آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

شیک

وقتی حسن پور اسم اون یکی هم کلاسیم رو آورد، من احساس کردم چیزی میخواد بگه که نمیتونه سرجلسه دفاعم بگه. و اون هم این بود که من به اندازه کافی شیک نبوده ام. اصلا، من با خودم فکر کردم که اگر همون روز اول این منو دیده بود تشخیص داده بود که به اندازه کافی شیک نیستمو کلا به دانشگاه راهم نمیداد تا اون اتفاقها رو رقم بزنم.

منم برای خودم تعریفای قشنگی از شیک بودن دارم. توشون میتونه یک دختر شیک پوشی وسط درختای بلند آفریقایی قدم بزنه، در حالی که خودش موهاش بلوند و بلنده، چهره اش سفیده و یک هیکل درشتی هم داره. حالا برای این دختر شیک پوش باید بهترین لباس ها رو انتخاب کنم. برای همین دیگه مثل مادرم روی اون دختر طراحی لباس هام رو امتحان نمیکنم. واقعیتش اینه که تا اینجاش که من حاضر نبوده ام دست به انتخاب لباس برای دوختن برای فرزند نداشته ام بزنم. واقعیت اینه که من وسط شاخ آفریقا هم نیستم. معلوم هم نیست که اگر روزی فرزندی داشتم وسط کدوم بیابون میفتاد با این ادامه آلودگی هوا و تغییرات آبو هوایی. گاهی با خودم فکر میکنم که شاید رفتار پدرمادرم هم در این شیک نپوشیدن و شیک نشدن بچه شون رو هم در خودم ادامه بدم. اینطوری شاید حداقلش این باشه که بچه ام درک کنه اگرچه شیک نشد، ولی در عوض اون چیزی رو پوشید که مثلا مادرش بلد بود با سَمبَل کاری بدوزه.


پ.ن:یا شما فکرش رو بکنید یک آدم شیک که دیگه هرجایی، هرطوری هر حرفی رو نمیزنه! اصول شیک پوشی رو باید متناسب با لباسی که پوشیده رعایت کنه. بنابراین خیلی جاها مثلا سکوت میکنه و اینطوری در معرض خیلی اتهام ها هم قرار نمیگیره. دکوراسیون حرف زدنش کامله و دیگه وبلاگی مثل این وبلاگ آه من درست نمیکنه و خیلی کارهای شیک دیگه که فقط مربوط میشه به آدمای شیک وسط بهترین جاها که فقط به بهترین رسیده ها بهش بگن بفرمایین فرش قرمز مخصوص شیک ترین ها...