آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دیکتاتوری یک درصد

آمار جانباختگان معدن زغال سنگ طبس به ۳۵ نفر رسید. شواهد نشان می‌دهد که تعداد جانباختگان از این بیشتر هم خواهد شد.

دیری نیست که دیکتاتوری پروتریا از کارگر قصد بلند شدن دارد تا به کارگر برسد. امروز نیاز اروپا به جاده ابریشم با تبلیغاتی که برای حذف خرما از زمین‌های کشاورزی ما کرده است و همچنین کم کردن نیازش به نفت با جایگزینی زغال سنگ کم شده است.

برای زغال سنگ ایران معادن خودش را سه شیفته آماده کرده است تا نیاز زغال سنگ اروپا را خودش تامین کند. اتفاقا همین چند روز پیش شیفت شب معدن زغال سنگ ایرانی در طبس منفجر می‌شود.

یعنی آیا اروپا دیگر با این انفجار نیاز به زغال سنگ ایران ندارد؟

آیا جاده ابریشم و اون خاصیت ژئوپلیتیکی ایران نیاز اون‌ها رو لازم نیست برطرف کند؟

ما هر چقدر نشون بدیم که نیاز نداریم و محتاج اروپا و آمریکا نیستیم، از زورگویی اون‌ها کم می‌کنیم. متقابلاً اروپا و آمریکا هم تمام تلاششون رو می‌کنند تا ائتلاف قدرتمندی ضد ایرانی و ضد بشردوستی تشکیل دهند.

این جایگاه البته جایگاه برخاسته از طبقه ۹۰ درصد کارگر نیست. این دیکتاتوری تلاش یک درصده برای رسیدن به اهداف شومشان که تاکنون تلاششون بر همین بوده است.



بعدا اضافه کرد: آمار جانباختگان معدن زغال سنگ طبس به ۴۹ نفر رسید. عملیات امداد و نجات تا بعدازظهر روز سه شنبه ادامه پیدا کرد و از زنده ماندن سایر محبوسین در عمق ۲۲۰ متری مایوس شده و عملیات امداد و نجات خاتمه یافت.

نظر پزشکیان درباره علت انفجار این معدن و سایر معادن این بوده است که از آثار تحریم آمریکا است که در معادن ما نشت گاز باعث انفجار میشود. دیگه نیاز هم نیست دنبال مقصر بگردیم. 

ما غم معلم داریم

نشستیم ببینیم چطوری لت و پارمون میکنن. کشاورز بدبخته. شهردار از سوراخ کردن زمین پول درمیاره. صنایع دستی که دیگه نیازی به تولید ماشینی نداره نصف شده، و کرونا هم که مزید برعلت شده. رئیس جمهور از رهبر خواسته سهام های عدالت رو به بورس واگذار کنه، تا نان را سهمیه بندی کرده و طبق سازوکار بورس مالکیت سهام 36 شرکت رو هرچند وقت که دلشون خواست و به هر نحو که دوست داشتن، در هر زمانی که خود ترجیح بدن، اگر زنده موندیم بهمون بدن. سهام پدیده هم که هنوز از قبل در صفه.

با این وجود، این روزا غم معلم دندونامون رو ریخته. کشاورز اومده، یک دونه دندون بیشتر نداره. میگه من فقط برای برداشت پیاز پول کارگر داده ام، 4500 تومن. بعد، حالا در حد چند تن کامیون کامیون پیاز رو زمین مونده و کسی به اسم دلال دلش سوخته میگه میخرم کیلو 400 تومن! حالا که سیل اومده ازبکستان و قزاقستان رو برده، و به جز نیاز داخلی افزون شده به پیاز، نیاز خارجی هم هست، تعرفه صادرات 10000 تومنه. یک خرج کلانی کردی که بکاری، و یک خرج کلان دیگه هم بکن که صادر کنی، تا نیازی رو رایگان (!) برطرف کنی. و البته، دولت امیید و تدبیر اصلا کافر نیست. شوخی هم نداره، چون وقتی من مطلب میذارم اینجا، یادش میاد شوخی شوخی نزدیک اتاق من ترقه بترکونه. آخی، کوچیکو آخولیه دیگه! و بعد از یک ساعت هم سقف اتاقم بریزه. دو نفر آدم از بالا پشت بام ما راه میرن، و اگر مادرم گفت چرا؟ یکی میگه: ساکت (!)، و اون یکی میگه میخوایم ماشینمونو که دقیقا چسبوندیم به پنجره اتاق شما و پارک شده رو ببینیم (!)

مادرم میگه حرف نزن! الآن پلیس میاد دنبالمون. تلویزیونو هم که روشن میکنم، مجری میگه مادرم معلمه، پدرم هم همین طور. سبزیا رو اون پاک میکنه و خشک میکنه، چون کرونا اومده، من به جاش میام حال شما رو خوب کنمو پول بگیرم!

کم خونی (2)

به موضوع کم خونی پرداختمو یکی از خواننده ها که فکر میکنم اتفاقا در جهادکشاورزی هم نقش موثری داره گفت مشکل کود شیمیایی هست که به کشاورزان اختصاص یافته. البته من همون موقع هم گفتم که اگر کود کمپوست و آلی باشه، کشاورزی که میدونه خودش بیشتر در معرض سرطان ناشی از کودهای شیمیایی هست رغبت داره که کود آلی بخره. ولی چرا نمیخره؟ دلایلی داره که مثلا یک سیاست گذار خیلی باید دانا باشه تا اون ها رو بدونه. اولیش اینه که کود شیمیایی ارزون و فراوونه. داشتم مطلبی تو یکی از همین مجله های کشاورزی میخوندم در این رابطه که میگفت راه حل میتونه مثلا در به کار گرفتن جوونایی باشه به جز شهرداریو اونا که رسما آشغال جمع میکنن. در واقع داشت میگفت از کسایی که کارگاه های ورمی کمپوست میزنن بقدری حمایت کنید که خرجتون اندازه حتی جمع کردن آشغالای مردم که 70% درصدش تر هست، نشه. از طرفی هم انقدر دست تو این کار بالا بیاد که جبران ارزونی محصولات پتروشیمی کارخونه ها بشه! خب، این راه حل به نظر من شاید 5 سال پیش حتی، جواب میداد. ولی من به عنوان یک جوون بیکار دیگه گول نمیخورم کلی کرم خاکی بخرمو کارگاه بزنم که کلی ورمی کمپوست رو دستم بمونه، تا شاید تو بخوای چوب به مال زدن من رو فدای کشاورزی بکنی که زمینش دیگه فقیر شده و نمیخواد دیگه کار کنه!

مجله دوم که خوندم در رابطه با همین موضوع بود، ولی شما نماینده مخالف در نظر بگیرینش. طرف میگفت چرا باید به این کودهای کشاورزی انقدر یارانه اختصاص پیدا کنه که قیمت کود کشاورزی ارزون تر از قیمت کود کشور همسایه بشه و در نتیجه رانتو قاچاق بالا بره؟! خیلی راحت هم راه حلش هم این بود که این یارانه باید قطع بشه!

البته نماینده مخالف درست تر میگفت. کودها دارن قاچاق میشن. ولی آیا باید راه حل این باشه؟! مثل این نماینده های مجلس، هرکسی یک نظری میده و یکی نظر کاملو جامع رو نمیده. تو هر دو راه حل فتنه است. درستش اینه که اصلا چرا باید رانت باشه؟! کشاورزی که زمینش و خودش انقدر فقیر شده ان که کود کمپوست و آلی براش گروون تموم بشه، چرا باید کود گروون بخره؟! خب نمیخره دیگه. تو بگو شفاف سازی کنن. بگو دلال ها باید حذف بشن. مثل همون قضیه پتروشیمی میمونه. مثلا طرف میگه من اگر 100 کیلو فلان ماده رو بخرم، برام کیلویی 3 تومن درمیاد، ولی اگر بخوام همون رو زیر 100 کیلو بخرم کیلویی 12 تومن درمیاد. چرا؟ چون بازار یک حد و یک مرزی برای قیمت عادلانه اش گذاشته. میگه به شرطی میفروشم که ازم 100 کیلو بخری. بعد اینجا پای دلال ها و رانت خواران وسط کشیده میشه. آقای کارشناس لطفا راه حل کامل و جامع رو ارائه کن. چیه نشستی هربار ما باید کلی هوشو ذکاوت به خرج بدیم که بفهمیم کدوم راه حل میتونسته درست باشه؟!