آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

صادرات طلاق

زنه وقتی با دوستش صحبت میکنه میگه دخترم میخواد طلاق بگیره، الآنم که دیگه سکه گرون شده! انگار میخواد صادرات کنه سکه گرون شده. البته از قدیم هم ازدواج جزو حرکت های اقتصادی در ایران بوده.

از چیزایی که تو زندگیم خیلی نتونستم دستشون بذارم موقعیت و شرایطی بود که باباهه ما رو توش قرار داده بود. دیروز اومده میگه پسره رو دیدم موش شده. نوه اش رو میگفت. البته این که از روز اول مشخص بود. از روز اول برنامه دختره مشخص بود که چی میخواد: یک کونی برای بچه و یک خونه و حرکت اقتصادی. حالا مگر انگار بقیه دخترای این دوره زمونه چی میخوان؟! به مامانم میگم: دختر قحط بود؟! میگه همه دخترا همینطورن!

دیگه قسمت ما همه دخترا همین طورن. از دلایل مهمی که دختره رو از خونه و زندگیم کردم بیرون پسرش بود. زنه با پسرش بدرفتاری میکرد تا مخصوصا بذاردش به پای خونواده شوهرش. مثلا همون اوایل بچه رو به اسم ما بیدار میکرد، بعدتر که داشتم میکردمش بیرون بچه رو نشگون گرفت که گریه کنه، یک بار که مادرم به اسم مادرشوهر داشت با بچه سرصدا بازی میکرد بچه رو بلند شدو گرفت زدو از این جور هار بازی ها. من الآن اینجا میگم اینها هارن، اونجا هم قبلا بهشون گفته ام. به این کارهاشون چی میگن؟! میگن طرف هاره دیگه. ولی حالا تو این رو هم به رزومه من اضافه کن.

از جمله کارهایی که مادره با بچه اش میکرد این بود که خونواده شوهره و از جمله شوهره رو بده میکرد. مثلا بچه وقتی پدرش سرش داد میکشه میگه مامانش نیست! نمیگه مامانم نیست. کاملا مشخصه که جمله شخص سومی رو از مادره یاد گرفته.

حالا اینها به کنار. من از روز اول این ها رو فهمیدم. حالا باباهه اومده به مادرم میگه تو فکر کردی این دختره رو کردی بیرون؟! شاید من رو میگفت. البته که من دوست داشتم خود باباهه رو بکنم بیرون. تو این خونه ما همه جور حرکت اقتصادی ای امتحان شده جز طلاق. خیلی دوست داشتم طلاق مادر م رو از باباهه بگیرم، اگر میشد. ولی حیف که بابام با اون مهریه مادرم که به نرخ تومن حساب میشد رو بارها داده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد