه اتباع افغان در آن محل قلمداد میشود.
زندانی و زندان بان هر دو در زندان؟ و بلکه زندان بان بیشتر، چون محل استقرار و سکونتش آنجا انتخاب شده است؛ یعنی قاضی در زندان، رئیس قوه قضائیه در زندان و الی آخر
هر وقت هم لازم شد محل سکونت آنها در اختیار موشکهای دشمن باشد تا حاشیه و حاشیه نشینی تفسیر شود
امروز در سراسر دنیا توریست تیره وجود دارد؛
شاخه و گروهی از علاقهمندان به جهانگردی که در دنیای واقعی سراغ داستانها و اماکن ترسناک و جنایی میروند و از مناطق ترسناک یا فضاهایی که درگیر حوادث تاریخی تلخ یا تراژدیهای انسانی بودهاند، بازدید میکنند. حتی در هلند یکی از گرانترین هتلها قبلاً زندان بوده است! هر تغییری که رقم بخورد باید فکر شده باشد، تغییری که از همه مهمتر به نفع مردم منطقه و اهالی محل باشد.
بهرحال، اکنون نیمی از کارکنان قوه قضائیه آنجا را فروخته اند و کسان دیگری در آن مکان ساکن شده اند، و یا مستاجر شده اند.به طور کلی، بسیاری از صنایع مستقر در منطقه از یدک کشیدن نام خیابان ولو که به نفع خود و منطقه باشد، سر باز میزنند که یکی از دلایل آن خود شهرداری مشهد هم است. ظاهرا بجای تعریف منطقه وسیع شاهنامه مشهد از آرامگاه فردوسی تا بیمارستان طالقانی، بعنوان سیزدهمین منطقه شهرداری آن را فقط بعنوان منفصل ۱۲ تعریف کرده اند که رهایش کنند و بگذارند هر چه آید خوش آید!
پینوشت: کاخ سعدآباد از نظر نوشتاری تاحدی شبیه محله سعادت آباد در زعفرانیه است. اتفاقاً هر دوی سعادت آباد و سعدآباد اغلب به یک محدوده مکانی اشاره میکنند. جالب اینکه همان محدوده در تهران بلواری به اسم بلوار شاهنامه دارد که با سعادت آباد اغلب جستجو میشود. حتی این نامگذاری ها را هم که همزمان در دو شهر مشهد و تهران و بلکه بیشتر رخ داده است، اتفاقی نمیتوان فرض گرفت. گو اینکه عده ای پایتخت نشین، در تلاش برای خارج کردن از انزوای قوه قضائیه و موارد منتسب به آن هستند و با ترور و شهادت و استقرار اسماعیل هنیه معلوم میشود گروهی برعکس قصد خوردن و شکار از دام خود پهن کرده دارند.
دلیل پایتخت نشین قلمداد کردن همان عده اندک را هم انتساب همزمان یک نام به سایر نقاط مشابه میتوان فرض کرد. چراکه مثلا اگر مشهد قرار بوده بلوار شاهنامه با نام آرامگاه فردوسی داشته باشد، همان یک بلوار باید او را از سایر شهرهای کشور متمایز میکرد، ولی چون احتمالا ایده نامگذاری آن از تهران آمده است، تهران حق خود را در نامگذاری مکان های متعلق به خود بعنوان پایتخت محفوظ میدانسته.