آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

حرفه ای یا آماتور

بعضی خبرها رو این تلویزیون مثل برق، اونم فقط برا یک لحظه نشون میده و بعد هم میگه از من نشنیده بگیرین. یکیش خب، مثلا گردش مالی 13 تریلیونی یک طلافروشه که یک کوچولو زیرنویس میکنندو تموم میشه میره، و یا دزدیده شدن 13هزار میلیارد دلاری اموال مردم توسط خاوری از بانک ملی که اونم یک کوچولو اشاره شدو تموم شد رفت.

دیگه اینکه مثلا یه 11 نفری جاسوس تو سازمان محیط زیست پیدا میشه و خانوم ابتکار رئیس وقتش برا دستگیری اون ها ابراز نگرانی میکنه. ماها هم که مغزمون پنبه اییه و قرار نیست چیزی یادمون بمونه. دیروز-پریروز، یک خبر جالبی پخش کردن مبنی بر اینکه یک ش (مثل همیشه بقیه اش اضافیه)، اومده و ماهی 900 میلیون تو حسابش واریز کرده اند که یک کاری بکنه. این جناب ش و یا جنابان، در ازاش یک ماده ای میریزن توی تالاب شمال که توش تیتانیوم دی اکساید داشته. این ماده سمیه و در پزشکی اثبات شده که سرطان زاست. اولین بار که توسط فرانسوی ها در خمیردندادن ها استفاده شد، خیلی ها از همون برداشتنو مخصوصا کشور ما هی تندتند خمیردندونایی درست کردن که این ماده توش باشه. بعد از اون هم توسط خود فرانسوی ها استفاده از آن ممنوع شد. حالا شما فکر کنید که این ماده رفته تو تالاب، به اسم اینکه دندونای ماهی ها رو باهاش میخواستن مسواک بزنن. رئیس سازمان محیط زیست هم سرش شلوغ بوده و اصلا دیگه ابتکار نبوده و یکی دیگه بوده. خلاصه، این دادستانی ورود میکنه و خیلی کوچولو خبر درست میکنن که از این جناب ش که یک کوچولو کارش ایراد داشته شکایت شده.

فکر نکنید مجلسو نماینده هاش ورود کرده بودن ها. نه، اونا اگر در این مساله ورود میکردن، اخبار 4 سال براش تبلیغ میکرد. مثل همین قضیه انجام پایان نامه ها کافی نت ها، هی خبر پخش میکردن که الآن هی کشورای خارجی میگن ایرانی ها متقلبن، چون کافی نت ها پایان نامه بچه ها رو به جاشون انجام میدندو بعضا هم کپی کاملی از روشون میکنن. اینو 4 سال هی رسانه ایش میکنن. ولی، این خبر ش رو یک کوچولو رد میکنندو یک ش میگن تموم میشه و میره.

حالا چرا عنوان، حرفه ای و یا آماتور انتخاب شده؟ دلیلش همین رسانه هاست. من این از وقتی شنیدم وزیر علوم سابق گفت که بیکاران شیک و بی مهارت وجود دارن، حالا دارم میشنوم و میخونم که مطالب رو باید در دسته های حرفه ای و آماتور هم تقسیم کرد. یک چیزی داره تحت این عنوان سعی میشه که باب بشه. مثلا همین دیروز داشتم مطلب درباره نانو میخوندمو یکی نظر گذاشته بود که برای یک آماتور خوب بود! فکرشو بکنید که این مطلب رو من تحت عنوان مدیرعامل شرکت جستجو کرده بودم! البته، میدونم که فرق حرفه ای و آماتور در پولی هست که بهش میدن. مثلا همین کماری 19 ساله، اون زمان که قیمتا چند برابر پایین تر بود، میگفت سفته های میلیاردی میده، و قراردادهای میلیونی باهاش بسته میشه. اتفاقا مدیرعامل شرکت دانش بنیان هم بود؛ شرکت دانش بنیان کماری! همین دیگه، این پولای انبوه رو به اینا میدن و معادل 2درصدش که با اون میشد به صورت فیزیکی، آلودگی های آب رو برداشت به یک مثل من نمیدن. اصلا یک درصدش رو هم نمیدن چه برسه به دو درصد. هیچ چی نمیدن. بعد هم من میشم آماتور، اونی که هی قراردادای میلیونی می بنده، میشه حرفه ای!

مردم فقیر وحشتناک زیادی وجود دارند

داشتم راه میرفتم مردی با بچه اش راه میرفت و تند تند به سمت هرکی که رد میشد دو-سه تا پاکت آجیل دستش گرفته بود و تعارف میکرد. دست بچه اش پُف و فیل بود و داشت اون طرف تر میخورد. به نظر من اون مرد نمیتونست از این راه درآمد داشته باشه. البته اون طرف، مرد بود و میتونست ضایعات بفروشد. ولی با ضایعاتی (نمکی) مگر چقدر یک نفر میتونه درآمد داشته باشه؟! اون روز مردی رو دیدم که گدایی میکرد. دید که فایده نداره و بهش پول نمیدن. به جاش رفت و کفش مردم رو شروع کرد به واکس زدن. اون فهمیده بود که فقط در این صورت بهش پول میدن. ولی مگر چقدر پول هم میتونه از این کارش دربیاره؟! مردم فقیر وحشتناک زیادی وجود دارند.

امروز داشتم برای ابلاغیه حکم هیات مثلا قضات اداره مالیات میرفتم شعبه، که سر راهم رو بچه ای 5-6 ساله گرفت. میخواست بهم آدامس هزارتومنی بفروشه. بهش گفتم پول ندارم. در عوض دست کردمو یک شکلات خواستم بهش بدم. حالا هربچه دیگه ای کنار پدرمادرش بود ازم میگرفت. این یکی کودک کار حاضرنشد ازم شکلات بگیره.

بعد رفتم اداره مالیات. اونجا بهم گفتن مالیاتت نصف شده و بجای 250 هزار تومن باید 125 هزار تومن بدی. گفتم اعتراض دارم. پرسیدن مالیات به این کمی باز هم اعتراض داری؟! گفتم بله، من شرکتم سه سال هست که داره عدم فعالیت میزنه، من بازی نمی کنم ولی مثل اینکه اینا بازی دارن. داشتم میرفتم خانومه بهم گفت این برگ هم مال شماست میتونید با خودتون ببرین. دعوت نامه ام بود که روش نوشته بود آدمایی که برام تصمیم میگرفتن کیا بودن. یعنی من میتونستم اسم قضات قضاوت کننده کارم رو بدونم. یادم اومد که یکی از قاضی ها (مجتبی بازرگانی منش) خیلی سعی داشت من ازشون دزدی نکنم و برا همین هم حتی برگه خودم رو به خودم نداده بود. اصلا، از همون موقع که تو جلسه رفته بودم معلوم بود حکمشون رو از قبل باهم شور کرده بودن و حضور من بخش فرمالیته کار بود. فقط من نباید ازشون چیزی میفهمیدم.

یادم اومد به تعرفه های اعلامی مالیاتی برای واردات که مثلا میگه این شامل تعرفه میشه و اون همین طور. چیزی که برام جالب بود این بود که شرکت های دانش بنیان مشول هیچ گونه تعرفه مالیاتی نمیشدن (!) یعنی اسم شرکت های دانش بنیان رو توی لیست کالاها آورده بودندو نوشته بودن تو روزنامه خراسان که این اصلا خودش کالا هستو ازونایی که هیـــــــــــــچ گونه مالیاتی بهشون تعلق نباید بگیره، آقا زاده ها! آقا زاده اند جدا. تو همون جلسه حکم قاضی یکیشون رو دیدم که فامیلش رو هم به عنوان مدیرعامل شرکت دانش بنیانش آوردو قاضی پرسید تو دختر فلانی هستی؟! بله من دختر فلانی آقازاده هستم حالا کمی سنم از این خانوم بالاتره. همین بازرگانی منش داشت من رو میکرد بیرون که جوابیه م رو بهشون بنویسمو داشت از این خانوم ارتباط فامیلیش رو با فلانی میپرسید. ..

سابقه ارتباط من با اداره مالیات رو میتونید از این لینک دنبال کنید.