ما
سالهاست که سهمی جدا برای خاندانی به اسم "سادات" میدیم. این سهم رو
میگن از خمس و زکات هست و بخشی از آن تعلق میگیره به سادات حالا چمیدونم فقیر یا
غنی. دلیل این جداسازی این خاندان این هست که اسلام در واقع به حکومت شاهی اعتقاد
داره. اصلا اساس اسلام حکومت شاهی هست که آن شاه را خدا تعیین کرده باشه. اول
حکومت اسلامی حکومت شاهی بود که خدا تعیین کرده بود با پیامبر. بعد شورایی شد. بعد
شاهی شد که جلاد رو سرکار آورد (زمانی هم مثلا بود که امام هشتم داشتیم ولی یک
سادات یعنی پسرعموی امام شده بود حاکم). بعد دوباره شورایی مشروطه اضافه حکومت شاهی
شد. بعد حکومت شیخ-شورایی شد و حالا هدف اینه که حکومت خودشو برسونه به حکومت شاهی
که خدا تعیین کرده. این دعایی که آخر نماز جماعتا پدران ما میخونن هم همین رو
میرسونه. ما شیعیان دوازده امامی این رو قبول داریم. ولی من به عنوان یک تحصیل
کرده و به عنوان کسی که سیدها و سادات ها رو موجوداتی تافته جدابافته از سایر
انسان ها ندیده ام، تو کَتَم نمیره که اون ها حتی به این اسم برا خودشون سهمی جدا
کنند. زمانی که امام دوازدهم ما ظهور کنه و حتی در زمان غیابش، خودش انتخاب میکنه
که چه کسی در خدمتش باشه. حالا شماها برای اعمال نظرتان به انتخاب امام یک سهمی رو
هی برای یک عده جدا میکنید که فقط ازدواج خودشون با خودشون رو قبول دارن؟ خب، این
جای سوال داره و من تا حالا کسی رو ندیده ام که سوالی در این رابطه براش پیش بیاد.
البته باز هم این در شرایطی که مثلا ما ایرانی ها معروفیم به ترک خانه پدر و
متروکه کردن خانه خاندانیمون1 بد نباشه. حالا که مثلا ماها رسما خاندان
های ایرانی رو خودمون قبول نداریم، اقلا یک زندگی خاندانی رو حفظ کنیم به اسم
زندگی خاندان های سادات که هی خودشون با خودشون باید ازدواج کنن تا حفظ بشن!
الآن
تو ایران مثل گذشته مستبد درباری زمان قاجار، پدران به فرزندان اطمینان ندارن و
فرزندان هم عادت به ترک خانه پدر دارن. برای همین خانه پدر از سال های دور جایی
بوده برای متروکه شدن. زمان زیادی هست که اتفاق خوب افتاده تو ایران و کشورهای
دیگه که مدرسه اومده برای کمک به ساختارهای غیردرباری و غیر ساداتی. اما امروز
همون مدارس شده اند ساختارهای علیه مردم عادی. بچه های درباری میرن تو مدرسه های
سمپاد تحصیل میکنند. سمپادی ها میرن بالا. بچه های معمولی میرن تو مدارس معمولی 12
سال عمرشون رو تلف میکنند. برای اینکه یک عده که اونا تعیین کرده اند فقط برن
بالا. اگر ما تعدادمون به اندازه ژاپن کم بود شاید دیگه لازم نبود فقط درباری ها
بیان بالا. اگر قرار بود اون ژاپن هیکلش اندازه هیکل کشور ما باشه هم شاید فقط روی
درباری هاشون کار میکردن اونا بیان بالا.
1- در
کتاب مسافرت به ایران و ارمنستان ژوبر فرانسوی اشاره شده به همین نکته. ژوبر نگاه
میکنه مثلا کنار هر شهر یا روستای یک شهر یا روستای ویرانه ای هست. تعجب میکنه و
دلیلش رو جویا میشه و در زمان فتحعلی شاه قاجار بهش میگن ایرانی ها این طوری هستن
که نسل قبل از خودشون رو قبول ندارن و عادت به ترک خانه پدری دارن.