اون روز تلویزیون انتخابات عراق رو نشون میداد. فاجعه بود. زنه رفته بود بین یک مشت نظامی و میگفت انتخابات عمومیه. شما فکر کنید تو ایران چقدر ما کاست داریم و از شکاف طبقاتی هی مینالیم. اونجا نسبت به اینجا فاجعه بود. چون حتی محل استقرار صندوق های رای نظامی های عراقی جدا از سایر مردم بود. کاست های عراق هنوز که هنوزه خیلی واضح دیده میشن. این مقدمه رو گفتم تا مطلب رو برسونم به اینجا که دیشب عراقی ها مرز ایران رو بستن. تروریست ها تصمیم داشتن به حمله به پاسگاهی در آذربایجان غربی فاجعه ای مشابه فاجعه پاسگاه مریوان درست کنند ولی این ها آگاه و بیدار بودن. برای همین اجازه نمیدن مثل مریوان یک یازده نفری ازشون کشته بشه. در عوض میفتن دنبال تروریست ها، ولی اون ها هم متواری میشن به عراق و عراق هم مرز رو میبنده! به همین راحتی. در این جور شرایط یک کشور حتی حق اعلان جنگ داره. این از این مرز بستنشون و اون هم از اون تالاب های هورالعظیم که ما هی میگیم بابا از آتش سوزی هاتون خفه شدیم اجازه بدین بیایم برای خاموش کردن آتش و باز هم راه نمیدن.