آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ستاره ها

چند سال پیش که همدان رفته بودم مرد میانسالی رو دیدم که با لباس های ارتش تو چمن های وسط خیابون منتظره. کلا از نظر اوضاع و شرایط مردان این شهر رو بیکار و فقط علاقه مند به جنگ میدیدم. به نظر میرسید یک جنگی بود و عده ای به اسم اون سر کار که حالا بیکار شده بودن. از نظر من این یکی از بدترین حالت هایی هست که کشوری توش ستاره هایی داشته باشه. عراق رو با شهدای خانواده مقتدی صدر میشناسم. ایران رو با شهدای هشت سال جنگ تحمیلی، افغانستان رو اخیرا با شهید دکتر موسوی میشناسم. و البته برام خیلی ناراحت کننده است. چون مگر کشورهای دیگه ستاره ندارن؟! دیروز این بدبخت موسوی رو تلویزیون نشون میداد و میگفت داعش تو مسجدی در افغانستان شهیدش کرده اند. میگفت هرجا مبارزه ای باشه ماهستیم. ناراحت شدم وقتی که این مرد گنده از چهره اش احساس ظلم میشد موقعی که داشت میگفت تو گوانتانامو آمریکایی ها چطوری باهاش رفتار میکردن. این سوال برام پیش اومده که آیا این درسته که مثلا ایران و کشورهای همسایه درگیر اوضاع نابسمان سیاسی-اقتصادی بشن که آمریکایی ها از دوردست ترین قاره دنیا نسبت به این منطقه براش درست کرده؟! چرا باید سال ها مردم این منطقه هنوز ذهنشون درگیر مبارزه مسلحانه باشه؟ و اگر مثلا آمریکایی جنگی درست نکنه اون فرد از نظر اوضاع اجتماعی درگیر تازه ساختن زیرساخت هاش بشه؟ تازه به این فکر کنه که ای دل غافل بچه ای و نسل بعدی هم داشتم من. من درگیر جنگ شدم. اون بچه رها شد. من خودمو مبارز به دنیا معرفی کردم. بچه ام خودشو چی معرفی کنه؟ چند وقت پیش مجله ای از چینی ها دانلود کردم که داشت خودش رو به دو زبان فرانسوی و چینی به دنیا معرفی میکرد. صفحه اولش عکس کسایی رو گذاشته بود که براثر حادثه ای عمرانی جونشون رو از دست داده بود (یک سری تصویر روی سنگ های قبری). شاید داشت میگفت ارزش این ها در حد شهید هست برامون. کشور ما هم البته که زیاد از این دست وقایع در حد معدن داره. ولی عکس اون ها آیا الآن کجاست؟ شاید توسط خانواده هاشون پشت کاغذهایی برای دعا. انقدر ما تو این مملکت مظلوم کشته شده داریم که باید انتخاب کنیم که معلوم هست مستقیما به دست آمریکایی کشته شده، به دست خودمون به کشتن کشیده شده و یا هم دیگه واقعا خودش حادثه ای بوده رخ داده.