وبلاگ نویس هایی مثل صمیم رو این روزا میبینیم که بعد از مدتی که بچه به مدرسه رفت دیگه نمی نویسن. خودشون میگن که همه چیز مثل سابقه، فقط دیگه کمتر توانایی نوشتن مسائل خصوصی شون رو دارن. ما نشستیم فکر کردیم که چرا اونها دیگه نمی نویسن و یا کم مینویسن. دو فرضیه براش پیدا کردیم. که هردوتا به دلیل بچه شون هست که دیگه مدرسه میره. مادرها تا زمانی که بچه هاشون مدرسه ای نیستن، فکر میکنن هنوز قدرت و اختیار دارن. ولی وقتی بچه شون به مدرسه میره تازه اختیاراتشون کمتر میشه و میفهمن که اون قدرت و اختیار رو نداشته ان. دلیل دیگه اش اینه که خب در این دوره پدرمادرا باید رفتارای گرگی از خودشون نشون بدن تا در رقابت مردم دو روی سرزمینها بچه شون رو بالا بکشن. اینه که خب چی بنویسن؟ بنویسن امروز برای بچه این کارا رو کردم؟ نمیشه که.
شهرت یهودی ها در تجارت و ربا برکسی پوشیده نیست. از اصول اعتقادی دینی یهودی ها این هست که باید پول دار و تاجر باشند. در ماههای اخیر من نسبت به یهودی-اسرائیلی بودن بیت کوین تردید داشتم. ما تمام پول هامون رو تبدیل کردیم و از ارزهای دیجیتال خارج شدیم.
میگن خالق بیت کوین یک آدم بی نام بوده به نام ساتوشی ناکاموتو و یا یک اسرائیلی. با توجه به این که من بیشتر به اسرائیلی بودن اتریوم شک داشتم، فکر میکردم بیت کوین خالقش نباید یک یهودی و یا اسرائیلی باشه، ولی این چند ماه اخیر بهش شک کردم. دلیلش هم وضع قوانین سخت گیرانه نسبت به دلار در کشورمان و در عوض نابسامانی بازار ارز ما شد. اگر بیت کوین واقعا حامی انسان ها و دارندگانش میبود نباید قوانین به نفع مردم کشوری اقتصاد کشورش رو مورد حمله قرار میداد، ولی نزدیک به یک سال هست که اوضاع ارز کشورمان با وجود کله گنده های دزد بیت کوینی مثل مثلا مظفری خان دزد مشهدی، در وخامت به سر میبره. وجود بیت کوین در عوض چیزی به نفع اسرائیل و آمریکا شده. آیا نباید نسبت به اون تردید پیدا کرد؟ ارزی که میرفت اجماع جهانی و حتی کمی به رسمیت شناختنش پایه کارهای خوب بعدی باشه عجیب پر از دزدی، دغلی و غارت رفت این یک سال اخیر. ایران هم در حال حاضر به نوعی در حال غیرقانونی شمردن تجارت با ارز دیجیتال هست. دلیلش هم با این اتفاقات اخیر منطقیه.
خلاصه اینکه ما خیلی به این ارز تردید پیدا کرده ایم.