دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
دیروز بخشی از جلسه
پارلمانی انگلیس رو داشتم میدیدم که نخست وزیر داشت برای مخالفش توضیح میداد. جلسه
اینطوری بود که یک طرف مخالفین نشسته بودن و طرف دیگه کسایی که موافق جنگ نخست وزیر
انگلیس بودن. این بنده خدا پیرمرده هرچی میخواست از بدی جنگ و همکاری با آمریکا در
این زمینه بگه موافقین نخست وزیر هی وسط حرفاش هو می کردن. ولی وقتی نوبت به خود
نخست وزیر رسید هیچ صدایی در نمیومد. فقط خودشون هرچند وقت یکبار محض رعایت بی
طرفی برا خودشون سرصدای مجاز درست میکردند. اصلا نخست وزیر خودش نویز درست میکرد. سمت
نخست وزیر زنهای فاسدتری نشسته بودند و از مردان موافق قیافه های متعصب قدرت طلب بودند
که برای حرف زدن در موافقت با نخست وزیر گاهی بلند میشدن. آخرای جلسه خیلی جالب شد
اونطرف پارلمان یکی گفت شما باید برای همکاری با ارتش آمریکا برای شرکت در جنگ به
ما میگفتین. نخست وزیر یک لحظه ترسید ولی بعد سریع درستش کرد و گفت که گفتیم، در
جلسات قبلی خلاصه ش رو گفتیم، حتی ما به مخالف الآنمون هم قضیه رو گفته ایم! و فقط
ترتیب کار رو نگفتیم! بعد باز یکی از اونطرف گفت که اگر گفتین پس برای چی اینجا
جلسه گذاشتیم؟! مخالف نخست وزیر تا مرز سکته نشسته بود که فقط یک موضوعی رو روشن
کنه و اون هم این بود که ارتش انگلیس بدون اینکه به پارلمان بگه با آمریکا در
عملیات جنگی شرکت کرده.
اینطوری میشه که یک جریان
الحادی متعصب به راحتی در جوامع متمدنی مثل انگلیس میتونه کار خودش رو بخوبی دنبال
کنه.
نویسنده
چهارشنبه 29 فروردین 1397 ساعت 10:00