آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

من منتقم

اگر روزی شرایط انقدر ناامن بشه که من باید در جایگاه دفاع از تجهیزات مخابراتی و الکترونیکی قرار بگیرم و هر آن هم ممکن باشه بریزن روی سرم. از طرف دیگه هم در این شرایط مذهب و ولایت فقیه در جایگاه دفاع قرار بگیره، اون وقت من ممکنه به طور خودجوش سلاح دستم بگیرم و به جای اینکه منتظر بشم دونه دونه تجهیزاتم رو از کنارم بردارن، میرم سروقت دشمن و همون جا رو در رو باهاشون درگیر میشم. مهم هم نیست برام بد میشه یا نه. اتفاق بعدش مهم نیست.

من اینطوری بزرگ شده ام. اگر احساس ناامنی از پشت بکنم میرم باهاش رو در رو میشم. اجازه کسی رو هم تا حالا برای اینکار نگرفته ام. اونقدر هم قوی نیستم که با کسانی که گروه شده اند کشتی بگیرم و بهشون بگم نه اول شما بزنید لطفا و بعد من قوی دفاع میکنم. اینطور نیست. دوره آموزشی دفاعی با سلاح رو هم یک بار دیده ام. گرا گرفتن هم تا حدی یاد گرفته ام. سلاح هم دستم گرفته ام. فقط وقتش که بشه تکمیلش میکنم و جواز حمل سلاح رو هم سر وقتش میگیرم. اون وقته که چیزی جلودارم نیست برای انتقام.

یاد شهدای سپاه

یه زمانی میرفتیم سالگرد این شهدا. خانواده ها هم برحسب تواناییشون، یه عکس و فقط یه عکس میذاشتن جلو و همین از دست خانواده پیر بر میومد. دیگه حالا، اونجاش رو سانسور میکنم که این دخترای فامیل شهید، خصوصا مشهدی، هم در درآوردن دایره، مربع و به اضافه در اون لباس های سیاهشون از پوست روشنو سفیدشون، در اون مراسم سالگرد، هیچ دریغ و کوتاهی نمیکردن، خداییش!

حالا، یکی یکی این خانواده ها دارن میرن، و من دارم نگاه میکنم، این سپاه چه آرشیو ضعیفی از نشون دادن حتی اسم این خانواده ها داره. اسم محله، تنها اسمی مونده که به این شهدا اختصاص داده اند! و همین اسم هم که یه اسمه دیگه، روز دیگر پاک شود!

این ها کی بودن؟ 5 کلمه حرف؟ هیچ چی؟ یادمه یه زمانی بعضیا مثلا روز گرامی داشت هشت سال دفاع از میهن در برابر تهاجم ائتلافی به سرکردگی صدام حسین، این بچه مچه ها هی وصیت نامه باز میکردن بکوبن تو سر ما! حالا اونا چی شدن؟ چون سپاه از مردم بود، همونطور که مردم دوست دارن هی نو بشن، نو شدو آرشیوش هم گم شد؟

اون شهدا ارزش یه 4 خط پر کردن درست یه سایت رو نداشتن؟

منکه دایی شهیدم، بدبختو خوشگل بود. خیلی خوشگل. رتبه یک هم بودو اسمش قبل از اینکه شهید بشه خوب بالا بود. رفته سپاهی شهید شده، و حالا دارم میبینم که هرچی خانواده برای پاسداشت اسمش کردن، کردن. هرچی هم رزماش برا یادش کردن، کردن. وگرنه، اون سپاه ساختاریافته که هیچ! خونواده اش هم که ساده بود و الآن شاید 3-4 عکسی فقط از یه جاهایی برامون ازش مونده. اونم شاید به خاطر اینکه خودش خیلی عکسای آخرشو کپی کرد داد به ما!

البته، آرشیو ارتش بهتره! همین خود من، هیچ وقت که از یه بسیجی ساده بالاتر نرفتم، ولی همون جا هم هی باید خودمو معرفی میکردمو میگفتم سلام، این عکسمو بگیرین لطفا. دیگه گم نکنید! این جدای از این بود که کسی رسما بیاد و گولم بزنه و من براش جاسوس بشمو چمیدونم باعث درز اطلاعات بشمو، بیفتن دنبالم که تو جاسوسیو این حرفا. بعد میگن چرا، هی از بسیجو سپاه بد میگی! نگم چی بگم؟ هی خوب بگیرم، همه اش هی نگاه کنم، اونی که هیچ سال، هیچ کار نکرده، با سابقه 12 سال بسیجی اسمش رفته باشه بالا؟ بعد بگن اون بسیجی بوده؟ بعد به من که برسن بگن لطفا جاسوس نباشو همون قدرم که ما در یک اتاق شما رو راه دادیم جمع بشین از سرتون هم زیادیه؟ خانوما ماها سلسله مراتب داریم، اتاق بسیج اتاق شخصی شماها نیست! خانوما! خوااااااااااهر!

این شعر قدیمی، متانسب با حال این روزای من دهه شصتی حداقل تقدیم شما:

متن آهنگ پرنده از مانی رهنما

پرنده هم قفس هم خونه ی من زمستون رفت و شد فصل پریدن

همین دیروز تو از این خونه رفتی ولی از اومدن چیزی نگفتی

تو را در حنجره یک دشت آواز تو را در سر هوای خوب پرواز

تو را در حنجره یک دشت آواز تو را در سر هوای خوب پرواز

من اینجا خسته و غمگین و تنها نمیدونم که می مونم تا فردا

چی میشد اون هوای برفی و سرد تو رو راهی این خونه نمیکرد

بهار کاغذین خونه ی من تو رو راضی نکرد آخر به موندن

من عادت می کنم با درد تازه جدایی شاید از من، من بسازه

Man adat mikonam baa darde taze jodaei shayad az man man besaze

دلم تنگه دلم تنگه برایت نگاهم با نگاهت داشت عادت

Delam tange delam tange barayat ba negahat dasht adat

ترانه آهنگ پرنده از مانی رهنما

تو اونجا با گلای رنگارنگی من اینجا پشت دیوارای سنگی

تو با جنگل تو با دریا تو با کوه من و اندازه ی یک فصل اندوه

من عادت می کنم با درد تازه جدایی شاید از من، من بسازه

Man adat mikonam baa darde taze jodaei shayad az man man besaze

دلم تنگه دلم تنگه برایت نگاهم با نگاهت داشت عادت

Delam tange delam tange barayat ba negahat dasht adat

پرنده هم قفس هم خونه ی من زمستون رفت و شد فصل پریدن

همین دیروز تو از این خونه رفتی ولی از اومدن چیزی نگفتی

تو را در حنجره یک دشت آواز تو را در سر هوای خوب پرواز

تو را در حنجره یک دشت آواز تو را در سر هوای خوب پرواز

من اینجا خسته و غمگین و تنها نمیدونم که میمونم تا فردا

من عادت می کنم با درد تازه جدایی شاید از من، من بسازه

Man adat mikonam baa darde taze jodaei shayad az man man besaze

دلم تنگه دلم تنگه برایت نگاهم با نگاهت داشت عادت

Delam tange delam tange barayat ba negahat dasht adat

دانلود آهنگ از اینجا.

وقتی برا ما نقشه میکشن ما چی کار میکنیم؟

بیست سال پیش یک نفری از انجمن اسلامی آوردن مدرسه خواهرم. طرف از جمع بچه های سن کلاس ششم و هفتم پرسید: وقتی برای ما نقشه میکشن ما چی کار میکنیم؟ از بین بچه ها خواهرم جرات کردو جواب داد: ما هم براشون نقشه میکشیم. طرف لب هاش رو گاز گرفتو گفت: نه نه نه، ما دفاع میکنیم!

وقتی در امر به این روشنی از یک بچه میپرسن کسی در حال نقشه کشیدن برای تو هست و اون قادره جواب بده که پس من هم توانایی نقشه کشیدن دارم رو اینطور نابود میکنن چه انتظاری از سرانو پران کشورمون خواهیم داشت.

مملکت ما دوست داره هرچیزی از خودش نشون بده خوشگل باشه. مثلا همین خوشگلی تلگرام. چقدر تا این اواخر هی تبلیغات این شبکه های اجتماعی به اصطلاح داخلی رو کردن؟ خیلی، بعد ولی یک چیزی راه انداخته بودن به اسم طلاگرام و هاتگرام که یعنی پوسته تلگرامه. فقط خدا میدونه که تا الآن هم هنوز اون پوسته هست که مردم بهش میگن تلگرام و یا بالاخره ازش کپی گرفتن.

من از بین تمام این برنامه ها عضو یکیشون شدم که حتی الآن اسمش رو هم درست یادم نیست. هربار هم میرفتم توش انگار خودشون میدونستن که کارشون تصنعیه! تنها خنگ روزگار فکر کنم خودمم. چون اصلا تو این کانال ها که تو این نرم افزار ایرانی گذاشتم اصلا کسی حتی نیومد سر بزنه!

رفته ام تو یکی از این سایتهای معروف تعویض کالا یک سری محصولاتم رو معرفی کرده ام. هرچند وقت یکی زنگ میزنه میپرسه: میشه تو اینستاگرام هم بذارینش؟! بعد یکی میاد میگه مدیر اینستاگرام رو کاملا اسرائیل نشین کرده اندو حالا صفحه سردار سلیمانی رو حذف کرده اند. بعد مثلا تلویزیون میاد به رقصو عشوه ازین اعضای حذف نشده اینستاگرام مطلب میذاره که بعله ما در توئیتر و اینستا که حالا گوه شده عضو خواهیم موند، ضمن اینکه از سردار سلیمانی به زیبایی تمام دفاع هم خواهیم کرد.

به چه زیبایی! show رسانه ای که میگن همینه. مثل اینه که بری ترکیه فیلم پایتخت رو ضبط کنی و بعد بگی آرزو داشتی جای این فیلمهای گوه ایرانی که به خورد مردم میدی Showهای ترکی رو بازپخش کنی، با تمام سکسی که فرانسوی ها تو دستورات ضبطشون آموزش میدن.