خرید و یا تمدید دامنه .ir، گرفتن تخصص دکتری، و کاریابی خارج از کشور. هرجا به اندکی روابط بین الملل مربوط بشه، انگار اولا دولت آن رو زیادیو اسراف میدونه و دوما نرخ اون رو نه با دلار و با یورو میسنجه! موضوع هم هرگز کیفیت کار نبوده. این رو مثلا برین تو ماشین سازی هاش ببینین که خودرو همون کیفیته، ولی چون افزایش قیمت نرخ ارز داشته ایم قیمت تا حتی 400 برابر هم بالا رفته. خودشون هم نقد میذارن که آی مثلا فلان جا رو جریمه کردیمو بهمان جا!
اما قضیه چیه؟ این رو باید در حرفای ثانویه شون فهمید. حرف ثانویه شون که قبلا هم گفته ام تو همین وبلاگ، اینه که شاید میخوان ارز رو تک نرخی کنن. این، البته خوشبینانه ترین تصور ماها میتونه باشه. چونکه قبلا هم به همین اسم همزمان هم طلا رو گرون کردن، هم مثلا تلفن ها رو همه رو یکجا خریدندو هم کلی کثافت کاری دیگه که دولت برای اینکه بگه دامنش به این کارها شاشی نبوده هی یک چند نفری رو یا اعدام کردو و یا هنوز جلسات دادگاهشون هنوز برقراره. دولت از کلمه هنوز استفاده میکنه؛ میگه هنوز اسکناس زیادی در دست مردم هست، ولی ما نرخ ارز رو تک نرخی نمیکنیم! با توجه به حرفای بالا، آیا منظور دولت اینه که هنوز مردم فکر میکنن با گرفتن دامنه .ir، پولدار میشن، این در اصل خلاف واقعیته؟! آیا مردم راه کسب درآمد رو تو گرفتن مدرک دکتری میدونن و در اصل اینطور نیست؟! آیا خروج از کشور برای کسب وکار در کشورهایی مثل آلمان، کروواسی و غیره به نوعی اسرافه که دولت دست روی اعزام نیروی کار خارجی گذاشته و در عوض حاضره ازشون یورو بگیره؟!
اینکه دولت میگه هنوز اسکناس زیادی دست مردم هستو از این طریق با مردم هزینه هاشون رو یورو حساب میکنه، منظورش اینه که از طریق تلاش مردم در این نقاط این اسکناس زیادی ها رو پیدا کرده؟!
بهتر نیست دولت رفتارهاش رو بیشتر شفاف کنه؟! تا کی ما باید از طریق اخبار شاهد رمزی صحبت کردن دولتو هاپولی کردن بیت المال مردم باشیم؟! دیگه دولت پاش رو هم از بیت المال فراتر گذاشته و افتاده رو هر سوراخ دیگه ای که مردم فکر میکنن ممکنه پولی توش باشه!
جلسه ای که اونروز براتون گفتم تهران بودم. کسی که با ما مصاحبه میکرد، خودش یک مشهدی بود که موبایل 912 گرفته بود. همه اش هی میگفت ما با شهرستان هم کار کرده ایمو حتی اسم سیستان رو هم آورد. اصلا طوری بود حرفاش که من هی یاد مظفری میفتادم که سرمون رو کلاه گذاشته بود! کلا یادمه که قبلا هم یک جلسه کاری من برای گرفتن یک فرصت شغلی تهران داشتم. اون زمان کسی که باهامون صحبت میکرد گفته بود که مثلا وکیلمون 4 شنبه میاد و قرارداد نمیتونیم الآن باهات ببندیم. بعد هم ویژگی مشترک دیگه ای داشت با همین یارو که من چند روز پیش رفته بودم جلسه مصاحبه کاری باهاش؛ اون هم میگفت که ما حتی با سیستان هم کار کرده ایم!
کلا فکر کنم هر بار دیگه هم بیایم تهران رسما هی میگن شماها شهرستانی هستینو امروز فردا باهات قرارداد میبندیمو ماها حتی با سیستان هم کار کرده ایم!
بهم میگه تو اگه بتونی شوهر عراقی گیرت بیاد. برای همون هم هی باید تن خونواده ات رو بمالی تا بفروشندت به یک عربی چیزی. خیلی جدی. برای آدمی به سن من هنوز هم پیدا میشن کسایی که شاید کنجکاو باشن بدونن آیا زن خوبی برای زندگیشون میشم؟ ولی خب راه ندارن بیان. مثلا همین چند ماه پیش، تو سایتای ایرانی که اصلا هیچ چی، ولی تو این سایتای خارجی یکی پیدا کردم فیلیپینی. به نظر قیافه اش خوبو محبوب بود. حتی براش پیام هم گذاشتم. وقتی دیدم پولیه ولش کردم.
اصلا این روزا خیلی ایرانی ها همونطور که چیزهای مختلفی تو سایتای خارجی میگردن، دنبال همسر هم تو همین سایتا میگردن. اون روز خواهر 8 صفحه فقط اطلاعات من رو تو یکی از این سایتای خارجی داد تا شاید شوهری پیدا بشه برام. کلی مطلب پرسیده بود. مثلا اینکه آیا حیوان خانگی دارینو حالا اگر دارین چند تا؟ اون هم کلی جواب دادو جواب داد تا اینکه سایته گفت باهاتون تماس میگیریم! یک سری هاش هم خودم پر کردم. یک تعداد زیادی گفته بودن که خودمون پیدات میکنیمو لازم نیست حتما تو با مثلا همسر آینده ت حرف بزنی!
اصلا عقده شد تا اون دنیا برام که روزی بشینم تو اتاق روبرو میز پسر که برادرش هم اونجا نشسته آلبوم عکس خونوادگیش رو ببینمو اون هم به قصد ازدواج با من از خاطراتش بگه.