شوهر یک خونه نهایتش 75 متری برا ما زن های جوانه که بدون اجازه ش نباید اونجا رو ترک کنیم. شوهر برای من معنیش فسیل شدنه تا زمانی که بگم غلط کردم تو رو خودا اون کونی که میگین اسمش شونه ستو لذت بخشه و میگین تکیه گاه بدین به من، خواهش میکنم. بعد مثلا بگم:
Хоьов Мая люоьовь
نه، الآن خواهرم میگه تو از 26 سالگیت تا حالا سرت با دمت داره بازی میکنه. راست هم میگه از رتبه 1 کنکور دکتری رضایت دادم به کمتر. بعد ترسیدم مجبور بشم تو اون خونه شوهر دستگیر بشم، رفتم دکتریم رو بگیرم تموم شه بره. با کل دنیا هم قطع رابطه کردم. (یعنی رابطه م رو خودشون قطع کردند؛ ازشون خواستن قطع بشه و قطع شد.)
حالا، حالا خواهرم رو پارسال از رتبه پزشکی انداختن و امسال هم کوتاه نمیان هی میگن کون، هی میگن تنها چیزی که باقی میمونه کونه (مودبانه میگن تکیه گاه ماها ناراحت نشیم). آره خب، پزشکی که دیگه این حرفا رو نداره بگین ما پزشک زن لازم ندارین. خب بذارین این بنده خدا درسشو بخونه. بذارین.
پارسال کنکور دادم نوشته بودن معدلت کمه پس رتبه ت 3000 تا از یک معدل بالا کمتره. با تمام این حرفا گفتم که هنوز کنکور دیپلم رو برنداشته ن، بدین اون کنکور رو. چقد زهر هست؟ هر قدر هست من میخورم.
من دوباره کنکور دادم. از روزی که 16-17 ساله بوده م تا الآن در حال کنکور دادن بودم. هنوز به آخر این یکی مدرک نرسیده م که دوباره کنکور دیگری برای لیسانس میدم. امسال نتایج راضی کننده نبودند و باید دوباره سال دیگه برای کنکور درس بخونم...
هیــــــــــــــــچ نفهمیدم که رای اصلا حلال حرام داره و یا تجارت با رای به رئیس جمهور چه معنی ای داره. همین طور وقتی وارد بورس شدم زمانی بود که اوج شکوه بازار بود و فکر می کردم که بهتر میشه. نفهمیدم که بورس با رانت و درز اطلاعات بازار بورس سودرسانی داره و برای بقیه ضرره. هیـــــــــــچ نفهمیدم که رد شدن از کنکور با درز اطلاعات درست تره و بعد از یک مدت هم که حالا قبول شدی چقدر باید زرنگ بوده باشی که بفهمی تنها رشته تو بورس پزشکیه.
من خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی آدم نفهمیم