تحصن برای حجاب، اون هم در ماه مبارک رمضان کار خوبیه، ولی نباید شور درآورد..
تهران که من دیده ام شده مرکز تجمع و صف آرایی. یه روز میبینی مسافری برای مهاجرت و تجمع میشه و شرکت میکنی و میگی خوب شد. اقلا پول سفرم رو با یه تجمعی حلال کردم.
این قسمت ساده ماجراست. اگر عمیق تر به قضیه نگاه کنیم، شاید برداشت بهتری هم بتونیم داشته باشیم.
باید از پدرهامون یاد بگیریم. اونجا که برای پشتیبانی از مرکز خدماتی شون مغازه میزنند آهنهای بزرگ با دستگاه آماده میکنند.
بهتر از اون خیریه هاست که پایه ش الو گفتن و مریض ما به کمک نیاز داره است. بهتر از اون بازیهای آشوبگرایانه اجتماعی و دوست و رفیق بازی کردن است.
چیزی که تا امروز داشتیم از نسل نو میدیدیم این بود که هر بار خودش رو جا آزمون ببینه، و کارهای سنگین مال پدرانمونه، جاهایی که پاخور نداشته و نمیشده هرچیزی فروخت.
بعد از ده سال من اگر پست بذارم سوریه قتل عام داره میشه فوقش میگین ما زیارت رفتیم. اصل جریان رو شاید پدرهامون درک کنند. آن ها که جبهه رفتند و تشنگی برای یک قطره آب کشیدن.
یکی رو رئیس جمهور کردند که میگه مشکل کشور مصرف بی رویه است. کاش به همین سادگی ها مشکل حل میشد.
مشکل زیرساخت داریم. اون رو هم نمیشه با یه تحصن و تجمع حل کرد. نیازمند کار جهادیه. زیرساخت ها رو به عمد و یا سهوا یک طوری درست کرده اند که سدها خشک بشوند. با یک نگاه به راحتی تعداد زیادی رودخانه میبینیم که خشکانده شدن. مشکل سدسازی های متعدد داریم.
من هم موافق تحصن شما میشدم اگر میدیدم که برای مخالفت با خشکانیدنه. شب ها هم بیدار میماندم.
مبارزه با خشکانیدن رودخانه ها کار سخت تریه. به مرور زمان کلی پست و حرف در فضای مجازی و جاهای مختلف بار کرده اند که به راحتی حل نمیشه. کلی تبلیغ، و بیل و کلنگ نیاز داره.
تا اسم قانون می آریم مخالفت حکومتی میشه. حاشیه هایی که برای مرتضی حیدری، مجری تلویزیون درست کردند رو ببینید. حاشیه های برنامه ثریا شبکه یک رو ببینید. این ها تازه داشته اند.
داستان فردوسی میگه ضحاک ماردوش، پدرش مرداس بود. مرداس مرد خوبی بود و حاکم ایران بود. روزی شیطان ضحاک رو وسوسه میکنه و میگه میخوای من بجایت پدرت مرداس رو بکشم تا تو حاکم بشی؟ ضحاک قبول میکنه و پدرش که کشته میشه، به جایش میشینه.
بعد از اون دو تا مار روی دوش های ضحاک در می آید و هر روز باید به عنوان غذا به مارهایش دو تا جوان میدادند که بخوره. ضحاک از اون وقت به بعد دیگه ضحاک مرداس نبوده.
روزگار به سختی میگذره تا اینکه یه روز دو تا جوان به آشپزخانه ضحاک راه پیدا میکنند. تو آشپزخانه چه میکنند؟ بعد از مدتی قاطی غذای مارها گوسفند میگذارند و بقیه ماجرا رو خودتون بروید بخوانید.
خلاصه اینکه میخوام بگم اگر رئیس جمهوری کشور ضحاک ماردوش هم شد راه حل داره. اشتباه اینجاست که فکر کنیم بن بست پزشکیان، بن بست کشوره.
________________
A sit-in for the hijab is also a good thing to do during the holy month of Ramadan, but it should not be enthusiastic.
Tehran, as I have seen, has become a center of gatherings and queuing. One day, you will see a traveler coming to migrate and gather, and you will participate and say, "It was good. At least I paid for my trip with a halal gathering."
This is the simple part of the story. If we look deeper into the matter, maybe we can get a better understanding.
We should learn from our fathers. Where they set up shops to support their service centers, they prepare large irons with machines.
It is better than those charities that are based on saying hello and our sick people need help. It is better than those chaotic social games and playing friends and comrades.
What we have been seeing from the new generation until today was that it sees itself as a test every time, and the heavy work belongs to our fathers, places where there was no foothold and you could not sell anything.
After ten years, if I post that Syria is being massacred, you will say, "We went on a pilgrimage." Perhaps our fathers understand the essence of the situation. They went to the front and were thirsty for a drop of water.
They made someone the president who says that the country's problem is excessive consumption. I wish the problem could be solved that easily.
We have an infrastructure problem. That too cannot be solved with a sit-in and a rally. It requires jihad. The infrastructure has been built intentionally or unintentionally in a way that causes dams to dry up. With a glance, we can easily see many rivers that have dried up. We have a problem with the construction of numerous dams.
I would also agree with your sit-in if I saw that it was to oppose the drying up. I would stay up at night.
Fighting the drying up of rivers is a more difficult task. Over time, they have posted a lot of posts and words in cyberspace and various places that are not easily solved. It requires a lot of advertising, and shovels and picks.
As soon as we mention the law, it becomes a government opposition. Look at the sidebars they made for TV host Morteza Heydari. Look at the sidebars of Channel One's Soraya program. These are new.
Ferdowsi's story says that Zahhak was a snake-eater, and his father was Merdas. Merdas was a good man and the ruler of Iran. One day, Satan tempted Zahhak and said, "Do you want me to kill your father Merdas so that you can become the ruler?" Zahhak agreed, and when his father was killed, he would take his place.
After that, two snakes would appear on Zahhak's shoulders, and every day he would have to feed the snakes two young ones to eat. From then on, Zahhak was no longer Zahhak Merdas.
Life was difficult until one day two young ones found their way into Zahhak's kitchen. What were they doing in the kitchen? After a while, they mixed the snakes' food with sheep, and you can read the rest of the story for yourself.
In short, I want to say that even if Zahhak became the president of the country, there would be a solution. It is a mistake to think that the deadlock between doctors is the deadlock between the country.
الآن باب شده که عکس میندازن که بگن نگاه، این دخترهای دهه شصتی که حجاب داشتن شانسی بود و از تو لپ لپ افتادن و کم بودن. برعکس دخترهای الآن براشون باب شده که حجاب بندازن و لااقل در حد اینکه روسری چادر تنشون نبینیم و مثل قبل انقلاب نه حالا، بلکه لااقل با ساپورت بیان بیرون و موهای مشکیشون رو شونه کنن طوری که تو آفتاب برق بیوفته.
این دوره ها هر چند وقت یکبار ظهور میکنن دیگه. مثلا همین حالا در مورد شرایط استخدام. یکی مثل من هر جا میره استخدامش نمیکنن. دختره بهم میگه خواهرانه بگم به ما میگفتن میخوای استخدام بشی باید آرایش کنی. ما میخوایم آدمها رو جذب کنیم و تو باید آراستگی آرایش رو داشته باشی. این خب، از اینکه میگیم، آها پس خدا فرنگی شد. خدا فرنگی شد، همونطور که از یک زمانی گفتن گلهای جعفری بومی ایران نبود، بلکه بومی اسپانیا بود؛ گل جعفری اسپانیایی. اصالت جعفر به اسپانیا برگشت. اصالت، گوجه به فرنگ رفت و شد گوجه فرنگی. توت فرنگی رو اگر در کوههای تالش شمال بومی بود، شد توت فرنگی و خلاصه یک سری چیزها رو فرنگ برای ما آورد و از جمله امروز که میگیم هفت قلم آرایش نه و بلکه صد قلم آرایش، با ارجاع به فرنگی. خدای احد واحد که نمیگه اگر میخواهی استخدام بشی باید چند لایه ماده بسیاااار گران قیمت به سر و وضعت بمالی، خانه و ماشین از کمر بابات بیاری تا بگن علاقه داشتی به کار و استخدامت کنن. این رو خدا نگفته. خدا گفته برادری و برابری، اگر تلاش کنی به نتیجه میرسی و چیزی جز برای انسان نیست، الا تلاش کردنش؛ لیس للانسان الا ما سعی. اونکه میخواد مثل قبل از انقلاب جای این خدا جایگزینی بیاد، میاد میگه من استخدام نمیکنم تا زمانیکه ببینم این مثلا ارثش رو باباش بهش داده. میاد برای هر چیزی نظم جدیدی تعریف میکنه و میگه دکارت گفت به هرچیزی شک کنیم و خیلی هم علمیه. دکارت رو میاره وسط که وجود خدا رو انکار کنه.
خدا وکیلی یعنی، ما مرجع علم رو خدا میدونیم. حالا اگر قرار باشه، جای خدا رو فرنگ بگیره کجا رو باید بگیریم؟ دانشگاه. جایی که مرجع علم اونجاست. با چند نفر؟ فرض کنیم برگشتیم به دوره انقلاب. آنجا که بگیم چی شد این انقلاب شکل نگرفت. دخترها همه همینی که الآن هستن؛ جشن فارغ التحصیلی میگیرن همه رو سکو و ساپورت پوشیدن، موهاشون رو اتو کشیدن، مدل زدن و همه با هم یک جا خوشحالن. اصلا دانشگاه شده، جایی که برعکس حالا که میگن از ارائه خدمات به افراد فاقد حجاب معذوریم، به دلیل نفوذ عده ای که ما بهشون میگیم صهیونیست با قانون نانوشته ای شده جایی که از ارائه خدمات به افراد باحجاب معذوریم.
بعد یک طرف دیگه آدمای دیگه در رفت و آمدن و مثل حالا که دانشگاه محل رفت و آمد بیست هزار نفره، اونموقع هم همین طور بوده؛ کلی آدم.
حالا این وسط تک و توک آدم با حجاب و قبول داشتن دین و مذهب که میتونسته با توانمندیهاش بالاخره به جایی برسه پیدا بشه ولی ببینه که نمیگذارندش؛ ببینه و بشمره. در عین حال کسانی هم باشن که ازش بخوان مرور کنه: مرور کن، تجزیه و ترکیب چی میشه. جذر عدد 9 چی بود؟ خدا کی بود؟ چند نفر پیامبر داشتیم؟ چند تا امام داشتیم؟ خوبه، همینطور که مرور کنی معلوم میشه یادت نرفته. من یکی باهاتم.
بالاخره، آدم عدالت رو دوست داره. جمعیت ورودی این دانشگاه هم کم نیست. رد بشه و تو یک جمعیت آماده برای عدالت خواهی فقط اشاره کنه به یکی دو نفر که آی اینکه نمیگذاره شماها استخدام بشین و به جایی برسین مثلا این خانومه هست که الآن رد شد و دیدین بر و رو رنگ کرده و مو و حجاب بیرون داده است.
خب چی میشه؟ همه اون خانوم رو نشونه میگیرن و از آنجا که همه چیز در دوربین ها چک میشه هرج و مرج قانون نانوشته بعدیست که به پا بشه. اون سنگ های افسانه سیزیف1 رو سمتشون پرت کنن و چند نفری رو باهاش له کنن. ما مثلا میگیم یک سنگ پرت کردیم سمت شیطان، یک سنگ پرت کردیم سمت صهیونیست بین الملل، شد انتفاضه، شد سنگ جمرات در مراسم عبادی حج مسلمانان. اینها اون سنگهای گرد درشت خوشگل که معلوم نیست از کجا سرت اومده و در حد یک تن و دو تن هست، قل میدن سمتت و بهش میگن سنگ افسانه سیزیف.
خلاصه، همه له میشن. عده زیادی مجروح میشن و هیچ. اون دخترهای مو براق که مشغول جشن فارغ التحصیلی بودن سعی میکنن خودشون رو در ازدحام جمعیت از دانشگاه نجات بدهند و بیرون بروند، ولی اینها هم زیر این سنگهای سیزیف میرن که له بشن.
همون تک و توک چند نفر هم حالا بیاند و مثل چند نفری که از نرده ها دارن بالا میرن که زیر سنگ ها له نشند و در عوض بروند بیرون تا برای شما تعریف کنن که چی شد انقلاب اسلامی شکل نگرفت، باید تعریف کنن که چی شد که الآن با بمب های چند تنی دارن مردم مسلمان فلسطین رو این صهیونیستی های بین الملل قتل عام میکنن.
__________________
1- سیزیف در اساطیر یونان بخاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم شد تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه حمل کند، اما همین که به قله میرسد، سنگ به پایین میغلتد و سیزیف باید دوباره این کار را انجام دهد.
پ.ن: با افتخار! نشریه «نهنگ نو» نشریه ای است که توسط من تأسیس شده است و در آن میتوانید نوشته های بیشتری بخوانید. این نشریه به عنوان فضایی برای انتشار مقالات، داستان ها، شعرها و سایر اثر های نویسندگی استفاده میشود. هدف اصلی "نهنگ نو"، اشتراک گذاری ایده ها و خلاقیت های من در قالب نوشته هاست و تلاش میکند تا خوانندگان را به تفکر و تأمل در مسائل مختلف سوق دهد. به عنوان نویسنده و مدیر این نشریه، من بسیار مشتاقم که اثرهای خود را با شما به اشتراک بگذارم و امیدوارم که این فضای نویسندگی من باعث الهام و ارتقای شما نیز شود.