قدیم شیرش خوب بود، چایش خوب بود، روغنش خوب بود. چند ساله که چای رو از رژیمم حذف کرده ام. پارسال، سعی کردم به جای روغن معمولی روغن کنجد بخورم. امسال باید شیر رو هم که تعارف می کنند بگم ببخشین شیر نمی خورم.
دیروز به من شیر تعارف کردند. به محض خوردن سرم شروع به سرگیجه کرد. قضیه چه بود؟ امروز مطلبی خواندم که در آن تاکید کرده بود، شیر نه تنها کلسیم به بدن نمی دهد بلکه کلسیم بدن را هم می گیرد. شیرهایی که اخیرا می خوریم بدن را مقداری اسیدی می کنند. بنابراین بدن برای جبران و بازی (آلکانی) کردن خون کلسیم مغز استخوان را به عنوان در دسترس ترین ماده تجزیه می کند.
پارسال اصرار کردم که روغن مصرفیم روغن کنجد باشد. هرچند اخیرا خانواده یاد گرفته روغن فلان برند عربستانی که ارزون تر و مرسوم تره رو بخره و توی ظرف روغن کنجد بگذاره که یعنی بگه روغن کنجده. پارسال به محض گذاشتن قاشق غذای طبخ شده با روغن در دهان احساس سرگیجه می کردم. معلوم شد بسیاری از روغن های آفتابگردانی که هر سال ارزون تر از پارسال هم می شوند، بیشتر برند شرکت های عربستانیست، و در اصل حتی برند ایرانی آن هم اگر پیدا شود روغن آفتابگردان واقعی نیستند.
چند سال پیش هم چای مضرات چای نارسایی کبد تشخیص داده شد که آن را هم از رژیمم حذف کردم.
مضرات فزاینده این مایعات مرسوم در زندگی ما سبب شده من به سمت 85% خام گیاه خواری روی بیاورم. ولی باز از آن روز چطور فرار کنم که خود گیاهان خام هم به طور ناخواسته روز به روز در حال دستکاری ژنتیک بیشتر و بیشتر می شوند؟ اگر خودم شروع به کاشت کنم چقدر طول می کشه که باز دانه ها رو هم دستکاری ژنتیک بکنند و من بمانم با دانه هایی که یا قابلیت زیستایی ندارند و یا میوه هایی که دیگر نمی توان آن ها را تکثیر کرد؟
هنوز مونده تا مثلا اگر یک روزی اسطخودوس دم کردند تو خونه ما اصلا بفهمیم که برای تنظیم خون ما خوب است. ولی حالا حالا باید شروع کنیم.