برای وعده الهی دست از پا نمیشناسند. عجله دارند که ببینند قدرت خدا کجا نمایان میشه! اینه که میزنند و میریزند و می پاشند و همه چیز رو بهم میزنند. یهودی های کافر واقع در اسرائیل با کمک حکام ظالم زمانه رو میگم که چند روزه بمب و آتش باری سر مردم لبنان میریزند.
حالا سید حسن نصرالله رو شهید کردند. نتیجه چی میشه؟ خدا به بازماندگان هم صبر عاجل بده.
مردم تو جنگ غزه و اسرائیل، همینطور راهی لبنان شده بودند که بروند و کاری از دستشان بر می آید انجام بدهند. اسرائیل که با طرح ترور سیدحسن نصرالله دست به بمباران سنگین جنوب لبنان، منطقه ضایحه، زد، فتواها رسما صادر شد که این یک دفاع مقدس است و هرکس میتواند در جنگی که بین لبنان و اسرائیل شکل گرفته شرکت کند. این دیگر دست ارتش ها نیست که بخواهند از کشورشان دفاع کنند. این دفاع مردم از جان و مالشان، خصوصا پس از حمله جاسوسان قاتل، بعنوان ضد حمله است.
دیدن قدرت الهی چشم میخواد. خدا اون چشم رو به کافر معاند نمیده. همین شهادت های پی در پی در راس قوا خودش قدرت الهی هست که دیدنش برای کفار حکم استدراج خدا را در پی داره. اونها که زودتر دیدند که آرزو کردند جای شهدا باشند.
یکی از زیباترین داستانها رو در قرآن خوندم: داستان اصحاب کهف
داستان از این قراره که هفت نفر یا هشت نفر که یکی از آنها سگشان بود از دست کفار به غاری پناه میبرند. در واقع، اصحاب کهف یکتاپرستانی بودند که بین بت پرستان زندگی میکردند، و پنهانی خدای یکتا را میپرستیدند. این یکتا پرستان جزو اعضای اصلی حکومت بودند. یعنی، ممکن بود خیلی ها یکتاپرست باشند و حکومت نیازی به پی بردن به آن نداشته بوده باشه، ولی اینها بخشی از دولت زمان خودشان بودند.
بعد از اینکه حکام بالاسری به یکتاپرستی اینها پی میبرند و متوجه میشوند که اینها بت نمیپرستیده اند، اصحاب کهف پی میبرند و متواری میشوند. در مورد تعدادشان در کتابهای پس از میلاد مسیح متفاوته. برخی میگن چهار نفر بودند و برخی عددهای متفاوت دیگه میگویند. در قرآن هم آمده که تعدادشان برای یکی کمتر یا بیشتر اهمیت نداره.
داستان مال 500 سال پس از میلاد مسیحه و مردم معجزات عیسی مسیح رو دیده اند. در دیاری که اصحاب کهف زندگی میکردند هنوز حاکمان کافر بودند و بت میپرستیدند.
اصحاب کهف متواری میشوند و خودشان را به بالای تپه ای میرسانند جایی که گله ای گوسفند و چوپان بوده. آن ها از چوپان میخواهند که پنهانشان کند. چوپان هم یک غاری آن نزدیکی رو معرفی میکند.
همگی خسته و کوفته خودشان را به غار میرسانند. در این حال به خواب میروند و با شرایط عجیبی که بر غار حاکم بوده 309 سال خوابشان ادامه می یابد. در این مدت، کار خدا از این پهلو به آن پهلو جابجا میشوند و بدنشان از فساد در امان می ماند.
بیدار که میشوند با احساس گرسنگی از خواب بیدار میشوند. با خودشان میگویند نصف روز یا یک روز بیشتر خواب نبوده اند. یکی از آنها برای خرید نان راهی شهر میشود. او خودش را به نانوایی میرساند و نانوا وقتی پول عهد دقیانوس را دست او میبیند فکر میکند که این مرد گنجی پیدا کرده است.
آن زمان هم تورم و بی ارزش شدن پول بوده که وقتی این پولش رو برای نان نشون میده فکر میکنه گنجی پیدا کرده.
به این ترتیب، دولت آن زمان که دیگر بت پرست نبود و یکتاپرست شده بود راهی غاری میشود که اصحاب کهف 309 سال پیش به آن پناه برده بودند.
اصحاب کهف بعد از اینکه متوجه یکتاپرستی دولت جدید میشوند از سودجویی این دولت برای نمایش آنها به دیگران به خدا پناه میبرند. آنها به حالت سجده از خدا میخواهند همانطور که در این مدت آنها را زنده نگه داشته بود، آنها را از این دنیا ببرد، و همینطور یکتاپرست و در نعمت الهی باقی بگذارد.
حالا این جریان اصحاب کهف به زیبایی تمام شد. آنها از اول یکتاپرست بودند و شیرین، خدای خود را عبادت میکردند و خیلی بی درد و شیرین هم از دنیا میروند.
در مورد شهادت هم مصداق هایش رو ما دیده ایم که دشمن می آید و تق و با درد و رنج و عذاب جان آدمها رو میگیره.
من یکی حتی شک دارم که در همین یک مورد هم موفق بوده باشه. به نظرم همین هم نیست. فکر کنم شهادت یکی از بی دردترین مرگهایی باشه که آدم نصیبش میشه. برای همین هر زمان از خدا دو چیز اضافه تر میخوام: یک اینکه به ما توفیق اطاعت بده، و دیگر اینکه توفیق شهادت بده. خدایی که به این همه آدم روی کره زمین کلی نعمت داده و اونها رو متنعم کرده، ما رو هم از این فرصت بی بهره نکنه.
بعدا اضافه کرد: کاروانی از ۲۲ شهریور در حال برنامهریزی هست که بسمت لبنان حرکت کند:
طوفان الاحرار:
۱۰۰۰ خودرو با عبارت "یاحیدرمدد" رو به شماره
30006859001593
پیامک میکنند. اگر خودرو ندارند ولی مشتاق همراهی کاروان هستند عبارت "یاعلی مدد" رو بهمین شماره پیامک کنند
تاریخ شروع حرکت: راس هشت صبح یکشنبه ۱۵/۷/۱۴۰۳
از جوار حرم مطهر رضوی
کاروان مردمی "از خراسان تا فلسطین":
@azkhorasan_tafelestin
بعدا اضافه کرد ۲: چون داریم نیروهای زبده مون رو سمت مرزهای اشغالی فلسطین میبریم، احتمال اشغال سمت خودمون، ایران، هست. من مشهد رو مخصوصا میگم. در خانه چیزهایی مثل بیسکویت، کیک، کنسرو و خوراکیهای ضروری خشک برای مدتی نگه دارید، که احتمالا از داخل که درگیری میشه و میافتند دنبالمون لازم میشه
بعداً اضافه کرد ۳: هماهنگیها داره انجام میشه ولی چون رهبری حکم جهاد ندادن، خانمها رو به عنوان سیاه لشکر نهایتش بخوان. یعنی ممکنه خانمی خیلی مهارت داشته باشه و برای حضور در جبهههای نبرد عالی باشه، ولی چون حکم جهاد داده نشده و از طرفی هم مدیریت مثل همیشه اینجاها با آقایون هستش، حتی لازم نیست خانومی تو جلسات هماهنگیشون شرکت کند. بنابراین اصلاً فکرشم نکنید که مثلاً اتفاق خاصی بخواد براتون بیفته. خودمون سنگین انتخاب میکنیم که نریم اینجور فضاها. اگر امکانات دارین یا هزینه شخصی میتونید بپردازید، میتونید مستقل برید و فرصت خوبیه.
این یکی از معدود جمله هایی هست که در مورد انسان شروع میشه. انسانی که به قول قلعه حیوانات نه تنها میتونه اخلاق رو زیر پا بذاره، بلکه قانون رو هم زیر پا میذاره. قانونو عوض میکنه و میگه همه برابرن، برخی برابرتر. به این ترتیب زیر پاش میذاره.
اینجاس که خیلی عوامل در دنیا دست به دست هم میدن تا بگن بعد از رفتن او، آن انسان خوب.
یکی از موارد خاصی که دنیا فریاد رفتن کسی رو میزنه، در مورد درخته. کسیکه درختی رو کاشته، و یا در رشد و بالندگیش، و حتی ماندگاریش بسیار فعال بوده. بقدری این درخت مهمه، که حتی قبل از قطع شدنش دنیایی باخبر میشن، و میگن «بعد از رفتن او». میگن، این صاحب درخت، اینی که اونو کاشت، جنگلی رو حفظ کرده بود. میگن، دوست دارن به صاحبش بگن، بعد از رفتن تو.
حفظ یک درخت، حفظ جنگله. این در مورد انسان هم که البته، خیلی بیشتر جا افتاده. آیه قرآن داریم که میگه: حفظ یک انسان، حفظ بشره. الآن این قضیه جورج فلوید رو ببینید.
مورد دیگه ای که در مورد شخص شمرده میشه، حیوانات اهلی زیردست صاحب خوبه. حتما داستان اردک هایی که نمیذاشتن روز آخر حضرت علی به مسجد بره رو شنیدین. حیوان زیردست، صاحب خوبش رو میشناسه و بهش امید داره. اون دوست داره، تا شادیهاش رو، غمش رو و روزگارش رو با صاحبش شریک بشه. داستان اسب امام حسین که براش گریه کرد هم خیلی معروفه. و بعد از اون داستان سگ اصحاب کهف که در قرآن اومده. میگن این سگ قطعا جاش بهشته.
تو دنیا، نگاه نکنید اینها برای ما عادی شده ان. ولی، اگر عادی نبودن، خیلی عجیب بودن. عجیب. درخت، حیوان، حالا با انسان بخواد حرف بزنه. و دنیایی بعد از رفتن انسان صالحی که بعد از او درش مشکلی ایجاد شده، بگه بعد از رفتن او. این عادی نیست. چیز عجیبیه.