سویه جدید ویروسی رواج پیدا کرده که یک عفونت حاد تنفسی بدون علامت است؛ یعنی مثل سرماخوردگی و یا آنفولانزا با آبریزش بینی، سرفه و یا عطسه همراه نیست، بلکه بخش های درونی بدن از جمله کلیه ها، کبد و معده را درگیر خود میکند. تب لحظهای متناوب ممکن است از علائم آن باشد؛ یعنی بیمار فکر میکند که رو به بهبودی است و یکباره با اندک تنشی مثل مواجه شدن با آلودگی هوا و یا خوردن غذای فوری ممکن است بیماری دوباره عود کند. از علائم متمایز کننده آن با سایر سویه ها استفراغ همراه اسهال است. این سویه جدید منجر به انقباضات غیر عادی در لوله گوارش می شود و سبب می شود فرد مبتلا در صورت ضعف دستگاه ایمنی، بالا بیاورد. در صورت حاد شدن بیماری بی اشتهایی و عدم تشخیص مزه ها از علائم بعدی آن است.
با توجه به افزایش آلودگی هوا احتمال خیزش این سویه و افزایش فوتی ها میرود. رسانه ها در این باره هشدار جدی نداده اند و فقط گفته اند که واکسن بزنیم کافی است. اینکه کجا و آیا چقدر دوز واکسن در اختیار داریم، حرفی است که زده نشده و فقط رویکرد رسانه ها تاکنون نمایشی و تبلیغاتی بوده است.
بعدا اضافه کرد:
اینکه امروز دقیقاً معادل اکتبر سیاه صهیونیستها رونا پخش میکنند و مردم رو با اونها میکشند ممکنه اثر معکوس داشته باشه. منطق اینطوریه که میگه ببین چه بلایی سر صهیونیستها آوردن که حالا اونا ما که مردمیمو میزنن. منطق اصلاً اجازه فکر کودک کشی و نسل کشی به کسی نمیده. از دید یک منطق سالم آدم کودککش و نسل کش وجود نداره. پس اگر امروز این بلا به سرش اومد میگه ببین چی سر اونا اومده که سر ما اومده. دیگه نمیگه این اسرائیلی یک نفرشم کشته بشه معادل صدها نفر از جامعه رو میگیره. آمار در اکتبر سیاه اسرائیلی فقط ذکر کرده ۸۸ نفر نیروهای نظامیش کشته شده. این شامل مردم نمیشه.
در جنگ ۳۳ روزه لبنان، حزب الله برای اینکه بتونه جنگ رو به اسرائیل ادامه بده، جنوب لبنان رو منطقه جنگی اعلام میکنه و با اجاره خونههایی که در مناطق دیگه براشون فراهم میکنه جنگ رو ادامه میده. یعنی این جنگ بین نیروهای نظامی تاوانش مردم نخواهند داد. برای حزب الله کار سختی بود ولی تونست این کارو بکنه در جنگ ۳۳ روزه پیروز شد. اما الان معادلات فرق میکنه.
تاوان این جنگ رو بارها ما تو کشور خودمون دیدیم؛ اسرائیل بیمنطق مردمو میکشه.
کنسولگری آلمان درش رو به روی مردم کشور ایران بسته. در نتیجه اون مثلاً یک نفر که تنها فرزندش آلمان زندگی میکرده حتی دیگه نمیتونه مادرش رو ببینه، اون مادر اینو از چشم مردم ایران میبینه، و نه کنسولگری آلمان.
همینطور دیگه فکر کنید الی آخر، اگر قرار باشه تاوان این جنگ رو مردم بدن نتیجه چی میشه.
پس، قطعا باید بگیم مردم اسرائیل رو هم میزدیم. حق مردم ما این نبود. تاوان این جنگ رو مردم اسرائیل هم باید بدن.
در واقع، تو سر اونا باید بخوره تا بفهمن ما چی میکشیدیم. در کمترین حالت باید برابر بزنیم.
آن باور بین مردم مهمه که قدرت ما هستش. تاوان این جنگ رو مردم اسرائیل و مردم آمریکا هم و مردم اوکراین هم باید بدن. اگر در این جنگ آلمان وارد شده تاوان این جنگو مردم آلمان را هم باید بدن. اگر ما کرونا گرفتیم، آلمانیها باید معادل اون کرونا رو بگیرند. تاوان جنگ رو اون جاهایی که آزمایشگاههای بیولوژیکی راه میاندازند و مردم رو اینطوری به کشتن میدن، باید بدن. ما در جنگ برابر نیستیم. برابریش اینه که مردم اونا هم بخورن.
الان کشور ما چیکار میکنه؟ این کرونای جدیدو اعلام نکرده. فقط یه تاریخ مهر ماهی گفتی سرفههای خشکی کرونا داره. نه این کرونای جدید فقط سرفه خشک نداره، قشنگ آدم بالا میاره. آدم زمین گیر میشه و مدت طولانی خوب شدنش طول میکشه.
پس به نظر میرسه دولت ما همون بلایی داره سر ما میاره که در جنگ اول و در جنگ دوم سرمون اومد. همه ضربات رو مردم ما بخورند، ولی نیروهای نظامیمون پاشونو از خاک ایران بیرون نکنند. تازه خلع سلاحم بشوند!
چون اوضاع کمی خراب شد و تا حتی شاید چند ماه بعد از مهر زمان میبره که اصلاح بشه، برگشتم اینجا به نوشتن. اصلا اوضاع خوب نیست. در حال حاضر در حال کیش شدن و عقب نشینی هستیم.
قرار شد یارانه نیمی از یارانه بگیران بشه 350 هزار تومن. ما از اول توشون نبودیم.
کارت هدیه که ظرف مدت کوتاهی از پنجاه هزار تومان رسید به 500 هزار تومن. مهلت ندادن و کردنش 2 میلیون تومان! لابد دارن دیگه. همون ها که دور هم نیستند و هی میگن لاکچری لاکچری حداقل هدیه هاشون باید بشه دو میلیون تومان!
از اونطرف هم یک عده بیکار ننشستن. یکی هنوز میگه من رعنا میخوام! یکی دیگه هم (شاید ساختمون سازی روبروی خونه مون تو کل منطقه پیف پاف منتشر میکنه). صدای آژیر آمبولانس میاد که ما نمیدونیم به مناسبت روز ارتشه و یا تداخل مناسبت ها
این ملت هم از همون اول که اصرار داشتن من جاسوس بوده ام، ول کن ماجرا نیستن و انگار دنبال بهونه برای سفاک بودنشون هستن. البته که انسان موجودی خونریز و سفاکه!
من چند وقت پیش میخواستم از این وزیر کار بنویسم. یک وزارت خانه دو پهلو داریم به اسم وزارت کار و رفاه. ماها که کارهامون درست حسابی نیست بهش میگیم وزارت کار، اونا که در رفاه هستن بهش میگن وزارت خانه مرفهین! اصلا نمیدونم این وزارت خونه برای چی هست؟ شغل ها رو که از اول جدو آبادی تقسیم کرده ان. تا چند نسلشون هم در پزشکی، معلمی، و هر شغل ممکنی که لازم بود برایش وزارت خونه درست کنن برای خودشون جا رزرو کرده ان. حالا این وزارت کار و رفاه نمیدونم روی چه حساب باید باشه؟!
اومدم بنویسم این فلان گفت، ببین جلو اون چی کرد، دیدم وزیر قبلی آب پاکی رو هزار بار بدتر روی دستمون ریخته. بقدری بد عمل کرده که از این بنویسم؟! اصلا، چرا این وزارت خونه رو حذف نمیکنن ما راحت بشیم؟
به وزیر قبلی در ماه تیر از طریق مجلس گفته ان پول های ناشی از سود در شستا و هزار تا زیرمجموعه قبلی رو چی کار کردین؟ گفته دادیم بیمه قالی بافان!
کدوم قالی بافان؟ ما که داریم نگاه میکنیم خیلی از قالی بافان در همین مدت کوتاه به دلیل صادرات نخ و نقشه و واردات همون قالی های بافته شده بیکار شده ان و کارتهاشون رو خیلی زود پس داده ان! حتی کارخانه های بزرگ فرش ماشینی با اون همه درآمد زایی رو هم که تا حالا به تعطیلی کشونده ان! کدوم قالی بافان؟
در مقام قیاس، آدم نمیدونه چی بگه. بذاریم این وزیر جدید هرکار دوست داشت بکنه تا شاید به بدی وزیرهای قبلی برسه؟ در اومده رفته جای یک آیت الله با هزار تا پیری، دانشمندی و کلی آبرو. آیت الله میگه اولویت مردم معیشته. وزیر کار (همین عبدالملکی) میگه نه، اولویت کاره!
دقیقا همین قدر پررو! کدوم کار؟ ما که نگاه میکنیم ملت همه چند تا کار برا کسب درآمد دارن. این جمله آیت الله فقط یک شرط داشت و اون هم این بود که باید درآمد ملت متناسب با کاری که انجام میدادن جوابگوی معیشتشون میشد.
پررویی این وزیره، البته تمومی نداره. باز اون دفعه در اومده به شیخ ها میگه شما تماس چهره به چهره با این ملت دارین، برین بینشون بگین "بپذیرن!"
اصلا مهم هم نیست چی رو. قبلا هم من با این ادبیات مواجه شده بودم. داشتم ارائه میدادم استاد اونطرف داد زد و گفت بپذیر!
ملت بپذیرید. اشتغال پذیری رو بپذیرید! جمله فاعل داره. فکر میکنم دچار تناقض شده ایم. این اومده میگه به ما شغل پیشنهاد میدن، ماها نمیپذیریم؟ دقیقا نمیدونم منظورش چی بود. ادبیات ماها با این ها فرق داره! اصلا سر همین بود این استاده بهم نمره کم داد
دیگه به نظر اسم این وزارت خونه باید عوض بشه لااقل.
از اونطرف هم خودکارهامون داره تموم میشه. رویش نوشته CORONA، ساخت هند! ملت میگن میریم همین ترکیه و هند خونه میخریم، بعد به دلار اجاره میدیم. هرقدر هم با حباب خریده باشیم پولش درمیاد. اصلا هم مهم نیست این دلاری که قرار بود با هر خبر خوشی به کانال ده هزار تومن وارد بشه از جای 26هزار-27هزار تکون بخوره! نرخ و عدد همینی که هست!
البته، باز هم امیدوار هستیم. تا اون دولت قبلی گفت برین صندوق پالایشی بخرین، با خوش بینی تمام رفتیم خریدیم که امروز تو ضرر بفروشیم.
دیگه منتظریم در این دولت طرح اوراق سلفی مسکن متری تصویب بشه بدو بدو بخریم. شایدم خنگیم! در اصل خونه میخواستیم و بعد از اون هم یک خانواده جدید. پولمون که به اون نمیرسیده میرفتیم تو این سوراخ ها که دولت برامون میذاشت و هربار هم تو زرد درمیاد. حتی افغانستان که درگیر جنگه این طور انقدر بانک هایش ول نیستن
نگاه میکنیم حتی این هم روی حفظ ارزش پول ملی اش کار میکنه. درست قبل از اینکه یکباره بخواد ارز کشورش بیاد پایین بالا میبره که تو تبدیل ها ضرر نبینه! بعد اونوقت ماها به هر تندبادی از اینطرف به اونطرف. هر طرف هم قبلا مهره هاشون رو با چیزهایی مثل حباب و اینها چیده ان که فقط ماها ضرر ببینیم! این مثلا افغانستان که حتی امروز دارن پرچمش رو بدون همه پرسی عوض میکنن، وضعش از نظر مدیریت فساد و رانت شاید بهتره. وگرنه که خیلی شباهت داریم بهشون.
دیگه تنها اتفاق خوشحال کننده اینه که واکسن داره کل کشور رو در مینورده. البته، من صبر کرده ام این یکی علائم کرونای جدیدم بره، تا بعد برم واکسن بزنم!
به بهانه اینکه فاصله گذاری اجتماعی رو رعایت نمیکنیم، هربار، هر دو روز یک سیصد نفری مستقیم، فوتی براثر بیماری کرونا داریم. این خیلی مسخره است.
البته برای کشور مستعمره ای مثل ایران هم چندان مسخره نباید به نظر برسه. زمانی که انتظار داریم جایی مثل بنیاد برکت خبر از روند پیشرفت در تولید و یا امتحان بالینی واکسن کرونا بده، خبر از افتتاح مدارس متعدد میده، کارشناس مربوطه در بورس به عنوان حقوقی کثیفی شناخته میشه که فقط هر 15 روز کاری یک بار سهام بورسیش رو مثبت میکنه تا مشمول قانون تعلیق نشه، خبر از پیش پرداخت واکسن کرونای خارجی میدن، و همه اینها مثل تخم مرغ شکسته های کپک زده ای روی سر ما هستند. همه و همه، عوامل و علل و تابع مستعمره بودن کشورمان است!
کشور چین، کشوری که ما وارد کننده بی نهایت کالا از اون هستیم، در عوض کشوری بسیار رازدار شناخته میشه. یک اعلام کرد که کرونای این سال کشنده است. کلی طول کشید تا ما مورد ابتلا به اون رو درست بعد از انتخابات مجلس اعلام کردیم. بعد از اون نماینده های مجلس آمدن و در هم لولیدن، طوری که هربار جلسه انتخابات مجلس میشه با شروع اون بورس ایران رنگ قرمز به خودش میگیره، و بعد در انتها ما از تریبون مجلس میشنویم که آقایون در هم نلولید، ما کرونا داریم!
اما، کرونا شوخی بردار نیست. پزشکان ما که تحت تعلیم آمریکا، فرانسه یا آلمان هستن، هنوز به روز نشده ان. هنوز عده زیادی از اونها درمان یک بیماری کرونایی بدبخت روو با شیمی درمانی پاسخ میدن.
داروی رمدسیور رو اگر یک ایرانی در آمریکا متولی تولیدش نمیشد، احتمالا ما برای درمان تجویز نمیکردیم، و احتمالا تولید نمیشد.
سوال اینجاست که کشورهای دیگر که تعداد پزشکان تحصیلکرده ما در اون ها کم هستن، چرا انقدر ابتلای کم به کرونا رو گزارش میدن؟
آیا آنها چیزی مثل واکسن رو تا این زمان امتحان کرده ان؟
پاسخ مثبته. به تجربه مثبته. در حالی که صبر ما در روزهای اول محرم و حالا اربعین معلوم بود تمام شده، اعلام میکنند موج سوم کرونا تمام ایران رو فراتر از قرمز گرفته، ولی ما به عینه شاهد موج های چهارم و پنج هستیم.
گزارشگر خبری کروناگیران، همیشه چند پله از اعلام اخبار اونها عقبه. رفته بخوابه تا بعدا یک کسی مثل من از خونه شاید واکسنش رو کشف کنه!
هرچند این کار هم بی فایده است. چون پول ما ایرانی های مستعمره، برای خرید واکسن کرونا پیش پرداخت شده!
آیا چین واکسن کرونای خود را در حد وسیع امتحان کرده؟ ازش بعید نیست. کشوری که ما سال ها درباره کارخانه ابریشم بافیش چیزی نمیدونستیم، کشوری که نام یک درخت رو عوض میکنه تا راز بهره برداریش از داروی تولیدی از اون رو ما ندونیم، حالا ما از اون پی به این راز ببریم که واکسنش رو به میلیارد مردم کشورش زده؟ کشوری که نسل های مختلف کرونا رو به چشم دیده، من حتی معتقدم که واکسنش رو دست و دل بازانه برای مردم همسایه، یعنی کشور افغانستان نیز رایگان تجویز کرده، خصوصا برای کاروان های افغانی که کالا با قاطر و الاغ برای چین حمل میکنن!
البته، پزشکان صبور (!) ما چیزی نمیگن، تا پس از مرگ پی به رازشون ببریم. لعنتمون رو هم باید برای قبله عالم (آمریکا) نگه داریم که تا زمانی که یک ایرانی اونجا نره، و نخواد که خط تولید داروش ایران بیاد، ساخت و تولید واکسن ایرانیش به تاخیر میفته!