امروز پنجشنبه روز ترافیک و گند زدن ماشینها به مشهد داشتم از پیاده رو رد میشدم. طبیعتا در این شرایط اگر چراغ قرمز طولانی بشه موتورها از پیاده رو میان رد میشن. و این طبیعی ترین چیزیه که من به عمرم دیده م؛ انقد طبیعی که من فکر میکنم زایمان مامانم سرمن انقد طبیعی نبود که این حرکت موتورسوارها تو پیاده رو ها طبیعیه.
حالا بگذریم. می خواستم بگم من داشتم رد شدن یکی یکی موتورها رو از جلوم تجربه میکردم که سر یکیشون مونده بودم باید چیکار کنم؟ برم کمی اونطرف تر یا نه؟ به قیافه موتور سوار نگاه کردم دیدم با قیافه ش میگه که چقدر بدش میاد یک عابر پیاده انقدر احمق باشه ندونه از جلوی موتور چطوری بره کنار.
مورد بعدی زنی بود که سر چهار راه استانداری دیدم داره میدوه. این چهارراه دوره های چراغ قرمز کوتاه مدتو هوشمندی داره. یهو دیدم زنی شروع کرد به دویدن، و درست وقتی که چراغ برای ماشین ها قرمز شد دو تا پراید با همکاری هم دارن به تاخت میرونن که کی زودتر خودشو میرسونه بزنه به زنه. انقدر هم در این کارشون مصمم بودن که یکیشون اصلا چراغ قرمز رو رد کرد. ولی بعدش طبیعی کرد که یعنی میخواستم بپیچم به راست که رد کردن چراغ قرمز تووش موجه به نظر برسه. اون یکی هم که دیگه پشت چراغ قرمز ایستاد.
اصلا این چهار راه استانداری معرکه س. ماشینها یکی از تفریحاتشون رد کردن چراغ قرمزشه. یک بار دیگه هم یکی دیگه رو دیدم که اون هم چراغ رو رد کرد که حتما بخوره به موتوره. یعنی قشنگ معلوم بود عمدیه. فردای اون روز هم دیدیم پلیسی گذاشته ن سر چهارراه که باوجود کنترل کاملا هوشمند و دوربین های مداربسته بخواد در لحظه وسط اون همه بوق، دود و دم مدیریتی انسانی بر قضیه داشته باشه.
کلا این ها رو گفتم که بگم ببین ما چقد بیشعوریم