ما آدما اصولا آدمای بدبختی هستیم، حتی اگر باهم باشیم. زندگی اجتماعی اگر چه خوبه، ولی باز هم توش همون ترس هامون هم گاهی باعث بیشتر بدبخت شدنمون میشه. نگاه بکنی بقدری حواسمون گاهی پرته که داریم گناه میکنیم و نمی فهمیم چطوری چی کار کردیم. اصلا همینه که بعضی بزرگا میگن تو چطور خودت رو از دعا و استغاثه مبرا میدونی؟! یا مثلا حدیث داریم که میگه بعضی گناههای آدما با استغفار پاک نمیشه مگر در طلب معیشت باشی. آگاهانه و ناآگاهانه گناه میکنیم. دلیلش اینه که شاید بهتر از اون راه حل مشکوک به گناه راه دیگه ای بلد نبوده ایم. برای همین شاید اگر دنبال روزی حلال باشیم بخشی از گناه ها و خطاهامون پوشونده بشه. البته منطقی هم به نظر میاد. اصلا شاید برای همینه که خدا قرآن رو نازل کرده. شاید برای اینکه به این آدم مبتلا به گناه جرات بده. شاید برای این باشه که بگه انسان تو خطا کن، و البته اگر ناخواسته باشه من میبخشم؛ اگر اشتباه کردی و با سعی در جبرانش نتیجه بهتر گرفتی من به تو 70 برابر میدمو... اینه که میگم ما آدما چقدر بدبختیم. البته خوشبختی نسبیه. ولی گاهی اگر دستم بود به خاطر زندگی های مختلفی که میبینم و خودم هم دارم مینشستم واسه آدم بودن خودمون گریه میکردم. شاید به خاطر اینکه ما آدما چقدر بدبختیم که آدم شده ایم.