آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

فرصت طلایی تاریخ نگاری استعماری

تو شرایطی هستیم که فقط همین یکی من مونده که بگیرم خودمون رو تحقیر کنم.

به محض حذف فیزیکی رئیس جمهور و وزیر خارجه، رسانه های معاند دست به قلم شده و با خبرپراکنی مواضع ولایت فقیه رو برای اگر مبادا موروثی بشه مورد حمله قرار دادن. ما طبق قانون اساسی میدونیم که انتخابات در پیش داریم و این حرفشون بیخوده و نیازی به دخالتشون در مدیریت امور کشور نداریم.

خیلی اتفاقا افتاد و جریانات دارم میبینم پشت سرهم اتفاق می افته. خیلی تجهیزات هوایی مون رو تحقیر کردند و همون موقع ارز دیجیتال فانتوم (ما از قدیم بیشتر بعنوان بالگرد میشناختیمش) رو بردن بالا. امروز هم طبق پیشبینی ها دلار رو تقویت کردن باهاش و در اصل با تحقیر کردن تولیدات ما.

همزمان از نظر فرهنگی به جز کار رسانه ای مجموعه برنامه های حذف ارزشها اجرا شد.

تاریخ نگاری استعماری کاری مشخصه خط سیر مشخص هم داره. یکی اینه که لذت رو از راه ارزشی و شرعی به دست نیاریم و ارزشها رو کمرنگ کنیم. شاید این جمله معروف رو شما هم شنیده باشین که الآن باب شده میگن طرف از دوست پسرش طوری باردار شده که هرکار میکنه نمیتونه بندازدش، ولی اونی که شرعی ازدواج کرده هی بچه اش سقط میشه.

رئیس جمهور ما رو حذف فیزیکی کردند. کشور ما اهل تسنن نیست که بگن اگر کسی با زور هم رهبرتون شد بپذیرین و او امیرالمومنین هست، ماهم قبول کنیم. ما شیعه ایم و این رو نمیپذیریم. برای محاصره ما چه کردند؟

رئیس جمهور رو حذف کردن.

قبلا هم این کار رو برای نجف در عراق کرده بودند. کل عراق که شیعه نشین نبود. استعمارگران برای محاصره نجف اول رهبرشون رو گرفتند، و بعد این شهر رو محاصره کردند.1

حالا بگیم تاریخ نگاری استعماری که همیشه بوده. بله بوده، ولی دانستنش و اینکه از چه نقطه ای به ما ضربه میزنه مهمه.

کشورهای استعماری خیلی خودشون رو ارزیابی میکنند. مثلا میگن ما اگر بگیم متل و باربی، خیلی زود مردم نسبت بهشون واکنش نشون میدن و میگن آمریکاییه. موقع تحریم های فردی اولین چیزی که تحریم میکنند، همین هاست: پپسی و تپسی، کوکاکولا، دنت، داو، نستله (شهری در اسرائیل)  و اینها که شناخته شده اند.

حالا گفتن که چه کنیم؟ گفتن دستمال کلنکس رو اگر بهشون بدیم نمیگن که این استعماریه. همه میخرند. گفتن اگر از راه بهداشتی-درمانی وارد بشیم، کسی بهمون شک نمیکنه. سالها برنامه نفوذ رو در این حوزه اجرا کردند.

اونها اینطوری وارد شدن. اگر از ما بپرسین که یک شرکت داروسازی ایرانی میخواد بیاد اسمش رو چی میگذاره؟ میگیم مثلا سام پسر نوح، مثلا میگیم اسم مکان هگمتانه، زهراوی و اسمهای یا مذهبی میگذاریم یا تاریخی و یا متناسب با مکان. هیچ کدوم نباشه، دیگه اسم گیاهان دارویی رو شرکتمون میگذاریم

حالا این خارجی ها (اروپایی ها آمریکایی ها) میخوان از راه بهداشتی وارد بشن. اصلا وارد شده اند. بگذارین من بهتون بگم. اونها اسم خودشون رو خون، رگ، و OTC میگذارن. در اسم گذاری خیلی راحتند و ما قبول میکنیم.

کیفیت آب ما پایین اومده. چند ساله که خشکسالی شده و کیفیت پایین اومده. ماها یک عده مون میریم آب جوشیده میخوریم. این آب جوشیده بعد از مدتی به تقویتی مثل مولتی ویتامین مینرال نیاز داره. من باهوشم دیگه. میرم بخرم. میگم آقا مولتی ویتامین مینرال OTC بدین. طرف داروخانه، میگه چشم شوهر مهناز جنس آشغال شرکت OTC آلمانی رو وارد کرده، بفرمایین مراقب فرزندآوریتون باشین!

ماها میخوریم نمیفهمیم دقیقا چی داره عقیممون میکنه.

من میخوام استخدام بشم. میرم دنبال شغل کارگری. میزنم تو اینترنت و میبینم، خدایا چه قدر تو مهربونی! شرکت رگ و خون سرنگ سازی زده و میخواد منو سه شیفت گردشی استخدام کنه. میگم الآن بورس رو زمین بوده همین طور داره میره تو زیرزمین، من برم کارگری پولمو از کت یمین دربیارم. زنگ میزنم. طرف میگه اصلا برام مهم نیست تو کی هستی، اومدی بهم سلام کنی باید ورودی دویست هزار تومن (حقوق یک روز کار کارگریت) رو بدی بهم!

بدون هیچ تضمینی، کم دوره های آموزشی برای آموزش دیده ایم، حالا یک پولی هم بدیم بخوایم کارگر بشیم؟

این شرکت سرنگ سازی، یا چمیدونم داروسازی هی داره برای من کار میکنه. مثلا

مثلا میگه عزیزم رئیس جمهورت رو از دست دادی بیا بهت مشاوره بدم، روانشناسیت کنم: تو روانی شده ای یک پولی به ما اینجا بده.

باز هم برای من این صنایع پزشکی شغل درست کرده اند. چطوری؟

میگه الآن این جوون ها میخوان خودکشی کنند، بکشونیمشون تو بی تی اس. بهشون هم حس در جامعه و در جمع بودن میدیم. بهشون میگیم آرمی (Army:ارتش). هرکس بیشتر از ما یاد بگیره خرید کنه، ولو عکس پولارید، اون موفقتره و برنده جایزه است.

از یک آمارگیری شروع شد. اول بررسی کردن و دیدن ماها باربی خیلی به مذاقمون نچسبیده، رفتن سراغ کره و پروژه بی. یعنی، مکان رو از ترکیه جابجا کردن به چین و کره و هرچی هم بهمون دادن از غذا و دارو یک تی به اون "بی" و "او" چسبوندن، شد: "بی تی"، شد "او تی"، بگردین "تی تی" اش هم پیدا میکنید. کلی کلمات مخفف دورمون رو به اسم علم و دانش گرفته، باز هم اگر بخوایم یک داروی گیاهی برای چیزی که درمان بلد نیستن براش ازشون بگیریم یا باید ببینیم کلا تو بازار نیست، یا تحت استاندارد "نفر تی تی" غول اسرائیلی، اون رو با ارز باد کرده بخریم.

نفوذ این خارجی ها رو در تمامی حوزه های پزشکی بگیم، که نمیشه، ولی مثلا فرض کنید من میگم وزیر ورزش و جوانان سابق با هلی کوپتر هلال احمر سقوط کرد. تو همین دوره رئیسی هم بود. رفته بود کرمان که یک پروژه مجموعه ورزشی رو افتتاح کنه. اون موقع هم خبر کماکان رسید که حالش خوب نیست و بعد هم بعد از مدتی به دلیل خونریزی مغزی نتونست پست رو برعهده بگیره و عوضش کردن. باز خوبه بگم که با همین هلی کوپتر هلال احمر بود که رئیسی هم چپه شد؟! جالب اینجاست که معادل چنین ماهی در سال 1402 هم بوده که این اتفاق افتاده. یعنی حتی اگر مه و ابر و باران، آمدند که این جریان سرنگونی هلی کوپتر رئیسی رو اتفاقی نشون بدن، انقدر این سرنگونی مناسبتی بود که جای هیچ شکی نمیگذاره که کار کار عوامل نفوذی بوده.

یعنی اینها با این همه هواپیما و هلی کوپتر و اینها جابجا شدن، چیزیشون نشد، هربار این هلی کوپتر هلال احمر دست کادر دولت می افتاد سرنگون میشد. در این شرایط برهیچ کس، نفوذ دشمن در میان هلال احمر پوشیده نیست. اینه که ماها میگیم وای به روزی که بگندد نمک.

اینه، فرصت طلایی تاریخ نگاری استعماری.

شعار «زن، زندگی آزادی» رو خیلی ها گفتن شعار مجاهدین خلق منافقه، ولی من یک کتاب بازاریابی خوندم که چاپ ده سال پیش بود. تو اون، این شعار آمریکایی بود که بین مردم سایر کشورها رواج پیدا میکرد.

آن زمانیکه فرهنگ استعماری سیاستمداران جانی ای پرورش میده که نسل و حرث رو هلاک و نابود کنند، و بلکه مردمان بسیار عادی و طبقه پایین رو هم طوری تربیت کنه غیراروپایی رو دارای هیچ حقوق انسانی ندانه، و کشتن مردمان مستعمرات برای آنها از کشتن مرغ هم آسانتر باشد، هنوز به پایان نرسیده. یک زن آرایشگر فرانسوی مقیم الجزایر که از پیروزی مسلمانان مجاهد الجزایر به خشم آمده بود اینطور گفته بود:

«اگر ما اروپایی ها هر یک، چهارده الجزائری را میکشتیم، مساله حل بود. من مایلم با همین دست های قوی و برهنه خودم آن ها را بکشم»

فکر میکنید، این اروپایی ها امروز با این نظام کاداس و از این بازی ها متمدن شده ان و حس برتری جویی شان فروکش کرده؟

نه، این اسرائیل در میانه قلب خاورمیانه چه می کنه؟

این پادگان بزرگ با نام اسرائیل، جایی هست برای صهیونیستهایی که از اقصی نقاط دنیا بالاخص آمریکا و انگلیس آنجا برای حفظ خط استعماری خودشون حضور پیدا کرده اند.

تو کتاب مینویسن که پس از سقوط کمونیسم مردم اروپای شرقی از زمستان طولانی محرومیت به بهار وفور رسیدند! اما این تصویر آنقدر هم به نظرشان گل و بلبل نباید میبوده باشه، چراکه برخی از پیامدهای گذار به سرمایه داری (مثلا با از دست دادن قهرمان ملی و یا رئیس جمهور کشور ایران) شامل افزایش بی اعتمادیه. تو این کتاب اسم از استقبال از کریسمس به عنوان وجودی بین المللی و مدرن آورده میشه، ولی در عمل ما با چیزی مثل بی تی اس در کنار آن و ملقمه ای از اینها مواجهیم.

ما با اروپا و آمریکای سابق مواجهیم که امروز خودش رو به این مفاهیم بزک کرده. چیزی عوض نشده و آن زن اروپایی اگر میتونست با همان دستان قوی و برهنه خودش هنوز هم تک تک ماها رو میکشت.


________________________

1- ارتش انگلیس پس از مقاومت مردم عراق در برابر عثمانی نجف را محاصره و شرایط رفع محاصره در چند محور را چنین اعلام کردند: تحویل دادن اشخاصى که رهبرى مقاومت را عهده دار بوده‏ اند، تحویل یک هزار قبضه تفنگ به عنوان غرامت، پرداخت غرامتى معادل پنجاه هزار لیره انگلیسى طلا، تبعید یک هزا ر نفر به عنوان اسیر جنگى به هندوستان.

تغییر جریانات کشور به سمت خنده دار شدن

مستندی دیدم از انقلاب الجزایر. الجزایر قبل از یک دوره کودتا توسط فرانسوی ها و استعمار کشورشان به دست آنها وضع نسبتا خوبی داشتند. یک چیزی بودن شبیه کشور ما!

یک روز فرانسه دو تا تاجر میفرسته و یکی از والی ها موقع خرید گندم از اونها همونطوری بهشون توهین میکنه که به بقیه میکرده! بعد هم این میشه آغاز فتنه و جنگ و خونریزی و در نهایت منجر میشه به مستعمره کشوری مثل فرانسه شدن!

الجزایر امروز در لیست خرید نفت توسط آلمانه. یکی الجزایره، یکی ونزوئلا و دیگری ایران. همه این کشورها زبانی غیر از انگلیسی دارن! الآن روسیه درگیر جنگ با اوکراینه. انگلیسی زبانها و دوستداران آنها همه در این جنگ اوکراین رو حمایت میکنند و روسیه با وجود داشتن حق وتو در سازمان ملل و تحریم گازش اینها رو تحت فشار قرار داده. اروپایی های قاره سبز و آمریکایی های گانگستر این وضع براشون قابل تحمل نیست و دنبال مسیر مفتی برای اهدافشون هستن!

همه چیز تکراریه. به جز اینکه نسل کشور ما در حال عوض شدنه. من یادمه سال 88 که میگن فتنه ای بود، وقتی پسر بسیجی با موتورش وسط بولوار چپه شد و چند نفری ریختن سرش، یک دختر هیکلی اون وسط بود و دورش گشت و نگذاشت بزنندش!

حالا دختری عامل فتنه های سال 1401 شده که آن زمان 5-6 سال داشته و متولد دهه تحولات کشور به سمت بیشتر متمایل شدن به غرب بوده!

سال 1401 وقتی آشوب میشه نگاه میکنیم بیست نفری در قالب مرد و یک چند تایی هم زن میگیرن یک بسیجی رو وسط بزرگراه تیکه پاره میکنند و گوشتش رو هم پس از نیم کوب کردن سلاخی میکنن!1

سال 88 مرد. الآن 1401 هست!

سال 2017 (1397) که ترامپ داشت از برجام خارج میشد، ما نگاه کردیم کشورهای همسایه پر از جستجو دنبال سلاح بودن! همین پارسال پریسال بود که جنگی هم بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان سر منطقه قره باغ جدا شده از ایران با یک قرارداد داشتن!

انقدر الکی. چرا؟ شاید به خاطر اینکه کلی سلاح جنگی داشتن و نمیدونستن چی کارشون بکنن!

الآن قیمت ها رفته بالا و دارو و مکمل های دارویی سه ماهه که نایاب و کمیاب شده ان. میگن از وقتی طرح دارو یار اجرا شد اینطوره. اتفاقا از همون موقع هر روز هزار هزار فشنگ و دهها سلاح جنگی و مواد مخدر به طور انبوه از کشور وارد میشه و یک چیزی مثل رمزارزها یک تعدادشون رو میگیرن، ولی بقدری زیاده که دارن هر روز انتخابی یک چند نفری رو شهید میکنن. یکیش همین رئیس کارشناسان دادگستری خراسان رضوی دیشب بود.

کامیاران که قرار بود به دستور غرب اعتصاب کنه، اعتصاب نکرد.

قرار بود بازار تهران اعتصاب کنه و اعتصاب نکرد.

اینها هست، ولی نکته ای داره.

برگردیم به گذشته. در یک کتابی سبک زندگی متقین رو نوشتن. در آن کتاب گفتن زن چه چیزهایی باید بخواند و چه چیزهایی نباید بخواند. در آن کتاب گفتن زن را برای ازدواج به چه صورت انتخاب کنیم. نگاه میکردیم به پشت قوزک پایش و اگر یک گوشتی ماهیچه ای چیزی داشت مناسب امر ازدواج بود!

انتخاب طبیعی به سمتی رفت که زن فهمید دقیقا چه چیزهایی میتواند باشد و چه چیزهایی نمیتواند باشد.

انقلاب شد و گفتن که به زن و مردم در رافت اسلامی حق برابری دادیم. اسمش را گذاشتن انقلاب اسلامی ایران.

پس از انقلاب یکی مثل من شد عمه هتی از فیلم قصه های جزیره انگلیسی. زنی که مسلما فقط همیشه عمه میماند؛ لاغر است و به سبک خشکی لباسها را قاعده مند می پوشد. در عوض خانوم کینگ که زن چاق و برعکس خوشگلی بود شد مادر پنج تا بچه قد و نیم قد که داستان بیشتر حول زندگی این بچه ها از کودکی تا بزرگسالی میگردد!

عمه هتی هرگز ازدواج نکرد. او در عوض نویسنده شد! او معلم مدرسه شد و یکجایی که فکر میکرد از بالادستی او را به عنوان بهترین معلم انتخاب میکنن برعکس دید که برنامه دارن اخراجش کنند. کلی زحمت کشید و امتحان گرفت تا ثابت کند کارش درست است!

تا اینجایش را که خوب اجرا کردیم. بقیه اش چی؟

بقیه داره. در تمام این مدت که خانواده های درگیر قصه های جزیره داشتن بازی میکردن، ملت بیکار ننشسته بودن. یکی به دخترش قرص ضد بارداری میداد که از شانزده سالگی قاعدگی او را تا حداقل هجده سالگی که از کودکی درمیاید به تاخیر بیندازه! پایش هم ایستاده بود!

او به این ترتیب خیلی از اصول انتخاب طبیعی را به نفع خودش تغییر میداد! قد و هیکل بلندتر دختران! برابر شدن جمجمه دختر با پسر! دیگر به خاطر کوچکی جمجمه دختر به او کسی نمیتوانست بگوید که ناقص عقل است! دختر پریود نمیشد و به خاطر آن هم ناقص عقل محسوب نمیشد! او حتی میتوانست که انتخاب کند وقتی خواست یک دونه بچه (آه) به دنیا بیاورد، فقط همان موقع پریود شود و بقیه اش را به علم و تکنولوژی بدهد!

در این میان، عده ای که نقش خانوم کینگ را بارها بازی کردن، بدون اینکه مادر شوند و یا از جانب مردها که اکنون عده ای از آنها لوات هم شده بودن انتخاب شوند، دیدن ضرر کردن. آنها در سن پیری رو به بازی هایی مثل تغییر جنسیت بردن. از آنجا که تغییر جنسیت فقط در ظاهر است، این فقط یک بازی شد!

داستانها عوض شد. تصادف و اتفاق دیگر وجود نداشت. همه چیز انتخابی بود. کسانی برد کردن که اصلا وارد نظام نشدند! حتی بیشتر از پنجم دبستان درس نخواندند. خیابان ها پر از ماشینهایی شد که گواهینامه رانندگی نداشتن و زنها طالب حق گواهینامه موتور شدن!

اصلا قبلش عجیب بود که دختر تا زمانیکه پریود نشده بود حق دوچرخه سواری داشت و بعد از آن دیگر سوار دوچرخه برقی هم نمیتونست سوار شود!

عمه هتی، اما عمه هتی ماند! او حتی نتوانست نویسنده شود و یا حتی معلم باقی بماند. انتخاب طبیعی او را بارها با چیزهایی مثل کرونا، عدم ازدواج و غیره زیر زمین دفن کرده بود!

فقط یک جریان باقی ماند. جریان جوانان دهه هشتادی و نودی، محصول جامعه ای که نظام را بدین صورت قبول نداشت! اینها دیگر مثل دهه شصتی ها سر به زیر نبودند! اینها داستان زندگی قصه های جزیره را ندیده و دوست نداشتن که ببینند!

از کودکان دهه هفتادی شروع شد که دستور بدهند. امروز این دهه هشتادی ها و نودی ها هستند که فرمان و دستور میدهند! امروز این ماها هستیم که برعکس باید بهشون بگیم سلام فرمانده!

در جریان عادی نظام، اگر کسی چند زنگی به مسنولی و یا کارمندی در نظام میزد، به این دلیل که او ممکن بود شوکه شود حق داشت شکایت کند! مسنول و کارمند شکایت میکرد، چون همه میگفتن او شوکه شده و مزاحمتی برایش ایجاد شده! حتی او ممکن بود در این جریان زنگ خوردن های گوشی اش بمیرد! ما دهه شصتی ها با این مفهوم بسیار آشنا بوده و پس از مدتی متوجه میشدیم که هرکه در جریان نظام بود بارها شاکی شده و از هم حمایت میکردن!

شخص شاکی دادخواست میداد. دادگاهی شکل میگرفت و در این دادگاه جناب رئیس که نه، نماینده اش حضور داشت! در دادگاه مزاحم تلفنی عذرخواهی میکرد و جریمه میشد!

ماها بارها عذرخواهی کرده ایم!

حال، جریان انگار در حال عوض شدنه! دختری که انگار عادت داره دست به این ور اون ور دختران دیگر بزند، شده است مسئول. یک دختر دهه هشتادی رو میبرند جای او! او دور از خانواده روبروی دختر مسئولی قرار میگرد، دختر مسئول شال او را بالا پایین میکند و دختر دهه هشتادی چپه شده و میمرد!

ما اصلا نمیگیم که این ضرب و  شتم ها را که میگن واقعی بوده. ولی دیدیم که دختر مسئول کار ناشایستی کرد! چطور یک زنگ گوشی این دختر مسئول بخورد همه پشت هم را دارن و میگن که ممکن بود شوکه شود؟! او حق شکایت داشت و همیشه هم از این حق استفاده میکرد!

چه کسی عذرخواهی کرد؟! اینها که پشت هم را اینطوری دیدیم داشتن آیا عذر خواهی میکردن؟!

سه ماه است که دارو و مکمل های آن نایاب و کمیاب شده است. نماینده مجلس باید برود پشت تریبون و فقط کلی حرف بزند که یک کلمه بگوید مدیریت شما اشکال دارد، عذرخواهی نکردین!

سلاح ها روانه کشور که آدمهایی کشته شوند که حقشان نیست. در عوض، رفتار این شیخ ها عوض نمیشه! هنوز جمجمه زن و مرد رو مقایسه میکنن! هنوز پریودی زن را بهانه میکنن! آن هم چه زنی!

حجاب را با روش قبلی میخواهند به او بدهند و در حالی حرف از عدالت میزنن که چنین چیزی وجود نداره!

اینطوری میشه که داریم میبینیم. این ملت هستن که خود انتخاب میکنن شرایط این باشه که هست! امروز، نگاه میکنیم خیلی دخترها برای ازدواج انتخاب نمیشن. درعوض هیکل ها و درشتها انتخاب میشن. حرفش هم میزنن که ما قبول نداریم که برای هم تکراری میشیم. ماها یک زن هنرپیشه حسابی شهوتی میخوایم! فیلم زیاد دیدیم و اینطوری میخوایم!

چطور شماها اینطوری میخواین ماها باید بگیم طبیعیه! بعد انتظار دارین شرایطتون همینطوری بمونه و رو به سمت قدرت گرفتن آمریکایی روتون نره که سالها به دخترهاش قرص ضدبارداری داده؟!



1- جریان روح الله عجمیان رو جای بزرگراه کرج ببینید