اصلا دیشب این آلودگی هوا خواب خوبی نداشتم که شامل بوی شدید چوب سوخته بعد از بوی جگرکی میشد (مثل همیشه)
و اما ایمیل باز کرده ام میخوام بزنم دکو پوز این به ظاهر teacher (Prof) رو داغون کنم. به این رابطه منو استادم نگاه کنید:
اون پر رنگه حرف منه. اون کمرنگه حرف استادمه:
پذیرش مشروط ژورنال فلان - آدرس ژورنال؟
|
||
ما دانشجوها باید هی مثل این مورچه های کارگر کار کنیم و مقاله بنویسیم (در مورد حاد من شامل کدنویسی و پاس داده شدن به دانشجوی ترم بالاتر هم میشد)، بعد این استاده فقط هی نشسته broadcast کنه حرفامو و اعتبار سنجی. اغلب نقش داور رو داره تا استاد راهنما.
این عنوان ایمیلی رو ببینید:
با سلام دلیل اصرار شما ب این که سمت ایشون برم چیه؟ ک از اول تابستون و پاییز و تا الان بوده و معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت؟!
حالا چی؟ دانشگاه از من دو تا ژورنال به قول این استاده معتبر به عنوان خروجی میخواسته، این نه این که خیلی دوست داشته من بتونم فارغ التحصیلیم راحت باشه هی میفرستادتم دنبال نخود سیاه پارتی کلفت. همه شون همین طوری هستن. یک از یک بدتر. تازه این استاد من یعنی خوبه شونه. شما فکر کنید این که خوبه بقیه دیگه چه طورین!
به تصویر زیر نگاه کنید:
فاجعه است. باید برای نگاه کردن به این وبلاگ یک دستت رو دهنت باشه و یک دست دیگه ات رو قلبت.
اسم خودشون هم گذاشته اند استاد. به جای اینکه مثلا به دانشجوها کمک کنن مقاله مرتبط با ژورنال خودشون رو چاپ کنند یک مُشت حرفای زشت و وحشتناک با تصویر زشت وبلاگ قرمز تحویل بچه های مردم میدن. تازه طرف این استاد دیوانه و روانی برا خودش کلی هم حامی جمع کرده بود.
تازه بقدری هم پر رو هستن که کلی بچه و دانشجو نظر براشون گذاشته اند و اصلا جواب نمیدن. آمار بازدید رو ببینید. چه فاجعه ای (!)
طرف از سال 87 و اینا فقط داشته این وبلاگ رو پر میکرده.
البته اخیرا دیده ام وضع نشان دادن آمار ژورنال های داخلی بهتر از قبل هست. همین امروز خودم همه 3000 ژورنال داخلی رو برا مقاله ام چک کردم. راه دیگه ای هم بعد از افسردگی به ذهنم نمیرسید. finder نداشت دیگه تطبیق بزنم.
پ.ن: این استاده اینا رو جمع کرده استاد کامپیوتره ها! هرچی استاد روانیه تو این رشته جمع شده. همین روانی ها هستن نمیذارن copy right تو ایران بیاد. بنفع بودنه مهم نیست، مهم بازیشونه