ما شیعیان یک کتاب قدیمی داریم به اسم حلیه المتقین. این کتاب یکی از کتاب های مفیده و توش روش زندگی رو برای یک شیعه تعریف میکنه. نویسنده ش هم آدم موثقی هست (فک میکنم آقای نراقی بود)
ولی کلا این طوری نیست که همه چیزهای توش خوب بوده باشن. مثلا یک جاش نوشته که زن ها از کل قرآن رو فقط "سوره نور" 1 رو بخونن و بقیه ش رو نخونن.
ما تو خونه مون این کتاب رو جزو کتاب های قدیمیمون داشتیم. ولی بعدا یک بار همینطوری تو بسیج دیدم و یک بار هم دیدم برادر بزرگه م انقدر بهش ارادت داشت که رفت خریدش. اون موقع که کتاب رو تو بسیج دیدم یکی از همین دخترای بسیجی تازه ازدواج کرده بودو یک پسری که رشته ش عمران بود شوهرش شده بود. کتاب رو که دیدم اولین کسی که اومد تو همون دختره بود. تا دیدمش کتاب رو بهش نشون دادم و درباره این نکته خاصش باهاش صحبت کردم. دختره هم کتاب رو برداشتو گفت این کتاب تحریف شده ستو برش داشتو بردش که حالا لابد با کسی در موردش صحبت کنه :)
حالا بماند که بعدا که این دختر ازدواج کردو ابروهاش رو هم که برداشته بود خوشگل تر به نظر میرسیدو ولی هربار یک جورایی به شدت تو خودش رفته بود تا اینکه با پوشیه اومد دانشگاه :)
اما حالا. حالا شما فکر کنید اگر این آقای نراقی میومد و میدید که ماها به راحتی میتونیم انتخاب کنیم و زبان های مختلف دنیا رو صحبت کنیم چی میگفت؟ لابد با خودش میگفت زن ها از کل زبان های دنیا فقط یاد بگیرن که عربی صحبت کنند و اکیدا چینی صحبت نکنن، چون یک جاهایی مجبورن صداشونو به خاطر نوع زبان تیز کنندو این اشکال داره. البته این دلیلش رو دوست داشتن میگن، دوست نداشتن نمیگن دیگه.
سلام؛
خوشحال می شیم در طرح "هر دو هفته یک کتاب" در کنار ما باشید.
سلام، توفیقی هست اگر بتونم با سرعت شما پیش برم