من امروز تو مترو همراه شمام. هربار هم ماسک زدم حساسیتم زیاد بود. شما نشسته این من بیچاره رو میبینید پشت سر دختر شال افتاده میام بیرون، چتون میشه که همه فرضتون اینه که رفتم دنبال دختره؟! بعد چرا تعدادتون تو صف خرید دلار و سکه انقدر زیاد شده؟ حباب ربع سکه 8م، برابر با حباب نیم سکه و برابر با حباب تمام! از هول حلیم افتادین تو دیگ یا از هول حلیما؟
آخه جنگ اینطوری نیست که داغش کردین. احتمال جنگ سال 82 بیشتر از الآن بود. اون موقع رو میگم که آمریکا میخواست با عراق بجنگه و کنسولگری ایران تو افغانستان رو زدن و یک چند هواپیمای جنگی هم سمت اروند رود سد دیوار صوتی رو شکستن. آخرای 82 هم بالاخره آمریکا تصمیمش رو گرفت و به جای Iran اومد و Iraq رو زد. جنگ هم من نمیدونم منظورتون چیه ازش؟ اینکه این بدبخت دوست چادری من بره گوشیش رو بفروشه چون حجاب داشت؟ یعنی، اینکه در گرونی و اخلال در ارز خودمون با دست خودمون نقش داشته باشیم؟! این جنگه؟
جنگ جنگ 72 تن بود. جنگ جنگ یاران امام حسین بود.
الآن اوضاع آرومه، و شرایط خوبه. من گذاشته بودم یک ماه دیگه براتون خبر بسازم که بله جنگ میشه. جنگ هم منظورم این بود که قشنگ آتش باری میشه. تعداد هواپیماهای جنگی دشمن که دیگه نمیفهمین دوست یا دشمن هستن بالا سرتون زیاد میشه و یک باری وحشت میگیردتون که این میخواد وسط تفریحت شلیک کنه یا شناسایی!
یک باری میبینی که آتش باری میشه. و اون جا یکی داد میزنه که تمام اون تزهای دانشجوها برای مقابله با دشمن بیخود بودن و جوابی نمیشه ازش گرفت به جز آتش باری و گلوله کلاشینکوف و سلاح هایی که تو و دشمن تو حلق هم پرت میکنین. این جنگه که پدران و مادران ما دیدن. منظورم جنگ هشت سال دفاع مقدس ایران و عراق هست که از سال 59 انقدر جوانان ما رو کشتن که از نقاط جنگی هر خانواده اگر پسری داشت، لااقل یکیش شهید شده بود.
حالا یک پدری بازمانده از آن دوران، از روی بی حسابی دنبال دختر سیگار کشیده اش رفت.پوست دختره هم بخاطر آلودگی هوا خراب بود. من همراه اونم. حالا هم ای اوضاع بد نیست، ولی منافقین باید حسابشون از بقیه جدا بشه. یعنی چی که شماها من بیچاره رو هر جا میرم مامور فرض کردین؟ چی تو قیافه من بوده که بعنوان دشمن باید شناسایی بشم؟! فوش بدمتون
پ.ن: به زور ازمون نخواین پاسخ موشکی به اسرائیل دادین جشن بگیریم. من امروز دارم براتون فارسی مینویسم، ولی هنوز سیستم هام از حمله سابق آسیب دیده ان و اگر روزی دیدین نشد بنویسم و یا فارسی نبود دیگه بدونید راهی برای اینجا نوشتن پیدا نکردم. حالا باز این سایته که خوبه، سایت خواهری برای وبلاگ تعریف کردم که با وجودی مگس ها و ویروسهای انبوه جای رفتن و ماندن و نوشتن نمیده.
از رشته مون همه جانبه تحریممون کردن و من خیلی نوشتم که امکانات نیست. حتی رشته معماری که اولین کسیکه میزنند تو ساختمون سازی تو سرشون هم ماها پایین تر بودیم که هنوز آرزوی یک نظام مهندسی برامون گذاشتن با آزمون یک حقی بهمون بدن. من البته، الآن مدارک بالاتری از این گرفتم و این هم غلطی بود که کردم. دیگر چه غلطها؟! خیلی زیــــــــــــــــــــاد. دکتری با پول گرفتم و این پول رو اگر برای دوره آرایشگری میدادم انقدر غلط محسوب نمیشد که به دانشگاه دادم. مشاور سابق احمدی نژاد میگه طول میکشه که وضع ما خوب بشه. منکه نمیبینم. اینجا نوشتن هم برام اون توفیر و اثر سابق رو نداره. یک ماهه دو ماهه من یک چهار حرکتی بلد بودم که این باعث شد سیستمم به زور اسباب بازی نشه و همین قدر فقط بیام و بنویسم. من اینجا باید پاسخگوی آرزوی بی رمق و کم جون خیلی ها باشم. باز باید ببینم باز این چیش شده، اون گوشیش که نو هم نبود داره میفروشه و جای جشن از این بابت در ذهن ما باقی نمیذاره. اون یکی مجوز نمیده1، این یکی نقاب بر چهره زده و هزار هزار دردسر تو راه و آب و هوا. خارپشت بیچاره رو که میبینم تو جشن و پایکوبی 5شنبه شماها نعشه شده میگم برای کی دارم مینویسم؟ خودشون مگر چشم ندارن که ببینند؟!
____________
1- ما به یک سخنگوی دولت نیاز داریم که به این مطالبی که تو این وبلاگ مینویسم پاسخ بده. من یک شرکت ثبت کردم. پول دادم، اثر انگشت دادم و همه کارهایش رو کردم. حالا اومدم باهاش کار کنم، انگار که فقط زاییده باشمش. شده یک موجودی و شخصیتی که قد و بالایش اندازه خودمه. یعنی من اگر بخواهم مجوز مشاغل خانگی بگیرم همونقدر حق دارم که این شرکته! موقع ثبتش کلی بالا و پایین رفتم و هربار اداره پست رفتم مدارک فرستادم که اینها از اسمش راضی بشن. بعد سر تک تک موارد مجاز که میتونستیم برای اساسنامه انتخاب کنیم ازمون مجوز خواستند. یعنی در لحظه ثبت مجوز میخواستند و ما هی این اساسنامه رو بالا پایین کردیم تا فقط بدون مجوز فعالیت این شرکت ثبت بشه.
ثبت شد دیگر. مجوز فعالیت که از کسی نگرفتی، پس این شرکت رو انگار زاییدی و حالا باید بیوفتی دنبال مجوزها!
مجوزها رو کجا میدن؟ یک جایی که تبلیغ میکنن برای مشاغل خانگی فقط برای گرفتنش 5 دقیقه بیشتر نیاز نیست. حالا، من شرکت ثبت کرده ام و اتفاقا چه بسا مبلغی هم دارم که مجوز یکی از مشاغل مطرح شده شماها رو بگیرم. کجا باید سر بزنم؟ همون سایت اداره مالیات بهتر نیست؟ یک لیستی بگذارن جلویم، مثل فروشگاه. بگن هر مجوز رو چقدر میفروشن؛ بگن قیمت هر مجوز چقدره. یک فرقی بین من و حسن دولابی که تازه زاییده شده باشه. نه اینکه شخص حقیقی به دنیا که اومد به واسطه پدرش وارث مغازه بابایش که مجوز هم داره بشه، و شرکت من که الآن فقط زاییدمش وارث هیچ مجوزی نشه.
نکته دیگه اینکه این دولتها رو ما از دهه هشتاد داریم میبینیم. مثلا میگیم اروپا کاداس داره و این کاداسش الآن همه رو از نظر مالکیت دربرمیگیره. حالا میریم به دولت اینو بیایم بگیم نگاه میکنیم تبلیغ کرده ما هم رو این داریم کار میکنیم. بیست ساله داره میگه داریم کار میکنیم. بقیه چیزهایش هم همینه. بیست سال میشه که مثلا داره میگه طرح تفصیلی توس رو داریم مینویسیم. مهلت هم برای خودش تعیین میکنه ها، باز همون رو هم تمدید میکنه. اصلا نمیتونیم بهش بگیم بکن؛ چون همش در حال انجامه!
جریان امروز بورس ایران اسف بار است. پیش بینی میشود وضعیت تاسف بار آن لااقل تا 4 سال دیگر ادامه داشته باشد، اما این پیش بینی نه برای وضعیت هایی مثل نمودارهایی هست که تاکنون دیده ایم. وضعیت امروز، دلیلش این نیست که اول دولت یک نزول نمودار داریم و این نزول در انتهای دولت بعد از چهار سال به رشد میرسه. این نزول شاخص میزان فساد کشوره. چون کشور در وضعیت فساد شدیدی هست، این نمودار نه به وضعیت عادی میرسد و نه می تواند برسد.
اما فساد تا چه حد؟ آیا فساد ساختاری است؟ آنچه میشه استنباط کرد اینه که تعداد بسیار بالایی منافق در جریان اجرای احکام اسلامی داریم. این نفاق در چه حدی است؟ ما تا دیروز میگفتیم فتنه 88 داریم و تمام. امروز باید بگیم، بزرگتر از آن در جریان اجراست.
سوال اینجاست که در وضعیت ترور بزرگ قرار داریم؟ آیا گیوتین های انقلاب فرانسه داریم؟
بله، گیوتین انقلاب فرانسه در جریان است، اما اینکه در پایان آن هستیم و یا تازه شروع شده است و یا در میانه راه هستیم را شاید بتوان از وضعیت فعلی بورس ایران و انتصاب های عجیبی که اخیرا ترتیب داده اند دریافت.
چند وقت پیش سهم ارزنده غذایی گلوکوزان را داشتم. با وجود ارزندگی و یک بار سقوط تاریخی آن را خریدم. اصلا فکرش رو نمیکردم این نصف باز هم نصف و بازهم همین طور نصف شود. هر بار بورس میخواست ریزش داشته باشد اول این سهم قرمز میشد. شده بود نشانه ای برای ریزش بورس! در همان ابتدای خریدم فقط چند نفر این ریزش را انتصاب به فامیل خاصی دادند. من گفتم ما آن فامیل را نمیشناسیم و به نمودار نگاه میکنیم. حتی گفتم این سهم را که غذایی زر ماکارون خرید کرده قرار نیست تا اسفند دست بخورد. این سهم واماند تا امروز روز بورس. من زرماکارون رو یکی از خودی ها گرفته بودم، که اشتباه بود.
امروز، من اگر میدانستم قرار است این سهم به دست یک فامیل از خانواده حقوقی زرماکارون تا این حد وامانده باشد، آن را نمیخریدم. مهم نیست که تا چهار سال دیگر بالا برود. مهم این است که احساس میکنم به من دروغ گفته شده است.
اتفاقی که امروز برای بورس هم می افتد همین است. آیا باید سرمایه چند بار نصف شده ام در بورس را خارج کنم؟ آیا چون چند انتصاب سفیهانه در آن رخ داده است، و قرار است اتفاق سهم غذایی گلوکوزان در مورد شاخص کل بورس رخ دهد، باز هم باید سرمایه را خارج کنم؟
معلوم نیست. تصمیم میگیرم، اما و اما زر ماکارون، شاخص بورس، محمود گودرزی و ریزش بورس چه ارتباطی با گیوتین های انقلاب فرانسه دارد؟
ارتباط دارد. محمود گودرزی هنوز زمان زیادی نگذشته که در جریان نصب ماینرها در اتاق بورس تهران خلاف کار شناخته شده است. در اینترنت جستجو کنید و ارتباط محمود گودرزی با بازیگر صدا و سیما را بیابید! سپس،
این لیست را از دیلی مارکت ببینید:
همبرگر هپی نس، کباب لقمه هپی نس: این برند مال آلمانه.
رب گوجه فرنگی مکنزی: من در شهر مشهد زندگی میکنم و رب چین چین و سهم غچین در بورس باید برند اصلی هر فروشگاهی در این شهر باشه لااقل.
این دیلی مارکت که صدایش از همه بلندتر هم هست داره مکنزی تبلیغ میکنه!
نوشیدنی آلوئه ورا دالاس
در این لیست از بین انواع ماکارونی، ماکارونی زر ماکارون انتخاب شده است. نام ماکارونی رو ما به رشته های اسپاگتی اطلاق میکنیم. اما، وقتی رئیس جمهور فرانسه مکرونه و شیرینی معروف کرده آن ها مااکارونه، انتخاب نام زر ماکارون بی ارتباط با فرانسه نیست. زر ماکارون جزو معدود عرضه اولیه هایی بود که سقوط تاریخی داشت. کسانی که غذایی گلوکوزان را داشتن با سهام دار شدن خانواده و فامیل منتسب به زرماکارون با سقوط تاریخی قیمت سهمشون مواجه شدند. سهم غذایی گلوکوزان (غگل) همون سهمیه که هنوز که هنوزه بعد از خریده شدن سهم توسطش ما نمیدونیم به طرز عجیبی چرا باید انقدر پایین باشه. چرا؟
این آقای سلطانی که یک عکسش کنار تاج و تخته کیه؟ آیا یکی از مسئولین و جلادان اجرای طرح گیوتین انقلاب فرانسه در ایرانه؟!
دیلی مارکت رو تلویزیون داره تبلیغ میکنه؛ صدا و سیما. این هایپر مارکت که معلوم نیست کی سر از جامعه اقتصادی ما در آورد، مجموعه ای از محصولاتی است که هر کس آنها را بخرد، ضد انقلاب دست به تحریم محصولات با اصالت وطنی زده است.
در اینترنت جستجو میکنی، مدیر دیلی مارکت، عکس دو نفر کراوات زده میاد! آخر در این صدا وسیمای جمهوری اسلامی که زن با چادر میاره نقش بازی کنن، چه کسانی حضور دارند که این طوری باید پوشش آدمهای این چنینی باشند؟ چرا صدا و سیما؟!
وضعیت امروز؛ فقط گویای یک چیزه: آن هم این است که تعداد بسیار زیادی فاسد در ساختار کشور داریم. منظورم اتفاق و تکرار نظام طبقاتی نیست. منظورم فساد در حد اجرای گیوتین انقلاب فرانسه است.
اصلا با خودتون فکر نکنید چون این انقلاب اسلامی است، و چون مردمی است امکان اتفاق و تکرار گیوتین فرانسه در آن کم است. این طور نیست، و اصلا هم زیبا نیست که ماها بنشینیم بریم بالای چوبه دار و بعد از بین صدها نفر فاسدی که قرار است حکم اعدام بیگناهانی را اجرا کنند یک نفر پیدا شود که بگوید تو یکی شاید نمیری! تو یکی شاید زنده بمونی!
سرنوشت فتنه شاید شکست باشد، اما چرا ما باید به این روز می افتادیم؟
تا دیروز باید میگفتیم در یک اشتباه استراتژیک مردم از اداره کشور بازماندند. امروز باید بگیم در جریان نفاقی که در کشور راه افتاده گیوتین انقلاب فرانسه داره اجرا میشه!
بعدا اضافه کرد: چه کسی مسئول تغییر انتصابات اتاق بورس تهران است؟ هیئت مدیره اتاق بورس تهران باید عوض شوند. دست آنها باید از صندوق توسعه ملی هرچه سریع تر کوتاه شود. این ها برای نظام و کشور بسیار مضر هستند. ببینید کی گفتم.