آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چرا کارام زیاد تقلب میشه؟

اگر از روز اولی که تولید کردم، کارام تو نمایشگاه تقلب نمیشد، شک میکردم که ملت مثلا به دلیل گرایش های سیاسیم تقلب میکنن. ولی با شناختی که پیدا کرده ام میدونم که اینطور نیست.

سال های سال، من به صورت ناشناس زندگی کردم، ولی هیچ وقت خیلی از کارام تقلب نمیشد، مگر از زمانی که اولین بار در نمایشگاه آخر دوره هنرستان شرکت کردم. اون موقع معلممون به این راضی بود که هرکسی یک پرینت از یک تصویر مورد علاقه اش تو فوتو شاپ بگیره. ولی من یک انیمیشن از روی از تخم دراومدن جوجه از تخم محلی درست کردم. از کارم خوشم اومده بود. اول با فوتوشاپ یک تخم مرغ رنگی سه بعدی درست کردمو بعد هم با gif Producer یک سری تصویر فوتوشاپ رو کنار هم گذاشتم. فردای اون روز که این انیمیشن به عنوان تنها انیمیشن مدرسه روی کامپیوتر نشون داده شد، یکی از بچه ها که فقط یادمه اسمش فاطمه بود رفتو عینشو، و البته بی رنگ و روح ترشو درست کرد تا مال اون رو نمایش بدن! یعنی تا زمانی که انیمیشنم داشت نمایش داده میشد عن بود، ولی حالا باید مال اون دختره رو به جاش نشون میدادیم! نشستیمو فکر کردیم که احتمالا فامیلای این دختره اومده ان رد شده اند و گفتن این که گوهی نبود، باز تو هم که بدتر چیزی نبودیو اصلا هیچ درست نکرده بودی! به دختره هم برخورده بوده و عین همون رو رفته بود درست کرده بود. ماجرای تقلب بقیه کارهام هم فکر میکنم، از همین اصل پیروی میکنن. ایرانی ها این طورین. استفاده شون رو از کارت میبرن، بعد هم میگن اه اه، بده نخواستیم. شاید از مهم ترین دلیلاش این باشه که سوءاستفاده از قانون کپی رایت درشون نهادینه شده.

خاک تو سرتون

این کمترین فحشیه که زائرین محترم حرم  امام حسین با لهجه های مختلف فارسی نثار موکب دارها میکنن. بعد، تظاهرات عراقی ها، امسال، در مسیر حرکت این زائرین هست. چی؟ شهرهای شیعه نشین عراق مثل نجف، کربلا، العماره و غیره. آیا حق ندارن؟

شماها بگین کار آمریکایی هاست. ولی از اونطرف تو رو و پشت سر عراقی ها تا میتونین فحش بدین! خود من بشخصه چقدر دیدم زن های به اصطلاح محجبه تا تونستن به این ها فحش دادن؟! هم داخل و هم خارج؟ صداهاتون به گوششون نمیرسه؟

یا یک سرچ بزنید ببینید چقدر شایعه درست کرده این، علیهشون، تو همین ایران. بعد اون وقت تلویزیون ما، زائرا رو نشون میده به چه خوشگلی دارن راه میرن. من اصلا مونده ام دوربین چه طوری اون راه قشنگا رو برا فیلم گرفتن پیدا میکنه. دو سال پیش، خواهرم که رفته بود کربلا، میگفت بقدری ظرف یک بار مصرف این ایرانی ها در مسیرشون پرت کرده بودن که هرچقدر میگشت دنبال یک فضای خالی از آشغال، اصلا پیدا نمیکرد.

از عمد هم هست. موکب دارا باید مترجم پیدا کنن تا به این ایرانی ها بگن: لطفا آشغال نریزید. یا ایرانی میاد با یک پارچه که توش چیزی مثل گوهه! به موکب دار میگه برام بشورش! حالا موکب دار سمت عراقی باید مترجم پیدا کنه تا به ایرانیه بگه لطفا گوهتون رو ندین به ماها بشوریم! خیلی هم مودب باید این کار رو بکنن که یک وقت به توی ایرانی برنخوره!

خراسان و افغانستان

از دیروز تا حالا این تصویر جنازه های تو وانت که داشتن تندتند حمل میکردن ببرن یک جایی حالا، تو ذهنمه :|. حالا این افغانستان کجاست؟ از شاهرود به مشهد نزدیکتره. مرز خراسان رو که بگذرونی میشه افغانستان. در سراسر دنیا اگر به من مشهدی نگن عراقی، در عوض کلی علمشون زیاد شده باشه میگن افغانی. درسته که رودهای افغانستان بیشتر از خراسان رضویه، ولی از هر جای دیگه ای آبو هوای نزدیکتری به خراسان داره.

واقعا باید خدامونو شکر کنیم ک یک امام رضا تو این استان داریم، وگرنه از نظر خواستن، خیلی ها همونطور که من مشهدی رو با یک افغانی عوضی میگیرن، خیلی میخواستن که اینجا هم افغانستان باشه.

کشور دروغ

دیروز تلویزیون خبری نداشت. در عوض گفت کسایی که مشاغلی مثل گدایی دارن میلیاردرن. کسی نیست بهشون بگه که اگر اینا انقد پول از گدایی در می آوردن برای چی تو کشورِ... شماها دربیارن؟ اصلا چرا مثلا همین خود من اینکارو نکنم. همین فردا میرم گدایی تا ظرف چند روز تنها عامل موندن تو کشور رو حل کنمو برم خارج، اگه شماها راست میگین. این طور نیست، تکدی گری درآمد میلیاردی نداره، و شماها دروغ میگین. اگر من مینشستم به گدایی و روزی یک میلیون درمی آوردم، الان خارج بودمو نیازی به تنفس آبوهوای کشورِ ... شماها نداشتم. میرفتم گدایی و با ویزای سرمایه گذاری، بالاترین و سخت ترین ویزایی که ممکنه یکی بدست بیاره از کشورتون میرفتم!

یاد استادام افتادم. مثلا طرف میومد درس مهندسی نرم افزار میداد. بعد میگفت بخش خوب درآمد ماها همین مهندسی نرم افزار بود، تا زمانی که دانشجوها نیفتاده بودن کار ماها رو بگیرن! میگفت حالا دانشجو میاد کار مهندسی نرم افزار رو با کیفیت پایین انجام میده و ارزش کار رو هم چون دانشجوئه و تازه وارد هست خیلی پایین تر از اونی که هست میاره و به قیمت بسیار نازلی انجام میده. اینطوری میشه که بازار کامپیوترو مهندسی نرم افزار توسط چند دانشجوی احمق خراب میشه!

بله، دانشجو واقعیتا رو دیده. نشسته نگاه میکنه این چیزا به مفت هم نمی ارزن و اصلا مونده که این اساتید چطور سر همین چیزا پول میگیرن! قضیش مثل قضیه پول درآوردن خودرو سازها از جیب مردم این مملکته. یک ماشین معمولی زده 70 میلیون تومن، که طبق مصوبه دولت اگر 4 تا صفرش برداشته بشه میشه 7000 تا. چیزی بیشتر از 5000-6000 معمولی که اروپایی ها به یورو میدن تا یک خودروی با کیفیت، با بیمه و کلی مزایا و توروخدا تو کشور خوش آبو هواشون تحویل بگیرن! تمام هزینه های ما به دلار، و به یورو، بعد یک حقوق میدن به ریال! میدونی چقدر بهت دادم؟! 20000 ریال! بیست هزار ریال! بعد تو 4 تا صفرشو برمیداریو میبینی میشه 2 تومن! 2 تومن.

آه، کشور دروغ. یا مثلا من از دهه هفتاد یادمه که خبر درست میکردن از بازار سیاه ناصرخسرو، یک عده بازیگر. الآن دیگه مطمئنیم کسی جلوی دوربین این تلویزیون نمیره مگر اینکه بازیگر باشه. بعله، از کیه هی میگن مافیای دارو اون جا نشسته ان؟! تا حالا شده یکی بگه تقصیر خانه های بهداشته که زیر نظر دولته؟! نه، دولت پاکو مبراست از هر انگی که بهش بچسبونن. تقصیر داروخانه هاست، تقصیر بخش خصوصیه. تقصیر خود همین پزشکاستو به دولت هم ربطی نداره، باور کنید. نه، تلویزیون ماها خبری نداره، مگر اینکه منتظر نشسته ببینه مثلا من تو وبلاگم چی مینویسم جواب بده. یا ببینه آمریکا خبر چی علیه ایران نوشت، برعکسشو جواب بده. کلا یک عده نشسته ان اونطرف به اسم خبرنگار، عین این بچگی هامون هی بگن: آینه، آینه.

بعد همین کارها رو میکنن ماها با اون همه سطح تلاش، آرزو و کوشش به گزارش DAC و OECD کشوری میشیم در کنار بورکینافاسو، مالزی و اندونزی کشوری در حال توسعه، بعد هندی ها میشن کشوری توسعه یافته در کنار چینی ها.


هندوچین

چند وقت پیش رفتم جای یک آژانس گردشگری بین المللی. اونجا گفتم میخوام مشاوره بگیرم تا ببینم برم چین بهتره یا برم روسیه. طرف مسئولش گفت که این چینی ها تعدادشون زیاده و بقدری نیروی کار ارزون قیمته که همه کشورهای دیگه کارخونه هاشون رو اونجا میزنن. خلاصه داشت میگفت که چین نرم که خوب نیست. در تکرار و تقریبا همیشه هم هربار میخونیم جاهایی یا میشنویم، مخصوصا در مجامع علمی که بدبختا هندی ها! مثلا یک مطلب در مورد مدیریت منابع آب میخونی، طرف یک عکس یک زن چنگه پای هندی گذاشته جای یک شیر آب وسط یک جای خوش آبوهوا. زنه هم موهاش رو پوشونده و پاهاش ولی دراومده. همین این مورد نشون از فقرش میده. آدم کلی دلش برای این فقر هندیه کباب میشه. یا مثلا مطلب میخونی در مورد مدیریت منابع آب، باز یک هندی رو میبینی که طرف راهکار داده برای فیلترکردن آبش، انگار که هند سیستم آب لوله کشی خوبی نداره. از این موارد، بسیار بسیار در مورد هند هم میخونیم و هم میشنویم، طوری که من ایرانی میگم بیچاره ها هندی ها! ندارن بخورن، آب آشامیدنی درستی ندارن، بدبختن. از راهکارهایی که برای کمک به هندی های بیچاره در سطح هند داده میشه، به وفور در سطح جهان و مخصوصا در خود آمریکا زیاد میبینیم. اینطوری هم برامون جا انداخته ان، و هم تو کتابهای تاریخ و جغرافیمون منکه یادم کلی مینوشتن که چون هم هند و هم چین جمعیتشون زیاده، پس فقیرن! الآن، آفریقایی ها باز بدتر از هندی ها.

حالا ایناها رو گفتم که شماها الآن میگین خب میدونیم. ولی مشکل همین جاست، که چرا اصلا باید این کشورها برای ما فقیر و نیازمند جا افتاده باشن، در صورتی که وضع خودمون بهتر از اونا نیست! شماها میدونستین که مدتی هست که اسم هند و چین از لیست کشورهای در حال توسعه خارج شده؟ عده ای میگن هند کشور جهان دوم هست و چین هم دومین ابرقدرت جهان؟! من ایرانی برم چین مطمئن باشین کشور خوبی انتخاب کرده ام، اگر مهاجرپذیریش بالاتر بره.

بعد، من نسبت به نظریات مشاوران ایرانی متاسفم. یعنی این جاها که تور بین المللی میذارن دیگه ازشون بعیده. این اظهار نظرها رو کشورهای دیگه در مورد ایران نمیکنن. اون روز یارو آمریکاییه رو نشون میدادن که سال 57 اومده بود تهران و عکس های بکری از جنب و جوش و انقلاب اون زمان گرفته بود. بعد که ازش پرسیدن نظرتون در مورد ایران الآن بعد از 40 سال چیه؟ طرف آمریکاییه گفت من از ایران فقط تهرانش رو میدونم و چون در مورد شهرهای دیگه اش آماری ندارم، پس اظهار نظر نمیتونم بکنم! یاد بگیرین، بقدری خودشون از هم دروغ ضبط کرده ان که ایران رو بخوان بررسی کنن، به هیچ جایی کار ندارن؛ خودشون با چشم خودشون باید ببینن