اگرچه، من خیلی با ساختار دانشگاهی امروز، به خاطر فسادی که در آن رخنه کرده، موافق نیستم. ولی با ثبت و بحث درباره قیمت ها در مقالات موافقم. اون روزی که شنیدیم که در آخرین روزهای مجلس خیلی به زور تاریخ تبدیل ریال به تومن رو تصویب کردن، گفتیم باز این دولت چی از جون ما میخواسته که انقدر هول هولکی این یکی رو تو این آخرین مجلسی که در توان داشته تصویب کرده، که یه وقت اگر به مجلسو دولت بعد برسه، کسی نتونه روش حرفی بزنه!
کاملا واضحو مبرهنه، که ما تا زمانی که در مرزهای جغرافیای ایران نشسته ایم، باید دست روی 4 صفر بذاریم تا قیمت ریال ثبت شده رو به تومن کذایی تبدیل کنیم، و در خارج از مرزهای ما و جاهایی مثل افغانستان و سایر کشورها حرف از ریال نیست و همه ارزیابی ها با تومان صورت میگیره. این هم، از اون موارد استثنائیه، که کشور استثنائی ایران داره و همه اش هی باید برای بهبودش منتظر باشیم.
حالا شما فکرشو بکنید، با این اوضاع، من بخوام بگم دانشجوها تو مقالاتشون، برای واقعی تر شدن حرفاشون بگن مثلا قیمت گازوئیل 2000 ریاله، و قیمت بیودیزل 7000 ریاله! خب، منطقی نیست دیگه. اصلا، چون ما قیمتامون رو نه حتی با تومان، و بلکه با دلار میسنجیم و در مقالاتمون معتقدیم دلار ثبات بیشتری داره، چه منطقی داریم که حرف از قیمت بزنیم؟ بگیم، ریال؟ که تا سال 1400 میخواد بشه تومان. بگیم تومان؟ که واحدها رو با اون نمیسنجیم! بگیم دلار؟ که میشه واحد پول کشور متخاصم!
چه بلبشویی داره این کشور ما. اصلا، فقط بریم تو مقالاتمون شعرو آواز بخونیمو بگیم کی از همه فرهنگی تره!