درست بعد از اینکه اعلام کردیم، تزریق گاز به سانتریفیوژهای فوردو داریم، دیشب زلزله ای در آذربایجان شرقی رخ داد که متاسفانه تا کنون اعلام شده جان 5 تن از هموطنان رو گرفته، با 42 پس لرزه. یک لرزه ای هم هرمزگان احساس شده به بزرگی 4 ریشتر.
آیا ارتباطی بین گام چهارم کاهش تعهدات برجامی با زمین لرزه دیشب آذربایجان شرقی بوده؟ آیا ایرانی ها مطالعاتی برای بررسی این رابطه ترتیب داده اند؟ که معلوم بشه، واقعا طبیعی هستن و جدا از دست بشر و یا به دست بشر رخ میدن؟
این ها سوالاتیه که هر بار بعد از لرزه های این چنینی ذهن منو به خودشون مشغول میکنن. مخصوصا که می بینم خیلی ها هستن که دنبال نشان دادن کوتاه بودن دست خدا با انجام آزمایشات مشابه هستن. چند وقت پیش فیلم دارک رو که آلمانی زبان ها درست کرده بودن، میدیدم. فیلمی بود برای نشان دادن کشیشی پلید که در دروازه ای از زمان عبور میکنه و به زمان های مختلف سفر میکنه. در این راه، کسانی هم کمکش میکنن و کسانی هم قربانیش میشن. فیلم نشون میداد که دست کشیش پلید در قربانی کردن و جابجا کردن انسان ها در ادوار مختلف در کار بوده. اتفاقا این فیلم رو به تاسیسات هسته ای بعد از حادثه چرنویل 1956 مربوط کرده بودن. فیلم از این جهت مشکوک بود که شاید کارگردان آن میخواست این رو برسونه که دست خدا کوتاست و شاید اتفاقات ناجوری که ممکنه اطرافتون رخ بده، به دست کسی باشه که در زمان حرکت می کنه.
امروز، که چنین فیلم هایی درست میشه، آیا باید ماها دشمن رو دست کم بگیریم؟ اون هم دشمنی که بارها سعی در اثبات این نکته داره که دست خدا کوتاست؟
همه چیز عادیه. کدهایی که روشون کار میکنم حتی اگر از سال 2006 تا حالا دست نخورده باشند و بیش از یک دهه تو پک سی دی تا حالا نگاشون هم نکرده ام عمر طولانیشون که دستمه عادیه. گذر روزها، ماه ها و سال ها هم که به سال مالی شرکت اضافه میکنن عادیه. حتی سفیدی تعداد زیادی از موهام توی سرم عادیه. ولی دیروز یک لحظه به دکمه هایی که جمع میکردم نگاه کردم احساس کردم انگار گرد پیری روشون ریخته ان؛ قوطی داره پر میشه و این دکمه ها چقدر هم قدیمی ان. چقدر زمان گذشته! این قوطی چقدر قدیمیه! اصلا انگار دوست ندارم دیگه ببینمش.