هوا بقدری گرمو راکده که الآن که پنجره رو بسته ایم از نظر گرما فرقی با باز بودن پنجره اتاق نمیکنه. تو این هوای گرم من اشتباهی خوابم بردو چون فکر میکردم نخوابیده ام، نذاشتم هم خواهرم بخوابه؛ در حالی که خواب بودم هی به خواهرم میگفتم بیت کوینا رو منتقل کرده ان تو شالیزارای چینی ها! دروغ میگن. دیگه نمیشه به این دولتی ها هیچ اعتمادی داشت؛ وقتی یک دولتی دروغ بگه ماهیتش هم تغییر کرده.
بخشی از اینها در ذهنم بود و بخش دیگه اش هم همین طوری انگار میگفتم. چون هوا گرم بود فکر میکردم بیدارم. در اصل خوب هم نخوابیده بودم. شالیزار رو Farm استخراج بیت کوین در نظر بگیرین. تو خوابم یک جورایی داشتم به آدرس سایتی اینترنتی فکر میکردم. اصطلاحات بیت کوینی! هرچی هم میگفتم خواهرم تایید میکرد. دلیل این توهمات اخباریه که این روزا از سمت دولتی ها منتشر میشه. چند روز پیش مامانم میگفت دولت گفته ارز دیجیتال رو دست خودش گرفته. امروز هم شنیدیم که داره قانونمندش میکنه. یک مدتیه اخبار سربسته از دولت میشنویم. حق دارم همه اش هی فکر کنم اینا مدتیه دارن به ما دروغ هم میگن.
مدتیه دارن میگن Farmهای استخراج بیت کوین برق شهرای بزرگ رو دارن به کام خودشون میکشن. بعد هم که خوندم مثلا وطن امروز ادعا کرده دولت ایران کوین استخراج میکنه! تو شبه خوابم دولت حسابی متهم شده بود. اصلا فقط شاخ بود که داشتم در می آوردم. هوا که شرجی هم باشه بیشتر خواب درستی نداری.
بیدار که شدم ساعت دور دوم بوی گوه جگرکیه بود. دستگاه لاشه سوزش برقراره. دیشب همین موقعها صدای جیغ گربه ها میومد. با خودم فکر کردم که گربه ها رو داشته میگرفته بندازه تو این دستگاهش.